به گزارش راهبرد معاصر؛ عملکرد فاجعه بار دولت روحانی با حضور ژنرال های مدعی جریان اصلاحات در کابینه ی وی و جایگاه های مدیریتی میانی و خرد در سراسر کشور، به پای جریان اصلاحات نوشته شد. چندین بحران اجتماعی، تنگنای معیشتی سنگین با تورم بیش از ۵٠درصد و بی سابقه در ربع قرن اخیر، عدم صداقت با مردم، فسادهای گسترده و فرافکنی و اصطلاحا در رفتن از مسئولیت عملکردهای فاجعه بار، منجر به آب رفتن سرمایهی اجتماعی و بدنهی ثابت جریان اصلاحات در سالهای اخیر شده است. به طوری که علاوه بر ضربه خوردن وجهه و توانمندی جریان اصلاحات، امید مردم به توانایی و کارآمدی ساختار مدیریتی کشور نیز لطمه جدی دید و اثر عملکردهای شوراهای پنجم، مجلس دهم و دولت روحانی در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست جمهوری در کاهش مشارکت خود را نشان داد.
در حال حاضر جریان اصلاحات هم با بحران کارآمدی مواجه شده است و هم بحران مفهومی و هویتی. عامه ی مردم و اصطلاحا اقشار خاکستری میپرسند جریان اصلاحات کدام نیروهای بزرگتر و نامدارتر از جهانگیری، آخوندی، زنگنه، شریعتمداری، ربیعی، نوبخت، نیلی، ابتکار و... داشته که در دولت روحانی حضور نداشتند؟ آیا غیر از این است که دولت روحانی هم در سطح کلان و هم در سطوح میانی و خرد با مدیران تماما اصلاحاتی اداره شد؟
از طرف دیگر جریان اصلاحات در دوران کنونی با بحران مفهومی و هویتی نیز مواجه شده است. بدنه اجتماعی این جریان و عامه مردم نسبت به گفتمان اصلاحات دچار تردید و تا حدی کرختی شده اند. شعارهای کلی و صحبت های تکراری اصلاحطلبان در عرصه های فرهنگ و جامعه و سیاست به مانند حدود ٢ دهه قبل و سالهای ٩٢-٩٣ خریداری ندارد، نشانه ی آن بی تفاوتی جامعه به حرف های نسبتا تند و جنجالی همتی و مهرعلیزاده در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بود که هیچگونه موج اجتماعی ایجاد نکرد و رای کمتر از ٣میلیون جذب کرد.
مفهوم اصلاح طلبی و گفتمان آن و ایضا کارآمدی آن در جامعه امروز ایران مبهم و به شدت زیر سوال رفته است. فسادهای سنگین مدیران اصلاحطلب در دولت روحانی، عدم صداقت آنان با مردم، منفعت طلبی و عدم توجه به متن جامعه و مشکلات مردم، چالش های اساسی برای ادامه ی نقشآفرینی جریان اصلاحات به وجود آورده است.
از این رو به نظر میرسد اصلاح طلبان در حال حاضر و با توجه به عملکرد و تجارب سالهای اخیر، سه سناریو برای قدرت گرفتن مجدد پیش رو دارند:
١- تخریب شوراهای ششم، مجلس یازدهم و دولت دکتر رئیسی
٢- دامن زدن به مطالبات معیشتی و صنفی با دعوت به اعتراض و آشوب
٣- سوار شدن بر بستر حساسیت های اجتماعی و دوقطبی های فرهنگی-اجتماعی
طرح گفتمان و مباحث ثقیل گفتمانی در شرایط عسرت معیشتی و به هم ریختگی اقتصادی و ایضا ادعای کارآمدی با توجه به عملکرد فجیع اصلاح طلبان در دولت روحانی، در شرایط کنونی مقدور نیست، لذا اصلاح طلبان از تابستان سال گذشته و روی کار آمدن دولت دکتر رئیسی مثلث تخریب، دعوت به آشوب و تشدید دوقطبی های اجتماعی را در دستور کار قرار داده اند تا بدین شکل شرایط را مهیای حضور مجدد خود در صحنه کنند.
در این راستا از برجسته کردن کوچکترین اشکالات مجلس و دولت کنونی فروگذار نکرده و حتی تئوریسین های اصلاحات همچون عباس عبدی، سطح خود را تا حد کل کل و متلک اندازی و چسباندن انواع دروغ و حتی عملکردهای ضعیف همفکران خودشان به شورا، مجلس و دولت کنونی پایین آورده اند. تکرار دروغ های متعدد و خبرسازی ها و شانتاژهای عجیب در مورد انتصابات دولت رئیسی، تحریف و تقطیع و حتی هجو و تمسخر رئیس جمهور و توامان تطهیر عملکردهای دولت روحانی، در چارچوب این سناریو صورت گرفته است.
مکمل این سناریو، تحریک مردم و قشرها و صنوف مختلف به اعتراض و آشوب است. قشرهای مختلفی که در دوران مدیریت نئولیبرال های دولت روحانی به سیاق دولت سازندگی زیر چرخ های توسعه و رویاهای غربگرایانه له شدند و مطالبات انباشته ای دارند، اکنون با تحریک رسانه ها، چهره ها و بعضا صحنه گردانی نیروهای میانی و صنفی وابسته به اصلاحات، به انواع تجمعات و اعتراضات دست می زنند. در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور در هیچ شاخصی بدتر از سال ٩٩، سال پایانی دولت روحانی نیست، اما حجم اعتراضات صنفی در ٨ماه ابتدایی دولت رئیسی به طرز چشمگیری با حمایت های سفت و سخت اصلاح طلبان افزایش یافته است.
سناریوی سوم نیز، سناریوی همیشگی و گزینهی به قول معروف "همیشه در دسترس" اصلاح طلبان است. سوارشدن بر دوقطبی های اجتماعی و فرهنگی، دامن زدن هر چه بیشتر به مواردی که سبب عصبی شدن مردم شود، تشدید این دوقطبی ها و انداختن همه تقصیرها به گردن دولت دکتر رئیسی و مجلس با عملیات سنگین روانی و رسانه ای و فروگذار نکردن از انواع دروغ و تحریف و اغراق در این راستا. این سناریو هم کارکرد تخریبی علیه دولت دکتر رئیسی دارد هم کارکرد تطهیر و قهرمان نمایی برای اصلاح طلبان. بدین صورت که اصلاح طلبان با تشدید اینگونه مسائل هم رقیب هراسی همیشگی را دامن می زنند و هم این گرا را به جامعه میدهند که نماینده ی اینگونه مطالبات فقط آنان هستند و در نبود آنان تحقق چنین مسائلی ممکن نیست.
به هر صورت سناریوی اصلاح طلبان برای احیا، نه شامل اصلاحات درونی است، نه شامل صداقت با جامعه، نه تلاش برای افزایش توان و کارآمدی، بلکه از مسیر بداخلاقی، حاشیه سازی و تخریب رقیب می گذرد و یقینا نحوهی عملکرد شوراها، مجلس و دولت فعلی در میزان موفقیت این سناریو نیز اثرگذار است، اما قطعا اصلاح طلبان برنامهای برای کنار گذاشتن این سناریوها نداشته و لااقل تا انتخابات مجلس بعدی در اسفند ١۴٠٢ همین خط را پیگیری میکنند.