به گزارش راهبرد معاصر؛ در سالهای اخیر و به ویژه پس از سال ۲۰۱۶، روابط اقتصادی ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس شدیدا تحت تاثیر مشکلات سیاسی بوده است، بطوریکه حجم تجارت ایران با دو کشور عربستان و بحرین را تقریبا صفر کرده است. اما در روزهای اخیر نشانههای از بهبود روابط با وجود اختلافات عمیق مشاهده میشود.
البته اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) در مورد بهترین روش برای تعدیل فعالیت ایران در خاورمیانه اختلاف نظر دارند. عربستان سعودی، امارات و بحرین آشکارا و به شدت با ایران مخالفت کردهاند و بر ایجاد یک جبهه متحد عربی علیه این کشور فشار میآورند. اما قطر، عمان و کویت تمایل به میانهروی دارند یعنی هم همکاری نزدیک با عربستان سعودی دارند و هم روابط اقتصادی و سیاسی خود با ایران را حفظ کنند. برای واکاوی این موضوع، نیاز به بررسی تجارت ایران با کشورهای یاد شده است که به صورت مختصر در زیر صورت میگیرد.
دوحه بیش از سه سال در محاصره همسایگان عرب خلیج فارس خود قرار داشت و از زمانی که ائتلاف کشورهای عربی در سال ۲۰۱۷ این کشور را محاصره کرد، قطر به حسن نیت ایران و مشارکت اقتصادی فزایندهای که گاه به همکاریهای سیاسی نیز تبدیل شد، تکیه کرد.
روابط بین دو کشور به بهترین دوران خود رسید، زمانی که قطر زیر فشار چهار کشور عربی، عربستان، امارات، بحرین و مصر قرار داشت. اما این فشارها مانند بسیاری از موارد دیگر، نتیجه معکوس داد و کشور کوچک خلیج فارس را به آغوش باز تهران سوق و نشان داد که سیاست قطر در قبال ایران زاییده مفاهیم ایده آلیستی نیست، بلکه برخاسته از عملگرایی است.
هنگامی که گروه چهارجانبه به رهبری عربستان و امارات برای اولین بار قطر را محاصره کردند، ایران و ترکیه به سرعت به درخواست کمک دوحه بلافاصله پاسخ مثبت دادند. ایران حریم هوایی و دریایی خود را به روی ترابری قطر باز کرد تا آنها بتوانند بسته شدن مسیرهایی را دور بزنند. در این شرایط کریدور ترکیه-ایران- قطر فعال و باعث شد میزان حمل و نقل بین دو کشور افزایش یابد که تا امروز نیز بیشتر محصولات کشاورزی و مواد غذایی را از ایران وارد میکند.
این نشان میدهد که قطر از همسایگان عرب خود دور شده و به طور کامل ایران را پذیرفته است، بطوریکه یک دیپلمات ارشد قطری در سال ۲۰۱۷ با توصیف ایران به عنوان یک «کشور شریف» بسیاری را در اتحادیه عرب خشمگین کرد.
با این وجود و براساس اظهارات مسئولان تجارت دوجانبه، با وجود افزایش همکاریهای سیاسی بین دوحه و تهران، سهم ایران از بازار واردات ۳۰ میلیارد دلاری قطر در سال ۲۰۲۰، سه درصد ناچیز بود. این نشان میدهد که دوحه نمیتواند با نقض رژیم تحریمها علیه تهران، خشم واشنگتن را برانگیزد و بنابراین تجارت دوجانبه با مشکل مواجه شده است. در حال حاضر قطر بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در «العدید» را در خود جای داده و علاوه بر ترکیه، برای امنیت خود به شدت به نیروی نظامی قدرتهای بزرگ متکی است.
به هر حال، درک آسیبپذیریهای قطر بهعنوان یک کشور کوچک تا حدودی به توضیح روابط آن با ایران کمک میکند.
قطر قبل از اینکه در ژوئن ۲۰۱۷ تحت تحریم عربستان سعودی قرار گیرد، برای سالها نقش ظریفی را ایفا کرد که در آن از دشمنی بیش از حد با هر یک از دو همسایه بزرگ خود یعنی ایران و عربستان سعودی اجتناب میکرد. دوحه عموماً از جانبداری در رقابت عربستان و ایران خودداری و از لفاظیهای داغ امارات و بحرین در مورد تهران فاصله گرفت.
قطر حفظ روابط خود با ایران را برای منافع خود ضروری میداند چون این رابطه برای حفاظت از منابع طبیعی آن حیاتی است. دو کشور بزرگترین میدان گازی جهان، گنبد شمالی/پارس جنوبی را به صورت مشترک در اختیار دارند که فضای امن منطقه لازمه برداشت از این ثروت زیرزمینی است. از این رو، در سال ۲۰۰۷، قطر از محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت ایران، به بیست و هشتمین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس در دوحه دعوت کرد. علاوه بر این، دوحه و تهران در سال ۲۰۱۰ یک توافقنامه امنیتی را امضا کردند که برای مبارزه با تروریسم و ارتقای همکاری امنیتی طراحی شده بود.
رابطه تاریخی عمان با ایران، آن را از سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس متمایز میکند. این کشورها با دسترسی مشترک به تنگه مهم و استراتژیک هرمز، بارها رزمایشهای دریایی مشترکی را در دریای عمان انجام دادهاند. روابط خوب عمان با ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران تغییر نکرد و حتی از دولت صدام حسین در جنگ ایران و عراق ۱۹۸۰-۱۹۸۸ حمایت نکرد و در نتیجه توانست میانجی توافق صلح بین طرفین باشد. از آن زمان تاکنون نیز در بسیاری از مسائل مربوط به ایران میانجیگری کرده است.
در دوران سلطان قابوس، راهبرد سیاست خارجی عمان حفظ تعادل بین قدرتهای بزرگ در خاورمیانه، اجتناب از درگیری و مداخله در امور داخلی سایر کشورها، و در عین حال پیشنهاد نقش میانجی در مناقشات منطقهای و تاکید بر گفتگو بوده است.
یکی از نیازهای عمان به ایران، در مورد واردات گاز است. براساس دادههای رسمی مجموع تولید سالانه گاز طبیعی این کشور در آبان ماه امسال بالغ بر ۴۶ میلیارد و ۵۰ میلیون متر مکعب بوده که نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۲۰، ۹.۲ درصد افزایش داشته است. این افزایش ناشی از افزایش ۲۰.۲ درصدی تولید گاز همراه است که به ۸ میلیارد و ۴۹۹ میلیون مترمکعب برسد. علاوه بر نیاز داخلی مسقط به دنبال افزایش صادرات از طریق LNG است.
البته صادرات گاز ایران به عمان، برای تهران نیز هدف راهبردی محسوب میشود چون از طریق این کشور میتواند صادرات گاز به یمن و هند را در سالهای آینده هدفگذاری کند. به نظر میرسد که تحقق این مرادوه که به نفع دو کشور است در گرو بهبود روابط سیاسی در منطقه باشد، چون در اجرای چنین پروژههایی، امنیت به عنوان متغیر اصلی محاسبه در نظر گرفته میشود.
روابط کویت و ایران اغلب دچار نوسان بوده است. اگرچه کویت یکی از اولین کشورهایی بود که پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران را از نظر دیپلماتیک به رسمیت شناخت، اما روابط آنها پس از شروع جنگ ایران و عراق متشنج شد. کویت در ابتدا موضعی بیطرف در قبال درگیریها اتخاذ کرد و از هر دو کشور خواست تا به جنگ پایان دهند و در عین حال پیشنهاد میانجیگری را داد. اما با افزایش احتمال پیروزی ایران، دولت کویت حمایت خود را از عراق اعلام کرد. با این وجود در آگوست ۱۹۹۰ زمانی که عراق به کویت حمله نمود؛ تهران آن را محکوم و تأکید کرد که تجاوز عراق را نمیپذیرد.
مانند عمان و قطر، کویت ترجیح داده است روابط خود را با شرکای منطقهای و بینالمللی حفظ کند و حتی به عنوان مثال، کویت تلاش کرد بین عربستان سعودی و ایران میانجیگری کند. با تشدید اختلافات تهران-ریاض، کویت در راستای همبستگی با عربستان سفیر خود را از تهران فراخواند اما روابط خود با ایران حفظ کرد تا درها را برای نزدیکی باز گذاشته باشد.
با این وجود، نزدیکی جغرافیایی کویت به ایران و قصد آن برای تضمین واردات گاز ایران، این دولت را بر آن داشت تا روابط خود را با ایران حفظ کند و امیر کویت در سال ۲۰۱۴ از تهران بازدید کرد.
کویت نیز مانند عمان به واردات گاز ایران در آینده چشم دوخته و حتی در گذشته بارها بر سر این موضوع مذاکره و نشست برگزار شده است. با توجه به نزدیکی جغرافیایی کویت و پتانسیل بالای ایران برای صادرات گاز با قیمتهای رقابتی، تهران یک تامینکننده منطقی گاز برای کویت به نظر میرسد. اما باز هم مسائل سیاسی به ویژه رابطه تهران-ریاض بر واردات گاز ایران سایه انداخته است.
روابط بین امارات متحده عربی و ایران معمولا پیچیده است چون در میدان سیاست معمولا دعوا میکنند اما در اقتصاد هوای هم را دارند. همانطور که در بالا اشاره شد این کشور به همراه عربستان سعودی و بحرین شدیدترین مواضع سیاسی را علیه ایران دارند اما در عین حال دومین شریک اقتصادی و تجاری تهران نیز محسوب میشود.
علیرغم جنگ رسانهای اماراتیها علیه ایران در موضوعات مختلف از جمله یمن و قطر، ابوظبی در صدر فهرست کشورهای عربی از نظر مبادلات تجاری با تهران در سال بوده است. علاوه بر این، ۸۰ درصد حوالههای ایران از طریق امارات انجام میشود، یا سرمایه گذاری ایرانیها در این کشور خلیج فارس ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. خطوط هوایی هفتهای ۲۰۰ پرواز از شهرهای مختلف ایران به امارات برای جابجایی ۱۰۰ هزار گردشگر ایرانی و همچنین ۶۰۰ هزار شهروند ایرانی مقیم همسایه جنوبی خود انجام میدهند که آنها را به پرشمارترین جامعه ساکن در امارات تبدیل میکند.
حجم مبادلات تجاری ایران و امارات در حال حاضر بین ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار است در حالی که این ارقام حاکی از ۳۰ میلیارد دلار پیش از تحریمهای آمریکا بود. همچنین بر اساس برآوردهای شورای بازرگانی ایران، ایرانیان در امارات بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری و دارایی دارند.
در سال ۲۰۱۶ و در اوج تنش ها بین ریاض-تهران؛ بحرین روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و قطر و کویت سفیران خود را در تهران فراخواندند، اما امارات متحده عربی به کاهش نمایندگی دیپلماتیک خود در تهران از سفیر به کاردار اکتفا کرد، بدون اینکه به تجارت لطمهای وارد کند.
می توان گفت هیچ یک از کشورهای حوزه خلیج فارس به استثنای امارات و عمان روابط تجاری نزدیکی با ایران ندارند. امارات متحده عربی ۸۰ درصد از مبادلات تجاری تهران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به خود اختصاص داده است و ایران چهارمین شریک تجاری امارات است زیرا بیش از ده هزار شرکت ایرانی (تعداد غیررسمی) در بخشهای مختلف اقتصادی مانند خرده فروشی و املاک و مستغلات، فعالیت میکنند که باعث می شود امارات دومین شریک تجاری ایران باشد.
حتی در روزهای اخیر شاهد راه اندازی کریدوری اقتصادی امارات- ایران و ترکیه هستیم که مسیری مناسب برای تسهیل روابط اقتصادی این کشور با ترکیه است که نشانه ای از یخ شدن آب روابط دو کشور بود، هر چند که در روزهای اخیر حمله انصارالله به امارات اندکی این موضوع را تحت تاثیر قرار داده است.
تلاشها برای ترمیم روابط بین عربستان سعودی و ایران با هدف یافتن زمینههای مشترک با وجود موانع، به سرعت در حال انجام است و دیدارهای مستقیم بین عربستان سعودی و ایران از سال گذشته در عراق آغاز شده است. اما پرسش اصلی آن است که برقراری رابطه با تهران چه سودی برای اقتصاد ریاض دارد؟
چشمانداز ۲۰۳۰ اقتصاد عربستان، ریاض را بر آن داشت تا برای آرام کردن و ترمیم روابط خود با تهران تلاش کند. چون عربستان برای کاهش وابستگی به صادرات نفت و تنوع بخشیدن به اقتصاد، به دنبال ایجاد انواع جدیدی از مشارکتها و رقابتهای منطقهای است. در واقع بلندپروازی سعودی برای تبدیل شدن به یک مرکز منطقهای برای تجارت جهانی و گردشگری، این کشور را وادار کرد تا در رابطه بلندمدت خود با ایران تجدیدنظر کند.
این تغییر در سیاست خارجی عربستان، نگرانیهای سیاسی و اقتصادی منطقهای سعودی و تمایل آن به ارزیابی مجدد روابط با جهان اسلام را نشان داد. طی چند سال گذشته، ریاض از نظر اقتصادی و سیاسی به دلیل بلندپروازی همتایان منطقهای خود به ویژه امارات، برای حفظ نقش سنتی احساس خطر کرده است. چون بقای سعودی به توانایی آن در تامین ثبات اقتصادی و سیاسی مردم عربستان بستگی دارد.
برای نمونه ریاض میداند که جنگ یمن به عنوان یک مانع بزرگ در برابر هدفگذاری سعودی برای تبدیل شدن کشورش به یک مرکز مالی منطقهای است. در حالی که امارات و ترکیه در حال بسط نفوذ خود در خاورمیانه و شمال آفریقا هستند، عربستان سرگرم جنگ پرهزینه در یمن است. براساس برخی برآوردها هزینه عملیات نظامی عربستان در یمن حدود ۲۶۵ میلیارد دلار بوده است.
عربستان سعودی همچنین به نیاز خود برای جلب حمایت جهان اسلام به طور کلی پی برده است، هدفی که در صورت ادامه خصومت با ایران مانند دوره گذشته محقق نمیشود. مهمتر از آن، همکاری بین ریاض و تهران به کنترل بیشتری بر قیمت نفت کمک میکند، زیرا دو کشور ۳۵.۵ درصد از ذخایر نفت اوپک را در اختیار دارند.
این احتمال وجود دارد که دو طرف ریاض و تهران در سال جدید به بهبود روابط خود ادامه دهند، زیرا این به نفع هر دو کشور است. شاید شرایط اقتصادی ایران، انگیزههای کشورمان را برای نزدیک شدن به عربستان سعودی دو برابر کند.
عربستان سعودی نیز میداند که گزینههای محدودی برای دستیابی به اهداف اقتصادی خود دارد. ریاض که زمانی حدود ۳۰ درصد از صادرات جهانی نفت را به خود اختصاص میداد، اکنون سهمی بیش از ۱۲ درصد ندارد و ذخایر عربستان نیز به ۴۴۴ میلیارد دلار میرسد که برای تحقق اهداف خود در چشم انداز کافی نخواهد بود و اگر پادشاهی نتواند به اهداف خود در "چشم انداز ۲۰۳۰" دست یابد، ممکن است عواقب فاجعه باری برای ولیعهد و اقتصاد عربستان داشته باشد و اگر سال ۲۰۲۱ را به عنوان یک شاخص در نظر بگیریم، انتظارات نشان میدهد که پیشرفت در روابط بین عربستان سعودی و ایران نه تنها قریب الوقوع هستند، بلکه برای هر دو حریف حیاتی هستند.
از روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس میتوان اینگونه برداشت که روابط اقتصادی دوجانبه با وجود پتانسل بالا، از جایگاه مناسبی برخودار نیست که نقش موانع سیاسی بیشتر از سایر بخش هاست. کشورهای عربی به ویژه عمان، کویت و امارات میتوانند از پتانسیل ایران، برای دستیابی برای امنیت انرژی خود از طریق واردات گاز از ایران بهره بگیرند. علاوه بر آن، کشورهای یاد شده میتوانند از موقعیت جغرافیایی ایران برای دسترسی امن و مطمئن به قفقاز و آسیای میانه استفاده کنند که نتیجه برد-برد را برای طرفین در پی خواهد داشت.