به گزارش راهبرد معاصر؛ بررسی میزان موالید در سال گذشته نشان میدهد که مسئله پیری جمعیت به عنوان یک معظل اساسی برای کشورمان محسوب میشود که نیاز به درمان فوری دارد. کوتاهی در این موضوع تبعات سنگین امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای کشورمان در پی خواهد داشت. بنابراین اجرای سیاستهای جمعیتی به منظور جلوگیری از تغییر در ساختار سنی جمعیت کشورمان امری حیاتی است.
سیاست جمعیتی به موضوعی اطلاق می شود که تمامی تصمیمات و تدابیری که در رابطه با جمعیت یک کشور توسط حاکمیت در شرایط خاص صورت میگیرد، گفته میشود. طبق ارزیابی رویکردهای مختلف جمعیتی در کشورمان، این سیاستها با فراز و نشیبهای همراه بوده است که بعضا بر خلاف منافع ملی اعمال شده است.
اعمال سیاست کاهشی کردن جمعیت از جمله استراتژیهای کلان ملی بوده است که متاسفانه با نفوذ جریانی و فردی در برخی مراکز حساس در کشورمان اعمال شد که امروزه آثار منفی آن در جامعه نمایان شده است. طبق برخی از گزارشات، انگلیس به همراه برخی از عوامل دیگر با سیاستهای فریب گونه نرخ موالید در کشورمان را تغییر دادند.
بدیهی است در چنین شرایطی برای نجات کشور از معضل پیری جمعیت، باید هر چه سریعتر اقدام عملی برای تغییر در سیاست فرزندآوری کمتر صورت گیرد. حرکت سن جمعیتی کشور به سمت پیری تهدیدی است که اگر تغییری در روند آن صورت نگیرد، کشور در آینده با بحرانهای متعددی روبه رو خواهد شد. از اینرو رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به روندِ رو به کاهش جمعیت جوان کشور، خطر بزرگ تحدید نسل برای کشور را پیری عمومی می دانند و بر تعیینکننده بودن مسئله نمای جوان برای کشور تاکید میکنند. ایشان، اسلامی بودن نسخه افزایش جمعیت و روشن و واضح بودن مبانی اسلامی و تفکّر اسلامی در زمینه جمعیّت و افزایش جمعیّت اشاره می کنند و تکثیر و تربیت نسل را از مهم ترین معروف ها در نظام اسلامی و نسخه "تحدید نسل" را غربی می دانند.
با در نظر گرفتن تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی، در مطالعات جمعیتشناسی آهنگ رشد جمعیت از اهمیت بهسزایی در رشد و توسعه کشور برخوردار است. به این ترتیب آهنگ رشد جمعیت اگر متعادل باشد یک فرصت جدی برای کشور به جهت وجود نیروی انسانی قوی میباشد. امروز در دنیا کشورهایی که جمعیّتهای زیادی دارند، به امکانات زیادی رسیدند. امکاناتی که اکثریت آنها بومی و برگرفته از استعداد مردمان بهخصوص جمعیت جوان آن کشورهاست. چین و هند از جمله کشورهایی هستندکه با اینکه مشکلاتی هم دارند امّا جمعیّت زیاد بهعنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بینالمللی برای آنها توانسته موفّقیّتهایی را بهوجود بیاورد. اگرچه هستند کشورهایی با جمعیت بسیار پایین و با درجه بالای امکانات رفاهی از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس، اما باید در نظر گرفت که آنها اولا از رشد بومی علمی برخوردار نیستند و تمام امکانات آنها وارداتی است، دوما به جهت نداشتن معیارهای قدرت که یکی از آن جمعیت می باشد، به عنوان کشور برتر تاثیر گذار بین المللی شناخته نمیشوند.
نکته بعدی این است که با اعمال سیاست های افزایش جمعیت در کشور که در قانون اخیر مجلس تحت عنوان قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده صورت پیگیری می شود، باید بر کیفیت جمعیت نیز تاکید شود. موضوعی که از طریق آموزش صحیح و کارآمد میتواند رخ دهد. تاکید بر کیفیت جمعیت در کنار کمیت آن به این خاطر است که جهان لیبرالیسم همواره به دنبال آن است که مردم کشورهای مختلف را مصرف کننده به بار بیاورد. به این معنی که طبق مولفههای قدرت، نیروی انسانی پویا و آموزش دیده، محور اصلی قدرت یک کشور محسوب میشود و اگر این نیرو به جای تولید کننده، مصرف کننده باشد میتواند باعث وابستگی بیشتر آن کشورها به دنیای غرب به خصوص کشورهای صنعتی باشد که نمونه آن را می توان دربرخی از کشورهای آفریقایی و آسیایی به عینه مشاهده کرد. پویایی در عمل، پویایی در اقتصاد، پویایی در قدرت نظامی و پویایی در خدمات دهی که همگی از طریق نیروی انسانی فعال و با کیفیت امکانپذیر میباشد. بنابراین در چنین شرایطی مسئله افزایش جمعیت کشور، یک ضرورت انکارناپذیری است که کوتاهی در آن گناهی نابخشودنی تلقی میگردد.