دلایل شکست معامله قرن و پیامدهای آن-راهبرد معاصر
پوتین پیروزی ترامپ در انتخابات را تبریک گفت وزیر دفاع آمریکا خطاب به ارتش: انتقال قدرت به دولت ترامپ آرام انجام می‌شود تعداد شهدای لبنان به ۳۱۰۲ نفر رسید نتانیاهو سفیر جدیدی در واشنگتن تعیین می‌کند پیروزی ترامپ بر دارایی ۱۰ ثروتمند بزرگ جهان افزود لیبرمن: ایران برکناری گالانت را جشن گرفته است واکنش رهبر انصارالله به ادعای ترامپ: او دولت‌های عربی را گاو شیرده می‌بیند اوباما: به ترامپ و معاونش تبریک می‌گویم / بدیهی است که نتیجه حاصل شده، آن چیزی نیست که ما خواهانش بودیم تایمز اسرائیل: پدر داماد لبنانی ترامپ، مأمور مذاکره برای توافق آتش بس لبنان می‌شود؟ واکنش وزارت خارجه ایران به انتخاب ترامپ؛ ما از گذشته تجربیات تلخی زیادی داریم پیام شی به ترامپ: رویارویی، به آمریکا و چین ضربه می‌زند عموی شهید سید حسن نصرالله هم به شهادت رسید وزیر دارایی آلمان برکنار شد | دولت ائتلافی شولتس ازهم فروپاشید اولین نطق هریس پس از ناکامی در انتخابات: شکست را می‌پذیرم واکنش دولت ونزوئلا بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

دلایل شکست معامله قرن و پیامدهای آن

اتحاد مردم فلسطین در پایبندی به حقوق ملی خود در اشکال مختلف مانند پافشاری بر حق بازگشت و حق تعیین سرنوشت و حق تاسیس یک دولت مستقل تمام فلسطینی هستند. طرف اول و اصلی در این معامله فلسطینیان هستند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۲ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ - 2019 June 12
کد خبر: ۱۳۴۲۳

به گزارش راهبرد معاصر، بررسی‌ها و تحلیلات انجام شده دررابطه با اجرای معامله قرن نشان می‌دهد که این طرح بنا به دلایل متعددی با شکست مواجه می‌شود که این ناکامی پیامدهای مختلفی به دنبال دارد.

برخی به ویژه کسانی که باوردارند که خواست و تصمیم آمریکا به نوعی تقدیر غیرقابل بازگشت است، گمان می‌کنند که تلاش آمریکا برای حذف جریان فلسطین از طریق طرح به اصطلاح معامله قرن محقق خواهد شد. از نظر آنها هرگونه تلاش برای مقابله با این طرح بی فایده است. این افراد اراده مردم فلسطین را نادیده گرفته اند که اگر اراده کنند از هر طرحی قوی‌تر خواهند بود. همچنین آنها فراموش کرده‌اند که تلاش‌های دشمنان در هفتاد سال گذشته برای اشغال و غصب فلسطین بی نتیجه بوده وجریان فلسطین همچنان در ملت های عربی و اسلامی باقی مانده است. البته نباید از خیانت برخی کشورهای عربی و حمایت آنها از دشمن صهیونیستی و آمریکا گذشت.

 

امروز و از زمان ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا، صحبت درباره جریان فلسین و حذف آن توسط معامله قرن بیشتر شده است. آمریکا با این طرح قصد دارد فلسطین را به رژیم صهیونیستی هدیه کرده و آن را کشور یهودیان بنامد. مهاجرت مردم فلسطین از سرزمینشان به خارج و به ویزه مناطق شبه جزیره سینا و اردن و لبنان و ایجاد یک نظام منطقه ای با مدیریت سیاسی و اقتصادی و امنیتی رژیم صهیونیستی تحت حمایت آمریکا، طرحی است که توسط اعراب و با حمایت جزئی آمریکا و اروپا و ژاپن تامین می شود.

 

اجرای سیاست تکه تکه کردن تدریجی، از مواضع آمریکا دررابطه با مساله قدس و معرفی آن به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و سپس مسئله حذف نام اشغالی از همه مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی است. همچنین الحاق جولان به رژیم صهیونیستی و محدودیت آژانس های کمک به آوارگان و نیز حذف اصطلاح آواره از روی مردم فلسطین با هدف لغو حق بازگشت آنها به کشورشان از دیگر مواضع آمریکا در رابطه با مسئله فلسطین به شمار می رود. یک کاروان اجرایی برای تاسیس یک نظام بین المللی برای تامین معامله قرن رسیده و برگزاری آنچه که آن را کنفرانس بحرین و با عنوان شکوفایی و و یا در اصل شکوفایی و صلح برای رژیم صهیونیستی می نامند، در همین راستا است.

 

اما با همه این اوصاف چند عامل است که ثابت می کند درصد شکست معامله قرن بسیار بیشتر از درصد موفقیت آن است:

 

1-اتحاد مردم فلسطین در پایبندی به حقوق ملی خود در اشکال مختلف مانند پافشاری بر حق بازگشت و حق تعیین سرنوشت و حق تاسیس یک دولت مستقل تمام فلسطینی هستند. طرف اول و اصلی در این معامله فلسطینیان هستند.

 

2- رد منطقه ای و بین المللی معامله قرن بر اساس قطعنامه ها و اقدامات قبلی در خصوص سازش میان دو طرف. هر چند که آمریکا بر قطعنامه های سازمان ملل متحد و شورای امنیت تسلط دارد اما حق وتو چین و روسیه این تسلط را در این مسئله تحت شعاع قرار می دهد. روسیه و چین خروج از قوانین بین المللی در رابطه با مسئله فلسطین را رد می کنند و این یعنی به معنای مخالفت آنها با معامله قرن است. همچنین مواضع اکثر کشورهای اروپایی در رابطه با وجوب احترام به قوانین بین المللی در یک جمله خلاصه می شود: آنچه را که فلسطینیان نمی پذیرند ما نیز قبول نمی کنیم. همین جمله کافیست تا بگوییم یک مانع عمده بین المللی در مقابل معامله قرن وجود دارد.

 

3-ناتوانی و ضعف در طرف های معامله قرن: کاملا روشن است که طرح معامله قرن توسط سه نفر یعنی ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان طراحی شده است که هر سه آنها در حال حاضر شرایط وخیمی دارند که به آنها اجازه تحرک و اجرای پروژه های استراتژیک بزرگی همچون معامله قرن را نمی دهد. اکنون ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است که اصلا آمادگی ورود به آن را ندارد، نتانیاهو درگیر انتخابات رژیم صهیونیستی است که به دور جدید کشیده شده و نتیجه آن نامعلوم است و بن سلمان نیز در جنگ یمن غرق و تلفات نظامی زیادی در جیزان و نیز تاسیسات نفتی متحمل شده است.

 

4- ناتوانی و شکست اردوگاه دشمن در سوریه. سوریه پس از اجرای عملیات های موفقیت آمیز در جنگ دفاع از خود توانست به یک ثبات روشن در جنگ آزادسازی ادلب رسیده و استراتژی آمریکا را شکست دهد. تجربه ها نشان داده که هیچ صلح و آرامشی بدون امضای سوریه در منطقه اجرا نمی شود که این کشور هم با قاطعیت معامله قرن را رد می کند.

 

5-افزایش هماهنگی در محور مقاومت و پیشرفت توانایی های نظامی و سیاسی آن. این سطح دو مسئله را تثبیت می کند: اول، بازگشت برخی از گروه های فلسطینی که به اشتباه راه جدا از مقاومت را در پیش گرفته بودند و دوم، توسعه جغرافیایی و نظامی در محور مقاومت و توانایی انجام جنگ جامع و گسترده که دشمن را زمین گیر می کند. کاملا مشخص است که مقاومت در سایه اتحاد مردم فلسطین بر رد معامله قرن تاکید می کند.

 

از طرفی مصر واردن با وجود توانایی تامین و حمایت از معامله قرن، از این کار خودداری می کنند. ذی نفعان این معامله از مصر خواسته اند که دروازه شبه جزیره سینا را به روی مهاجران فلسطینی باز کنند و اردن نیز به عنوان وطن جایگزین مردم فلسطین شود، اما هردو کشور این درخواست ها را رد کرده اند.

 

بر اساس مطالبی که گفته شد آمریکا و هم پیمانان آن نمی توانند در اجرای طرح خود موفق شوند و همه شواهد دال بر شکست معامله قرن است. برخی از پیامدهای پیش بینی شده شکست این طرح عبارتند از:

 

الف- اردن مجبور خواهد شد تا بسیاری از مواضع و سیاست های خارجی و داخلی خود را بازبینی کند.

 

ب- شکست معامله قرن غرب را وادار می کند تا در رابطه با سیاست های خود که شامل گرسنه نگه داشتن مردم لبنان در سالهای قبل و اسکان فلسطینیان در لبنان بود تجدید نظر کند.

 

ج- شکست معامله قرن این امکان را به سوریه می دهد که در مقابل طرح آمریکا در طولانی کردن جنگ ایستادگی کند که اگر بگوییم این موضوع موجی پایان بحران سوریه می شود منطقی است.

 

د- فلسطین که در راس این مسئله قرار دارد، می تواند روابط داخلی گروه های مختلف فلسطینی را در رابطه با الحاق کرانه باختری و ازبین بردن طرح مهاجرت اجباری فلسطینیان 48 تثبیت کرده و به برخی سیاست های تشکیلات خودگردان در مقابل رژیم صهیونیستی بازگردد.

 

منبع: تسنیم

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار