صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۲۳:۵۳
  • سه‌شنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۱
  • Tuesday 26 July 2022
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۹ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ - 2020 June 10
کد خبر: ۴۵۳۶۲
ترجمه تحلیل فارن پالیسی

ترامپ؛ ضعیف ترین مردِ قدرتمند جهان

استفاده ی دونالد ترامپ از خشونت و تفرقه در آمریکا، نمادی از اقتدار وی نیست بلکه باید آن را نمودی از بیچارگی و درماندگی او دانست.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ "استفان والت" استاد برجسته علوم سیاسی و روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد، در مقاله ای برای پایگاه خبری "فارن پالیسی" به نقد و بازخوانی عملکرد ضعیف و سیاست زده ی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در بحبوحه اعتراضات جاری در این کشور پرداخته است. وی در این باره می نویسد:

 

«اگر شما می دانید که جریان جاری اعتراضات در آمریکا به کدامین سو خواهد رفت و در نهایت چه می شود، باید بگویم که به طور حتم از من باهوش تر هستید. در واقع، فهمیدن و درک این نکته که چه اتفاقی پس از اوج گیری اعتراضات بر علیه یک حکومت اقتدارگرا می افتد، فی نفسه مشکل است و پیش بینی آن نیز تا حد زیادی غیرممکن است».

 

افزایش اقبال مردم به حضور در اعتراضات آمریکا

بخش زیادی از این مساله به این دلیل است که تمایل یک فرد به شورش و قیام، به میزان زیادی به انگیزه ها و محرک های شخصی وی اراتباط دارد که حتی در دموکراتیک کشورها نیز نمی توان تصویر روشن و واضحی از آن ها داشت. حتی در شرایط کنونی نیز برای بسیاری از ناظرانِ بیرونی بسیار سخت است که مشخص کنند چه چیزهایی دقیقا مردم را تحریک به ریختن به خیابان ها و انجام اعتراض می کند و یا موجب خواهد شد آن ها در خانه بمانند و کاری نکنند. از سویی، همانگونه که "سوزان لامَن" و دیگر نظریه پردازان استدلال می کنند، مردم همچنین تحت تاثیر مولفه "تاثیرِ آبشاری" نیز به اعتراضات می پیوندند. در این راستا، شاید شما دوست نداشته باشید جزو اولین معترضان باشید اما شاید مشکلی نداشته باشید که مثلا نفرِ پنج هزارم در جریان اعتراضات باشید. از این رو، هر چه اعتراضات به طول انجامد و رفتار دولت در برخورد با معترضان بدتر باشد، این مولفه بیش از پیش تشدید می شود و مردم اقبال بیشتری به شرکت در اعتراضات نشان می دهند.

 

 

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا فکر می کند تنها چیزی که در مقابله با اعتراضات کشورش به آن نیاز دارد، نمایش جلوه ای بی رحمانه از قدرت و زور است. وی باید در تفکر خود بازنگری کند. نیروی اجبار و به کارگیری قوه قهریه، گاهی اوقات کارساز است. در این راستا، در زمان هایی که تهدیدی حقیقی بر علیه ثبات نظام سیاسی وجود دارد، آحاد مردم حامی نظام سیاسی هستند، و نیروهای امنیتی با تمام وجود حاضر به فرمانبرداری و دفع تهدید هستند، استفاده از زور کارکرد دارد. با این حال، همانگونه که در عملکرد سرکوبگرانه شاه ایران مشاهد شد، استفاده از زور در برخی موارد می تواند حتی اعتراضات مسالمت آمیز را نیز به سمت خشونت هدایت کند و مردمِ بیشتری را به خیابان ها بکشد و حتی در نهایت موجب تغییر نظام سیاسی شود. حتی در این شرایط، اگر یک حاکم دیکتاتور بتواند بر اوضاع غلبه کند و مردم را سرکوب کند، باز از آن کشور چیزی جز تلی از خاکستر باقی نخواهد ماند.

 

اغلب معترضان در آمریکا شیوه صلح آمیز را برای ابراز نارضایتی خود انتخاب کرده اند

گذشته از همه این ها، ما هم اکنون در آمریکا در نقطه ای نیستیم که آن میزان خشونتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و افرادی نظیر سناتور "تام کاتن"، آن را برای به دست گرفتن اوضاع لازم می دانند، نیاز باشد. بله در برخی مناطق و شهرها، اقدامات مجرمانه و غارتگرانه انجام شده و افرادی که دست به این کارها زده اند باید مورد پیگرد قرار بگیرند، محاکمه شده و بازداشت شوند. با این حال، داده های ابتدایی نهادهای آماری و اطلاعاتی در آمریکا نشان می دهند که اغلب معترضان در آمریکا شیوه صلح آمیز را برای ابراز نارضایتی خود انتخاب کرده اند و خشن نبوده اند. از این رو، اتفاقات خشن در جریان اعتراضات آمریکا را باید استثناهایی در کنارِ اعتراضات مسالمت آمیز اکثریت مردم تلقی کنیم. تاکنون در موارد زیادی در جریان اعتراضات آمریکا ثابت شده که واکنش افراطی نیروهای امنیتی، منجر به شعله ور شدنِ آتشِ خشونت ها و اتفاقات پس از آن شده است.

 

مهم تر از همه، معترضان آمریکایی به دنبالِ نابودی مکان های دولتی و یا بر هم زدنِ نظم در کشورشان نیستند. هیچ کس تاکنون اقدام به آتش افروزی در نزدیکی حصار کاخ سفید نکرده است، هیچ کس به دنبال کشتنِ شهردارها، سناتورها و یا رئیس پلیس های ایالات مختلف آمریکا و یا تهدید قانونگذاران آمریکایی با استفاده از اسلحه(طعنه به اقدامات مخرب طرفداران ترامپ) نیست. هیچ فرمانداری در آمریکا نیز تاکنون از دولت فدرال جهت برخورد با معترضان درخواست کمک نکرده است. بر اساس آنچه "اف بی آی" نیز اعلام کرده، جنبش کنونی اعتراضی بر علیه نژاد پرستی در آمریکا، به هیچ عنوان محرک خشونت طلبی در این کشور نیست.

 

رئیس جمهوری علیه جمهوری!

اینگونه به نظر می رسد که اصلی ترین تهدید بر علیه قانون و نهادهای قانونی در آمریکا، نه معترضان آمریکایی بلکه شخص رئیس جمهور آمریکا و تیم حاکم بر کاخ سفید هستند. درست به همین دلیل است که در شرایط کنونی، فرماندهان نظامی آمریکا به درخواست های افراطی رئیس جمهور این کشور مبنی بر اِعمال زور توجهی نمی کنند و در برابر آن (به دلیل آنکه می دانند مولد بی قانونی است) مقاومت می کنند. آن ها خیلی خوب می دانند که وظیفه نیروهای نظامی آمریکا این نیست که اسیر دستِ فرمان های بی پایه رئیس جمهور آمریکا شوند بلکه آن ها موظفند از آمریکا در برابر دشمنان خارجی و مهاجمانِ به آن دفاع کنند.

 

وضعین کنونی ترامپ درمانده و بی کفایت نشان می دهد که وی هیچ کارت دیگری برای بازی به عنوان رئیس جمهور آمریکا الا رویه های غیرمنطقی که در برهه کنونی در پیش گرفته(و البته محبوب هم نیستند) ندارد. در این راستا، شاهدیم که اقتصاد آمریکا در برهه کنونی با بحرانی جدی رو به رو است و برخلاف رئیس جمهور اوباما که توانست اقتصاد آمریکا را از شر بحران اقتصادی جهان در سال 2008 برهاند، ترامپ هیچ طرح و برنامه مشخصی برای رهاکردن اقتصاد آمریکا از وضعیت کنونی ندارد. ترامپ بارها و بارها در دوره ریاست جمهوری خود به آمارهای دور و دراز ایجاد شغل توسط دولت خود اشاره کرده است. با این حال، در شرایط کنونی آمارها حاکی از این هستند که میلیون ها آمریکایی همچنان در پیِ شیوع ویروس کرونا و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیکار خواهند بود. این چالشی جدی برای ترامپ است. وضعیت کنونی آمریکا نتیجه بی کفایتی های ترامپ در مدیریت بحران شیوع ویروس کرونا است. دروغ های ترامپ مبنی بر اینکه کرونا هیچ مشکلی برای آمریکا ایجاد نمی کند، کاملا بی اساس بودند و هم اکنون شاهدیم آمریکا بیشترین میزان تلفات جانی ناشی اپیدمی ویروس کرونا در جهان را به خود اختصاص داده است. باید پذیرفت که ترامپ هیچ طرحی برای بهبود اوضاع و شرایطی که خود ایجاد کرده ندارد.

 

در شرایط فعلی، دونالد ترامپ به نوعی با اقدامات خود به دنبال تحریک خشونت ها است و دلیل منطقی نیز برای این مساله  وجود دارد. ترامپ این کار را انجام می دهد زیرا می خواهد حواس افکار عمومی را از مشکلات و چالش هایی که در داخل آمریکا ایجاد کرده منحرف کند. شاید این برای نخستین بار باشد که یک رئیس جمهور در داخل آمریکا سعی دارد با اختلاف افکنی و ایجاد خشونت، برای خود منفعت سیاسی ایجاد کند.

 

البته که با توجه به این راهبرد ترامپ، بهترین واکنش در برابر وی این است که اجازه ندهیم آن خشونت و قتل عامی که وی می خواهد و به آن نیاز دارد، در داخل آمریکا اتفاق بیفتد. آنچه که در این میان، معترضان باید بدانند این است که اعتراض مسالمت آمیز به مراتب از اعتراض خشونت آمیز برای ایجاد تغییرات اجتماعی، موثر تر است.  دلیل این مساله هم خیلی ساده است: اقدامات خشونت آمیز کار را برای دولت ساده می کنند تا هر اقدام سرکوبگرانه خود را توجیه کند و بدون تردید، قدرت قهری یک دولت بیشتر از معترضان است. اگر دولت ترامپ بخواهد به شیوه خشونت آمیز به اعتراضات مسالمت آمیز مردم پاسخ بدهد، بد بودنِ وی بیش از پیش در چشم افکار عمومی عیان خواهد شد.

 

آنچه که در جریان تحولات کنونی آمریکا بیش از پیش من را نگران می کند این مساله است که این اعتراضات، صرفا معطوف به مساله نژادپرستی در آمریکا نخواهند بود. این اعتراضات به نوعی نمایانگرِ خشمِ ملت آمریکا از دونالد ترامپ به عنوان یک نخبه سیاسی و اقتصادی هستند که در سال های گذشته، بیش از اینکه در خدمت منافع مردم باشد، به منافع خود فکر کرده است. این اعتراضات نمودی از خشم و عصبانیت مردم نسبت به پلیس آمریکا هستند که در برابر هرگونه تغییر و اصلاحی مقاومت می کند. این اعتراضات معطوف به سفته بازان و دلالان وال استریت است که با اقدامات خود به اقتصاد آمریکا خسارات زیادی را وارد کرده اند. و در نهایت باید گفت این اعتراضات متمرکز بر خشم مردم از آن دسته از نخبگانی در آمریکا هستند که همه جوره از آن چه در اختیارشان است سواستفاده کرده و می کنند. این چهارچوب گسترده اعتراضی، واقعا نگران کننده به نظر می رسد.

 

سال 2016، دونالد ترامپ سرمایه گذاری زیادی روی نارضایتی مردم آمریکا از عملکرد دولت این کشور انجام داد و با طرح ادعاهایی اعلام کرد که قصد دارد تمامی مشکلات کشورش را حل کند. با این حال، با رسیدنِ وی به قدرت و مشاهده عملکرد او، بسیاری متوجه شده اند که او فقط در مورد سر و سامان دادن به اوضاع کشورش دروغ گفته است. وی دولت خود را پر کرده از لابی گران و افراد نالایقِ خانواده خودش، که همگی این ها خسارات زیادی را به ملت آمریکا وارد کرده اند. مدیریت هرج و مرج گونه ترامپ، سیلی از استعفاها و اخراج ها را در دولت وی سبب شده است. امری که در تاریخ آمریکا یک رکورد محسوب می شود و موجب شده دولت کنونی آمریکا نتواند متناسب با نیازهای این کشور در صحنه عمل وارد شود. در این شرایط، به ناگه دولت ترامپ با بحران اپیدمی ویروس کرونا نیز مواجه شد. امری که برای ترامپ حربه ای جز دروغگویی و متهم کردن دیگران جهت سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی دولتش را باقی نگذاشته است.

 

حدس من این است که شرایط در آمریکا تا زمان انتخابات ریاست جمهوری این کشور(در ماه نوامبر سال جاری میلادی) بدتر خواهد شد و اعتراضات مردم به حوزه هایی ورای بی عدالتی نژادی کشیده خواهد شد. با گذشت زمان و کم شدن کمک های دولت آمریکا به مردم این کشور که از شیوع کرونا آسیب های جدی اقتصادی دیده اند، خشم بسیاری از مردم آمریکا افزایش خواهد یافت و بسیاری از جوانان آمریکایی نیز با توجه به اینکه رویاهای خود را برباد رفته می بینند، به سیل معترضان خواهند پیوست. بسیاری از مردم آمریکا، مدیریت صحیح دیگر ملت ها در کنترل بحران کرونا را خواهند دید و با شگفتی از خود خواهند پرسید که چرا دیگر کشورها به خوبی از پسِ این بحران برآمدند و زندگی عادی اقتصادی و اجتماعی خود را از سر گرفته اند، اما ما و دولتمان در این زمینه کاملا ضعیف و ناتوان هستیم.

 

در این شرایط، ترامپِ منافق نیز حضور دارد و بر آتشِ اختلافات در داخل آمریکا خواهد افزود. از همین حالا مشخص است وی چه کارهایی خواهد کرد: بدون تردید وی به چین، سازمان بهداشت جهانی، نانسی پلوسی، باراک اوباما و هیلاری کلینتون و هرکس دیگری حمله خواهد کرد و سعی می کند تمامی تقصیرها را به گردن آن ها بیندازد. در این معادله وی بر آن خواهد بود تا خود را کاملا بی گناه و معصوم جلوه دهد. این دقیقا همان عملکردی است که از ترامپ به عنوان ضعیف ترین فرد قدرتمند در جهان انتظار می رود.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: