به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اخیراً سردار ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به جنگ نرم دشمن با نظام جمهوري اسلامي و تلاش استكبار جهاني براي استفاده ابزاري از زنان در اين جنگ عنوان كرده است: «جنگ نرم خطر بزرگی است که زیرکانه ترویج پیدا میکند و نقشآفرینترین قشر در این زمینه زنان بهعنوان پرچمدار میدان مبارزه هستند که باید این موضوع را فرماندهی کنند». سرمايهگذاري غرب براي استفاده از زنان بهعنوان ابزاري جهت پیادهسازی جنگ نرم عليه نظام جمهوري اسلامي در سالهاي اخير وارد فاز جديدي شده است به نحوي كه با نمادسازي از زناني كه داراي پروندههاي امنيتي هستند تلاش میکنند ضمن الگوسازي از آنها، اولویتهای زن ايراني را تغيير و به سمت مطالبهگري فرهنگ غربي سوق دهند. در اين ميان خود زنان نيز خواسته يا ناخواسته مورد هدف جنگ نرم دشمن هستند.
تلاش براي استفاده ابزاري از زنان و برانگيختن آنها براي مقابله با جمهوري اسلامي و همچنين جنگ نرم عليه زنان مختص عملياترواني رسانههاي معاند و يا اتاق فكر استكبار جهاني نيست چراکه متاسفانه شاهد سرازير شدن اين تفكر به برخي از رسانههاي داخلي و بهویژه قشر دانشگاهي داخلي نيز هستيم. در همين راستا محسن رنانی در شماره 21 اسفندماه 1400 روزنامه «اعتماد» طي يادداشتي با عنوان «به زخمهای ایران سلام کنیم»، زنان را بازيگران اصلی تحولات قرن آينده ايران عنوان كرده و با تاكيد بر اينكه «کنشگری سیاسی و اجتماعی زنان يك نقطه اميد بزرگ در بستر جامعه است»، نسرين ستوده، نرگس محمدی، آتنا دائمی، بهاره هدايت، سپيده قليان و... که اغلب دارای پرونده امنیتی هستند را «شيرزنان روشنفكر» خوانده و با تمجید از آنها مینویسد «نقطه روشن تحولات آينده كشور بيداری و آگاهی زنان است و آنها با پايداری آرام و پافشاری پيوسته تحولات آينده را شكل و به حکومت تحمیل خواهند کرد». وی کنشگران سیاسی و مدنی زنان را «چهرههای نمادین» میداند و با استقبال از زندانی شدن زنان، تاکید میکند زنان کنشگر با زندانی شدن تبدیل به «قهرمان» «الگو» و «سرمایه نمادین» نسل جوان خواهند شد.
جنگ نرم - كه در مقابل جنگ سخت استفاده میشود- اولاً دارای ابعاد سهگانه ثبوتی، سلبی و انتقالی است. ثانيا، طی سه مرحله تولید و ترویج (باورها، ارزشها و الگوهای رفتاری خود )، تردید، تضعیف و تخریب (باورها، ارزشها و الگوهای رفتاری دیگری ) و تغییر و تبدیل (باورها، ارزشها و الگوهای رفتاری دیگری به خودی) عملیاتی میشود. ثالثا، در سطوح سهگانه باورها ارزشها و الگوهای رفتاری صورت میگیرد.رابعا، در اين جنگ قدرت از طریق ابزار و فناوریهای نرم اعمال میشود. هدف مرجع قدرت نیز توده مردم، نخبگان و تصمیمگیرندگان هستند.
وجود این جنگ خاموش علیه زنان و خانوادههای نظام جمهوری اسلامی بسیار واضح است اما متاسفانه برخی از آن غافل بوده و آن را نوعی توهم توطئه، تلقی میکنند لذا با ارائهی ادله به اثبات آن مي پردازيم.
از سوي ديگر مهمترین بخش از جامعه برای مورد هدف قرار گرفتن توسط دشمن زنان هستند؛ چراکه علاوه بر تشکیل دادن نیمی از اعضای بدنهی جامعه دارای قدرت تاثیر گذاری بر تمامی جامعه را نیز دارند، شاید این امر در ابتدا اغراقآمیز در نظر آید اما ازآنجاکه زنان حلقه واسط تربیتی همه کودکان برای ساختن نسلهای بعدی هستند بلاشک، با تغییر افکار و رفتار آنان میتوان علاوه بر تاثیر گذاری بر حداقل نیمی از افراد جامعه فعلی، تغییر کلی ارزشها و باورها را در نسلهای بعدی انتظار داشت. وجود این جنگ خاموش علیه زنان و خانوادههای نظام جمهوری اسلامی بسیار واضح است اما متاسفانه برخی از آن غافل بوده و آن را نوعی توهم توطئه، تلقی میکنند لذا با ارائهی ادله به اثبات آن مي پردازيم.
رهبر معظم انقلاب بارها به وجود این جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کردهاند و به جرات میتوان ادعا کرد که ایشان جزء اولین کسانی بودهاند که وجود این خطر بزرگ را احساس کرده و از سالیان دور تا به حال آن را تذکر دادهاند. ایشان در آذر ۶۸ که اندک زمانی از پایان جنگ تحمیلی گذشته بود به این امر اشاره و فرمودند:
«در حال حاضر، یک جبههبندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانهها همراه است. مثل سيلی راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست. بسیج عمومی هم در آنجا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم بهگونهای است که تا به خود بیابیم، گرفتار شدهایم مثل یک بمب شیمیایی نامحسوس و بدون سروصدا عمل میکند. فرض کنید در محوطهای یک بمب شیمیایی بیفتد که احدی نفهمد که این بمب در آنجا افتاده ولی پس از هفت هشت ساعت ببينند صورتها و دستهای همه تاولزده است. الان در مدرسهها و داخل خیابانها و جبههها و حوزههای علمیه و دانشگاههای ما ناگهان نشانههای این تهاجم تبليغي و فرهنگی را خواهید دید. الان مقداری هم آن را میبینید و بعد هم بیشتر خواهد شد.»
ایشان در جای دیگر به اهمیت حضور زنان و سوءاستفاده استکبار جهانی از مسئله زنان در راستای اجرای جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی اشاره کردند و به مقابله با این مهم امر کردهاند:
«در این سیودو سال، مسئله زن از نظر جبهه دشمنان ما، در یکی از بالانشینهای جدول اعتراضي به ماست . از اول انقلاب روی مسئله زن تکیه کردند، به ما اعترافی کردند، ما را در ردیف تروریسم و در رديف نقض حقوق بشر قلمداد کردند و البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد . خب. ما در این زمینه بایستی مواجهه كنيم، مقابله کنیم و افکار عمومی جهان را نمیشود دستکم گرفت ، همه که مترقی نیستند، همه که خباثت ندارند؛ خباثت مال یک عده خاص است، مال سیاستگران و سیاست سازان و برنامه ریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدانیم که تمام مردم دچار این اغوای بزرگ قرار بگیرند، لذا باید وارد | شویم. (نشست اندیشههای راهبردي، 1389)
علاوه براين، اجرا و انجام سیاستهای فرهنگی علیه بنیانهای جمهوری اسلامی ایران توسط غرب و بهویژه آمریکا، چنان واضح و بیپرده است که ردپای آن را میتوان در سخنان اندیشمندان، سیاستمداران و رسانههای غربی پی گیری کرد. «کالین پاول وزیر» خارجه وقت آمریکا ضمن طرح «مشارکت آمریکایی - خاورمیانهای» سه محور زیر را معرفی میکند؛ «همکاری با بخشهای عمومی، خصوصی و تشویق آنان به سرمایهگذاری و اصلاحات اقتصادی، پر کردن شکاف موجود در راه آزادیها و گسترش مشارکتهای سیاسی و حمایت از نقش زنان در جامعه ».
علاوه بر فضاسازی عمومی و نشان دادن زن غربی بهعنوان الگوی بینظیر و جهانشمول برای زنان جهان و تغییر و تبدیل فرهنگ و سبک زندگی بومی زنان به سبک زندگی زن غربی از طریق قدرت رسانهای و فیلم و سریالهای غربی، یکی دیگر از راهکارهایی که غرب برای عملیاتی کردن جنگ نرم علیه زنان از آن بهره میجوید، سازمانها و موسسات بینالمللی نظیر کمیسیون حقوق بشر است.
بر همین اساس بنیادهای بینالمللی و رسانههای غربی تلاش وسیعی را برای تاثیر گذاری در حوزه امور زنان آغاز کردند بهگونهای که تنها با نگاهی گذرا به رسانهها و وسایل ارتباطجمعی فارسیزبان نیز به سادگی موج این حملات عليه اسلام و نظام جمهوری اسلامی با ادعای حمایت از زنان ایرانی را میتوان مشاهده کرد. در فضاسازی عمومی و اعتبار سازی برای زنان میبایست ابتدا زن غربی و سبک زندگی او بهعنوان اسطورهای بیبدیل، به زنان جهان شناسانده شود و سپس بر اساس همین ادعای برتری فرهنگی میبایست سبک زندگی زن غربی فرهنگ و آداب و رسوم زندگی او بهعنوان حقیقتی غیرقابل تغییر و جهانشمول معرفی شود. علاوه بر فضاسازی عمومی و نشان دادن زن غربی بهعنوان الگوی بینظیر و جهانشمول برای زنان جهان و تغییر و تبدیل فرهنگ و سبک زندگی بومی زنان به سبک زندگی زن غربی از طریق قدرت رسانهای و فیلم و سریالهای غربی، یکی دیگر از راهکارهایی که غرب برای عملیاتی کردن جنگ نرم علیه زنان از آن بهره میجوید، سازمانها و موسسات بینالمللی نظیر کمیسیون حقوق بشر است.
پرسشی که ممکن است ایجاد شود آن است که اهداف غرب از به راه انداختن جنگ نرم علیه زنان از طریق نظام قدرتمند رسانهای خود چیست؟ و رسیدن به این هدف چه منافعی را برای غربی به دنبال دارد؟ به نظر میرسد مهمترین هدف غرب از به راه انداختن این جنگ خاموش، بدست گرفتن کامل فرهنگ کشور مقابل است. غربیان به مدد فنآوری برتر و قدرت اقتصادی بیرقیب خود سالها است که در پی گسترش فرهنگ خود در سراسر جهان و همسانسازی فرهنگ جهانی هستند و تلاش بسیار دارند که به هر صورت ممکن، الگوها و هنجارهای خود را بر ملل مشرق زمین تحمیل کنند.
جهان سرمایهداری دریافت که وقوع انقلاب اسلامی سبب شده تا مدل سومی از حکومتداری در جهان به ثبت برسد. این در حالی است که تا قبل از آن حکومتها در دودسته طبقهبندی میشدند بهنحویکه اقلیتی از کشورها در طبقهی اول یعنی مدل استعمارگر و اکثریتی از کشورها در طبقهی دوم یعنی مدل استعماری قرار داشتند. با تشکیل حکومت اسلامی در ایران مدل سومی از حکومت به ثمر رسید که نه استعمارگر و نه استعمار پذیر بود. شکلگیری انقلاب اسلامی بر مبنای اصول اساسی حکومت اسلامی موجب شد تا ملتهای خسته از ستم سلطه گران به خود آمده و بهواسطه این افق تازه به ثمر رسیده در جهان، جان تازهای يافته و بهاینترتیب، امواج بیداری اسلامی یکی پس از دیگری به ظهور برسد.
بنابراین هدف غرب برای نابودی فرهنگ زنان ایرانی و بهتبع آن کل فرهنگ ایرانی اسلامی موجود، آن است که ابتدا ایران را بهعنوان فرهنگ پیشتاز مقابل و متضاد با فرهنگ سرمایهداری غربی، نابود سازد و ثانیا از نفوذ و پیشروی فرهنگ ایرانی اسلامی به سایر ممالک به ويژه ممالک اسلامی جلوگیری نماید. بر همین اساس سردمداران تشکیل و ایجاد جنگی فرهنگی و خاموش عليه فرهنگ اسلامی و ایرانی، مدخل ورودی این جنگ عظیم را زنان قرار دادند و آنان را بهعنوان نقطه ثقل فعالیتهای خود در نظر گرفتند؛ زیرا آنها بهدرستی دریافته بودند که، تحقق فرهنگ جهانی بدون ایجاد تحول در فرهنگ زنان کشورهای مورد هجوم، امکانپذیر نیست.
لازم به یادآوری است که هرچند تلاشهای رسانهای غرب در این زمینه بسیار گسترده و تاثیر گذار بوده است اما به دلیل غنای فرهنگ اسلامی و مجاهدتهای مسلمانان، این فرهنگ هرگز به طور کامل در فرهنگ غربی هضم نشده است.