به گزراش راهبرد معاصر؛ امان و دمشق در حال عادی سازی روابط هستند، اما با وقوع بحران محلی یا منطقه ای ، این مسیر به راحتی می تواند مجددا تبدیل به دشمنی شود. پس از یک دهه حمایت ملک عبدالله دوم از دشمنان بشار اسد در جنگ داخلی سوریه، ، اخیرا همسایگان این کشور تحرکاتی برای عادیسازی روابط با سوریه انجام دادند. مرز بین دو کشور به طور کامل برای تجارت بازشده و پروازها بین پایتختها و همکاری در حوزههای امنیتی و آبی از سر گرفته شده است .پس از یک دهه اسد و عبدالله برای نخستینبار با یکدیگر تماس تلفنی برقرار کردند.
با این حال، آشتی میان دو کشور جای تعجب ندارد. تنشزدایی هم در خدمت برنامههای داخلی و هم در خدمت برنامههای بین المللی رهبران میباشد. بهبود روابط میان دو کشور عمدتاً ناشی از عمل گرایی است. این با الگوی تاریخی روابط اردن و سوریه مطابقت دارد. آنها ممکن است هر چند سال یکبار اغلب به دلیل سیاست های جهانی و منطقه ای بین دشمنی و دوستی در نوسان باشند ، اما با توجه به اهمیت جغرافیایی برای یکدیگر، همیشه بر مفروض واقعگرایی تکیه خواهند کرد.
در بهترین حالت مخالفت اردن با اسد تخفیف خواهد یافت. برخلاف بسیاری از رهبران عرب، ملک عبدالله هرگز سفارت خود در دمشق را نبست، هرچند تعداد کارکنان را کاهش داد. اردن میزبان مرکز عملیات نظامی بود که آموزش و تسلیح شورشیان میانهرو ضد اسد را تسهیل میکرد، اما مرزهای خود را به دقت کنترل میکرد و به شورشیان اجازه نمیداد که بر خلاف ترکیه به شمال سوریه بیایند و بروند. این موضوع به ضعف نسبی شورشیانجنوبی کمک گستردهای کرد. به دنبال این، اسد در خصومت با اردن بسیار با احتیاط بود. اردن به اندازه برخی دیگر از دشمنان دمشق مانند ترکیه، اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده مورد انتقاد شدید قرار نگرفت. حتی در اوج جنگ داخلی سوریه، روابط میان امان-دمش آنچنان که باید، متشنج نبود.
این احتمال وجود دارد که هر دو دولت از وابستگی متقابل تاریخی آگاه بوده و نسبت به آسیب جبرانناپذیر به روابط دو کشور محتاطانه عمل کنند. از لحاظ تاریخی، جنوب سوریه بیشتر با شمال اردن مرتبط بوده است تا شمال سوریه. اگرچه امپریالیستهای بریتانیایی و فرانسوی کشورهای جداگانهای ایجاد کردند، اما روابط خانوادگی و قبیلهای در مرزها، به ویژه در اطراف منطقه حوران قرار داشت. در واقع، در اوایل جنگ سوریه، اولین پناهجویان حورانی بودند که برای جستجوی سرپناه نزد خویشاوندان خود به اردن رفتند. چنین ارتباطاتی به ایجاد پیوندهای تجاری مهم بین دو کشور کمک میکند. جنوب سوریه و شمال اردن از نظر اقتصادی به طرق مختلف به یکدیگر وابسته هستند. علاوه بر این، سوریه دسترسی اردن به دریای مدیترانه و مسیرهای زمینی به اروپا را فراهم می کند. در مقابل اردن دسترسی به دریای سرخ و راههای زمینی به خلیج فارس را به سوریه ارائه می دهد.
با این حال، با وجود مجاورت فرهنگی-اقتصادی، اختلافات سیاسی باعث ایجاد تنش میان اردن و سوریه شده است. از سال ۱۹۶۳، سوریه توسط مستبدان بعثی با گرایش چپ-ضدغربی اداره میشود که به نظر میرسد نقطه مقابل سلطنت طرفدار غرب و سرمایهداری یعنی هاشمی اردن باشد. آنها همواره در جنگ سرد با یکدیگر بودند و شرکای منطقه ای متفاوتی داشتند. در سال ۱۹۷۰ سوریه حتی برای حمایت از چریکهای فلسطینی که در جنگ داخلی با هاشمیها درگیر بودند، به اردن حمله کرد، در حالی که در یک دهه بعد، اردن از شبهنظامیان اخوانالمسلمین حمایت میکرد که سعی داشتند رژیم بعثی سوریه را سرنگون کنند. در میان این دوجنگ، اردن و سوریه در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ با هم علیه اسرائیل جنگیدند. روابط ایران و عراق در دهۀ ۱۹۸۰ با طرفداری از طرف های مقابل در جنگ ایران و عراق تیره و تار شد، اما در سال های ۱۹۹۰ که هر دو طرف درگیر روند صلح اعراب و اسرائیل بودند، مناسبات بین طرفین بهبود یافت. به دلیل نقش سوریه در ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵، اردن تلاش کرد تا سوریه را از لحاظ دیپلماتیک منزوی کند، اما چند سال بعد با شکست این انزوا، دوباره روابط بین دو کشور بهبود یافت. در طی این رابطه توفانی, هر دو دولت به سرعت و به دنبال تغییر منافع خود، تمایل به تغییر مسیر از مواجهه و رویارویی داشتهاند. این امر صلح کنونی را ممکن ساخته است.
برای اردن روشن است که کارزار سرنگونی اسد که با اکراه به آن پیوست، شکست خورده است. ملک عبدالله امیدوار است تنش زدایی با اسد مسیرهای تجاری را باز و ثبات بیشتری در جنوب سوریه ایجاد کند و به برخی از پناهجویان اجازه دهد به خانههای خود بروند. عبدالله با باز کردن مسیر ارتباطات هوایی با دمشق و ترغیب واشنگتن به معافیت اردن از تحریمهای سزار، در مورد توافق گاز منطقهای، منافع گسترده ای به دست آورده است. علاوه بر این، از نظر ژئوپلیتیکی، عبدالله در حال تطبیق کشور خود با چشم انداز در حال تغییر سیاستهای منطقهای ایالات متحده است. با عقب نشینی واشنگتن، اردن برای تضمین صلح و ثباتی که می خواهد، فراتر از اتکا به هژمون سابق باید راه های دیگری پیدا کند. او امیدوار است که تعامل با اسد به او اجازه دهد تا نفوذ خود را بر دمشق، به ویژه در مورد حضور نیروهای ایرانی و همسو با ایران در مرزهای خود و اسرائیل، که می تواند منجر به درگیری ناخواسته شود، افزایش دهد. تجارت با اردن و کمک به دور زدن تحریمهای سزار تا حدودی به اقتصاد در حال رشد سوریه کمک می کند ، اگرچه بعید است که این اقدامات اثری دگرگون کننده داشته باشد.
تنها اردن نیست که روابط عادی با سوریه را دنبال میکند؛ چرا که مصر نیز در صدد بهبود روابط با سوریه می باشد و اماراتمتحدۀعربی نیز برنامه ای را برای بازگرداندن دمشق به جهان عرب در پیش گرفته است. عادی سازی روابط با اردن می تواند گامی رو به جلو برای آشتی در میان کشورهای خاورمیانه باشد. بنابراین، تنشزدایی در حال حاضر منطقی به نظر میرسد، اما این ارتباطات به احتمال زیاد عملگرایانه است تا دوستانه. تفاوتهای ایدئولوژیک بین رژیمها، درجهای از سوء ظن متقابل و همچنین دلایل ساختاری عمیقی که آنها نمیتوانند برای مدت طولانی بیگانه بمانند، همچنان باقی است. به احتمال زیاد هر زمان که بحران محلی یا منطقه ای امان و دمشق را در برابر یکدیگر قرار دهد، دور کنونی دوستی به دشمنی تغییر می یابد، اما این احتمال نیز وجود دارد که این خصومتها در نهایت مانند امروز فروکش کنند. این ماهیت چرخشی روابط آشفته میان اردن و سوریه است.