صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۳:۳۶ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ - 2020 March 18
کد خبر: ۳۸۵۳۳

عدنان الزرفی، عنصر نامطلوب مقاومت در کسوت نخست وزیری عراق

ماراتن تعیین نخست وزیر جدید عراق به عدنان الزرفی رسیده؛ شخصیتی با پرونده های فساد زیاد، تابعیت امریکایی و دخیل در حمله به مرقد شهید حکیم و کنسولگری ایران در نجف.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ ماراتن تعیین جانشین عادل عبدالمهدی در عراق اکنون به ایستگاه عدنان الزرفی رسیده است. شخصیتی که معرفی اش از سوی برهم صالح تا حد زیادی تحلیلگران را غافلگیر کرد. الزرفی هرچند به کلی از میدان رقابت رسیدن به نخست وزیری دور نبود اما در میان سایر گزینه ها به دلایل متعدد، شانس کمتری برای پیروزی داشت.

 

6 ماه پس از اعتراضات ضد فساد و ضد طبقه سیاسی حاکم، هیچکس انتظار نداشت مردی نخست وزیر شود که نه تنها رسما یک حزب دارد بلکه عضوی از ائتلاف نصر است و مدت ها همپیمان دولت قانون بوده و چندین سال استانداری نجف را به عهده داشته و از همه مهمتر پرونده های فساد زیادی علیه او مطرح است. انتصاب الزرفی در مقطع کنونی از جهت دیگری هم غافلگیر کننده بوده؛ او توانسته همراهی سائرون (جریان صدر) را به عنوان یکی از دو قطب اصلی بیت شیعه کسب کند؛ واقعیتی که شانس کسب رای اعتماد کابینه اش را بالا می آورد. در این بستر شایسته است نگاه دقیقتری به زندگی سیاسی او و  عملکردش بیندازیم تا نسبت وی با مقاومت و ایران مشخص شود.

 

عدنان الزرفی کیست و از کجا به قدرت رسید؟

سال 1966، عدنان الزرفی در کوفه متولد شد. کمتر از 20 سال داشت که با حزب الدعوه ارتباط گرفت و سال 1988، از سوی رژیم بعث پس از گرفتن حکم حبس ابد، به زندان ابوغریب رفت. اما با وقوع انتفاضه شعبیانه در 1991، توانست از زندان بگریزد و آنطور که محافل حامی او نقل می کنند، در جریان انتفاضه وارد صفوف مبارزان شد و سه بار هم زخم برداشت.

 

او پس از شکست انتفاضه شعبانیه به اردوگاه الرفحاء در عربستان رفت. پناه بردن وی به این اردوگاه عربستانی خود این شبهه را بر می انگیزد که او چندان دوست دار ایران نبوده زیرا در آن برهه عمده شیعیان به ایران پناه آوردند و شمار اندکی به عربستان رفتند. به همین خاطر اردوگاه های پناهندگان در عربستان بسیار کوچکتر از اردوگاه های پناهندگان در ایران بود. الزرفی در الرفحاء تیمی برای "امر به معروف و نهی از منکر" تشکیل می دهد؛ این تیم یکی از پناهندگان را به جرم جاسوسی برای صدام می کشد. موضوعی که باعث بازداشت او از سوی سعودی ها و انتقالش به اردوگاهی در نزدیکی عرعر شد. یک سال پس از این انتقال، الزرفی توانست به امریکا مهاجرت کند. از 1994 تا 2003، الزرفی در میشیگان امریکا زندگی کرد و تابعیت این کشور را بدست آورد.

 

سال 2003 و پس از سقوط صدام حسین، الزرفی با اعمال نفوذ برادش عماد که در میان امریکایی ها اسم "مایکل" را بر گزیده بود، در کسوت یک مترجم با نیروهای وزارت خارجه امریکا به بغداد باز می گردد. جالب اینجاست که طبق نقل متواتر میان عراقی ها او با وجود زندگی چندین ساله در امریکا و انجام وظیفه در کسوت مترجم، به هیچ عنوان در زبان انگلیسی قوی نیست. رفت و آمدهای وی با امریکایی ها باعث شد نه تنها در هیئت بازسازی کشور عضو شود بلکه در دولت موقت ایاد علاوی، به استانداری نجف برسد. در همین برهه با حزب الدعوه به اختلاف برخورد و ضمن ترک آن، حزبی به نام "حرکت الوفاء" تاسیس کرد. دایره فعالیت این حزب ابتدا محدود به نجف بود و حتی اسمش را "الوفاء لنجف" گذاشته بودند اما ظرف چند سال، به سرتاسر عراق گسترش یافت و "الوفاء للعراق" شد. این چنین الزرفی به عنوان یک چهره سیاسی به میدان آمد.

 

الزرفی از استانداری نجف تا نخست وزیری: مدیریت ناکارآمد و پر فساد (2004-2020)

فعالیت های الزرفی طی این سال ها عمدتا متمرکز بر نجف بوده است. او از 2004 تا 2005 استاندار نجف بود و به دلیل فساد گسترده، از سوی شورای منتصب خود امریکایی ها، نه حتی منتخب ملت، کنار گذاشته شد.

دوره اول استانداری وی بسیار پر ماجرا بوده. مهم ترین آن ها درگیری با جیش المهدی است. او در جنگ با نیروهای صدر پای امریکایی ها را به نجف باز کرد. مسئله ای که میدان جنگ را به داخل حرم امیرالمومنین کشاند. الزرفی در این نبرد کوشید خود را میانجی صدری ها و امریکایی ها جا بزند ولی عملا برای امریکایی ها کار می کرد. او در آن زمان طی مصاحبه ای با الشرق الاوسط تصریح کرده بود: «تاکنون 400 تن از نیروهای حامی صدر کشته شدند. 80 ایرانی هم در میان حامیان صدر در حال مبارزه هستند...». فارغ از ادعای وی در خصوص حضور ایرانیان در صف جیش المهدی و نوعی سیاه نمایی علیه جمهوری اسلامی که در این اظهارات مستور است، این که خود او معترف است طی این نبرد 400 تن از جیش المهدی کشته شده اند، بسیار توجهات را جلب می کند. کشتار حامیان صدر در این نبرد به گواهی شاهدان بسیار شدید بوده؛ در یک نمونه عبدالعال الکوفی، از فرماندهان نظامی نزدیک به الزرفی طی یک روز 170 تن از کسانی که می خواستند با ورود به شهر نجف محاصره نیروهای جیش المهدی را بشکنند، کشت؛ درستی این ادعا وقتی اثبات شد که دستگاه قضای عراق الکوفی را زندانی کرد. دست آخر هم با متوسل شدن به دروغ (جهت شکستن روحیه صدری ها) و وعده عدم تعقیب قضایی صدر به خاطر کشتن عبدالمجید خوئی (در عوض گذاشتن سلاح جیش المهدی بر زمین) توانست بحران را خاتمه دهد.

 

 سال 2006 با عضویت در شورای استانی نجف به مرور راه را برای دستیابی مجدد به استانداری هموار ساخت تا آن که 2009 به مقصود خود رسید و تا 2015 در این سمت باقی ماند. طی این مدت (2005-2009) با اداره اطلاعات وزارت کشور همکاری داشت و یکی از اقدامات مشکوک وی، ملاقات با اعضای دفتر سید صادق شیرازی در کربلا و ایجاد رابطه با وی بود. او در این ملاقات رسما به عنوان مشاور مدیر اطلاعات وزارت کشور حضور یافت. جالب آن که در 2015 دوباره به دلیل فساد گسترده از سوی شورای استانی برکنار می شود. این بار او در اعتراض به رای شورا به دادگاه شکایت برد ولی دادگاه حکم شورا را معتبر دانست.

 

مهم ترین پرونده های فساد او در دوره استانداری عبارت بودند از: اعمال نفوذ برای تبرئه دو تن از برادران خود که به جرم فساد اقتصادی تحت پیگرد بودند (عماد دو میلیون دلار وام از بانک های امریکایی، اماراتی و بریتانیایی برای احداث یک پروژه در نجف گرفت اما بدون انجام دادن آن گریخت).

 

در پرونده دیگری آنطور که خضیر الجبوری، رئیس شورای استانی نجف در سال 2015 گفته، 55 میلیارد دلار به یک نفر بدون هیچ تضمینی برای بازپرداخت داده؛ زمزمه هایی در رابطه با اعطای 100 واحد مسکونی در وسط شهر نجف به نیروهای حزب الوفاء و زد و بند برای شرکت روتام ترکیه ای که الزرفی سهام دار بزرگ آن است هم وجود دارد. در دوره استانداری وی به دلیل سوء مدیریت حاکم بر سیستم نجف، این شهر فرصت تبدیل شدن به پایتخت فرهنگی جهان اسلام را از دست داد.

 

ذکر این نکته ضروری است که او در سال 2014، در انتخابات شرکت کرد و توانست از حوزه انتخابیه نجف رای بیاورد اما به دلیل اشتغال به استانداری، به پارلمان نرفت. سال 2018 بار دیگر شانس خود را برای نمایندگی پارلمان آزمود و دوباره از حوزه نجف رای آورد. حزب الوفاء در این انتخابات تنها به 2 کرسی دست یافت. او که تا انتخابات 2018 در چارچوب ائتلاف دولت قانون بود، در این دور رقابت ها، به فهرست نصر پیوست. در پارلمان هم او رئیس نمایندگان ائتلاف نصر شد.

 

یک ماه پیش از آغاز اعتراضات 2019 عراق بود که الزرفی در سفری رسمی صدر هیئتی پارلمانی به امریکا رفت. با آغاز اعتراضات او به شدت در حمایت از تظاهرات کنندگان فعالیت کرد و در این مسیر از اقدامات غیرقانونی برهم صالح در رد نامزد مورد نظر فراکسیون اکثریت هم حمایت کرد.

 

برنامه های پیشینی الزرفی برای نخست وزیری

عدنان الزرفی در سطح منطقه ای چندان شخصیت شناخته شده ای نبود و شاید بسیاری چنین بپندارند که او از سر ناچاری و حسب شانس نخست وزیر شده. اما شواهد و قرائن حاکی از برنامه چند ساله وی برای نخست وزیری است. اولا تاسیس یک حزب در نجف و گسترش دادن دامنه فعالیت آن به سایر استان های عراق، حاکی از آن است که الزرفی نمی خواست شخصیتی محدود به استان خود بماند. ثانیا پس از آن که عزم نوری المالکی برای سپردن نخست وزیری به غیر قوت گرفته بود، او اظهار داشت که می تواند نخست وزیر باشد. ثالثا نام او هنگامی که محمد الغبان، وزیر کشور عراق به خاطر انفجارهای الکراده مجبور به استعفا شده بود، به عنوان جایگزین وی (در سطح وزیر کشور) بر سر زبان ها شنیده می شد که نشانی از خیز وی برای رسیدن به مراتب بالای سیاسی است. رابعا بلیغ ابوگلل، از بزرگان جریان حکیم در 1 دسامبر (4 ماه قبل) فاش کرده بود که الزرفی به دنبال نخست وزیری است.

 

چگونه نام الزرفی در میان رقبا به پیروزی رسید؟

عدنان الزرفی در حالی به نخست وزیری رسیده که رقبای پر آوازه و نسبتا پاکدستی همچون محمد شیاع السودانی و اسعد العیدانی در این میدان ناکام ماندند. اما چطور او توانسته در این میدان پیروز شود. این پیروزی مرهون 3 امتیاز است: سابقه نزدیکی به العبادی و نوری المالکی؛ امتیاز دهی های گسترده؛ حمایت برهم صالح

 

او سال ها در دولت قانون بوده و حتی از حامیان صریح سومین دور نخست وزیری نوری المالکی بود. همین مسئله زمینه نفوذ وی در میان سیاسیون عضو این جریان را تقویت می کند. جریان العبادی و ائتلاف نصر هم گرچه پس از جدا شدن فالح فیاض به شدت تضعیف شد اما به هر حال شخص العبادی در بدنه سیاسی کشور صاحب نفوذ است. بنابراین ریاست الزرفی بر نمایندگان ائتلاف نصر در پارلمان بی تاثیر در پیروزی وی نبوده.

 

با توجه به زد و بندهای گسترده الزرفی و سرمایه های کلانی که دست وی بوده، احتمال امتیازدهی از سوی وی به جریان های سیاسی وارد است. به عنوان مثال می توان به این موضوع اشاره کرد که جریان صدر، با سابقه نبرد خونین با الزرفی، به نخست وزیری وی رضایت داده؛ چه چیز به جز امتیازدهی می تواند این سابقه سیاه تاریخی میان دو طرف را پاک کرده باشد؟ آن هم دو طرفی که یکی تابعیت امریکایی دارد و دیگری خود را راس مبارزه با امریکا می داند! همچنین شاهد بوده ایم که نمایندگانی از جریان ملی حکمت (حسن فدعم الجنابی) که از سینه چاکان خاندان حکیم هستند و به الزرفی به دلیل دست داشتن در حملات چند ماه پیش به مرقد شهید حکیم می تاختند، از حامیان نخست وزیری وی شده اند.

 

دلیل سوم در پیروزی الزرفی به این موضوع باز می گردد که وی، تابعیت و نظر مثبت امریکا و به تبع، حمایت برهم صالح را دارد. صالح که پیشتر از معرفی اسعد العیدانی به خاطر مستقل نبودن طفره رفته بود، اکنون شخصی را به عنوان نخست وزیر معرفی کرده که نه تنها مستقل نیست، بلکه پرونده های فساد و ناکارآمدی زیادی هم دارد.

 

چرا عدنان الزرفی عنصر نامطلوب برای مقاومت است؟

الزرفی با آن که روزگاری، طبق ادعای منابع نزدیکش، در صفوف الدعوه ضد صدام مبارزه می کرده و حتی در انتفاضه شعبانیه مجروح شده، مسلما از هنگام مهاجرت به امریکا در پازل واشنگتن بازی می کند و دیگر با مقاومت نیست. عنصر نامطلوب بودن وی برای مقاومت دلایل زیادی دارد که در بالا به آن ها اشاره شد و اکنون به صورت جداگانه مورد بحث قرار می گیرد.

 

تابعیت امریکایی: حیدرالعبادی و عادل عبدالمهدی هر دو دارای تابعیت مضاعف بوده اند اما موضع احزاب نزدیک به مقاومت در قبال آن ها چندان منفی نبوده. این که تابعیت دوم الزرفی امریکایی است باعث نگرانی مقاومت شده. او بر سر همین تابعیت ممکن است امتیازات زیادی به واشنگتن بدهد.

 

نگاه امریکا دوست یا حداقل امریکا ترس: الزرفی در اظهارات خود اثبات کرده که امریکا را یک متحد می بیند و اگر نگوییم محب کاخ سفید است، حداقل مرعوب آن هست. درخواست کمکش از نیروهای امریکایی طی جنگ با جیش المهدی، بسنده کردن به تمجید کوتاه از شهید ابومهدی پس از ترور و عدم محکومیت امریکا و از همه این ها مهم تر، واکنش وی به طرح اخراج نظامیان امریکایی از عراق، موید این ادعاست. او در واکنش به تصویب لایحه اخراج نظامیان امریکایی توئیت زد: «اخراج "همه" نیروهای بیگانه ضرورتی است که "مردم" خودشان زمانی که ارکان دولت تکامل یافت، آن را عملی می کنند. مردم اکنون خشمگین هستند، دولت استعفا داده و نظامی سیاسی چند پاره! این یعنی دولت کامل نیست. نه تنها یک متحد مفید را از دست دادیم بلکه دشمنی برای خود تراشیدیم که همه از او می ترسند»

 

اجبار گروه های عضو حشد به انتخاب میان فعالیت نظامی یا سیاسی: او در مصاحبه ای با العهد تاکید کرده که نیروهای "شبه نظامی" که فعالیت سیاسی دارند، یا باید بازیگر سیاسی باشند یا نظامی. هرچند او ثابت کرده اهل بده-بستان است و بعید است بخواهد با گروه های عضو مقاومت درگیر شود اما در مجموع فشارهایی در این راستا خواهد آورد.

 

نگاه نه چندان مثبت به ایران: اولین اظهار نظر الزرفی که به صورت غیرمستقیم ضد ایران بوده را می توان در مصاحبه سال 2004 با الشرق الاوسط دید. او در این مصاحبه مدعی شد 80  ایرانی در صفوف جیش المهدی علیه نیروهای دولتی می جنگند! امری که ناخودآگاه از ایران چهره ای ضد ثبات در عراق می سازد. از آن ها گذشته وی با بیوت سید الصرخی و سید صادق شیرازی هم حشر و نشر دارد (دفتر الصرخی در نجف با همکاری و در دوره استانداری وی بازگشایی شد). به علاوه حامیان او قطعا در آتش زدن کنسولگری ایران در نجف دست داشته اند. در نهایت این که او در واکنش به ترور شهدای نصر، تنها از ابومهدی نام برد و هیچ اشاره ای به شهید سلیمانی نکرد.

 

فساد و مدیریت ناکارآمد افسار گسیخته: سیاست عراق امروز بیش از همیشه در مقابل فساد و مدیریت ضعیف آسیب پذیر شده. از این رو شخصیتی همچون الزرفی که در دوره استانداری خود نه پاکدست بوده و نه قوی عمل کرده و اکنون هم مشخص است که با امتیازدهی به دشمنان دیروز خود، حداقل بخشی از آن ها را با خود همراه کرده است. جالب است که به احتمال زیاد حتی مدرک تحصیلی وی هم با فساد بدست آمده. او مدعی است که دکترای فقه دارد و تمامی مراحل تحصیلی دانشگاهی را در دانشگاه کوفه گذرانده. طبیعی است که او نمی توانسته پیش از سقوط صدام بالاتر از لیسانس گرفته باشد (زیرا در 22 سالگی از عراق بازداشت شده) بنابراین حداقل دو مقطع تحصیلی را در دانشگاه کوفه در سال های پس از سقوط صدام احتمالا با اعمال نفوذ گرفته.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: