به گزارش «راهبرد معاصر»؛ چند سالی میشود که ظهور کلمهای به نام «سلبریتی» همزمان با اوج گیری استفاده از فضای مجازی راه را برای افرادی که به دنبال بهرهگیری یا سواستفاده از هر موقعیتی هستند تا خود را مطرح و در این میان به منافع خود دست یابند، هموار کرده است؛ حالا یا خود خواسته یا به تحریک فلان جمعیت و دسته سیاسی یا خدای ناکرده در جهت اهداف آنهایی که چهل و اندی سال است چشم دیدن این انقلاب را ندارند، خدا میداند!
اما مسئله اساسی این است که برخی از این افراد پا را از حد خود فراتر گذاشته اند و هر چند به ظاهر تنها در امور اجتماعی خود را صاحب نظر میدانند اما حالا در هر بحث و صحبتی از اقتصاد تا سیاست کارشناس میشوند و حتی کارکردهای سیاسیشان با هر بحثی بیش از همه داغ میشود. البته این را نباید به همه صنف سلبریتیها تعمیم داد چرا که خیلیها به سبب چهره شدن تنها در مسیر تعالی جامعه به سوی اهداف انسانی گام برمیدرند.
اصلا سلبریتیها را چگونه باید تعریف کرد؟ باید گفت «سلبریتی» به افرادی گفته میشود که از طریق فعالیت در صنعت سرگرمی و رسانههای جمعی حضور گستردهای در جامعه دارند و حوزه فعالیتهای آنها نیز نسبت به بقیه اعضای جامعه طیف وسیعی از اقدامات و حوزههای مختلف را شامل میشود.
«سلبریتی» اصطلاحی نوظهور است که شاید بیش از چند سال و اندی از عمر حضورش در واژگان کلیدی این روزهای جامعه نمیگذرد اما به سبب کسانی که آن را یدک میکشند بیش از حد تصور در جامعه مورد توجه است. سلبریتی به ستارگان سینما، وزرشکاران و خوانندگان معروف و مشهوری اطلاق میشود که حکم ستارگان زندگی اجتماعی و مدنی مردم را پیدا کردهاند و میتوان گفت با ظهور فضای مجازی از توئیتر و اینستاگرام تا پیام رسانهای داخلی و خارجی جایگاهی بس پر طمطراق و گاه حاشیهساز و جریان ساز پیدا کردهاند.
به گفته دکتر مهدی ناظمی جامعه شناس و استاد دانشگاه: «سلبریتیها کسانی هستند که توسط نظام رسانهای تبدیل به چهره شدهاند؛ آنها الههها و خدایان دنیای جدیدند و توسط مردم پرستیده میشوند. نگاهی به صفحات آنها در فضای مجازی بیندازید تا ببینید طرفدارانشان، حداقل به زبان، چگونه خود را برای آنها هلاک میکنند و محو آنها شدهاند لذا جایگاه این افراد فقط اقتصادی نیست، بلکه جایگاهی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز هست.»
این سخن که سلبریتیها خدایان دنیای جدیدند عجیب اما بیراه هم نیست چرا که نقش این قشر این روزها در فرهنگ مردم تا آنجایی پیش رفته است که حتی یک نوجوان پوشش خود را بر مبنای آنچه سلبریتی مورد علاقه اش میپوشد، بر میگزیند و شاهد بودهایم نوجوانان و جوانانی که از آن ور بام افتاده و در مورد یک سلبریتی عنوان کردهاند که اگر .... نباشد ما هم میمیریم!
باید اذعان داشت سلبریتیها به نوعی برای بخشی از جامعه مراجع اجتماعی بوده و برایشان مرجعیت اقتدار دارند و به سبب همین مرجعیت حرف، کنش و پیامشان اثرگذار است. اگر از این منظر نگاه کنیم، سلبریتیها میتوانند بخشی از جامعه را با خود همراه کنند و پیامشان بر آن بخش اثرگذار باشد اما مسئله این است که سلبریتی باید بداند در چه حوزهای باید اثرگذار باشد، کجا باید موج ایجاد کند و کجا نباید اظهار نظر کند و به اصطلاحِ جامعه شناسان کج کارکردی نداشته باشد.
بحث این چند جمله در خصوص اوجگیری جایگاه سلبریتیها تنها به این دلیل بود تا به جایی برسیم که دخالتهای بیمحتوا و بیاساس و خارج از تخصص برخی از مدعیان تخصص دراین قشر را در متن جامعه بررسی کنیم. آنجا که یک سلبریتی تنها با شنیدن یک کلمه «سلام فرمانده» بدان وجهه سیاسی میبخشد و اظهار نظرات رنگ و وارنگ میکند بدون آنکه متن کامل سرود و دعای محتوایی آن برای حضرت صاحب امر را بشنود و حتی بخواهد به دنبال آن برود و فالورهایش هم یکی یکی همان پست بیسروته و بیمحتوا را بدون آنکه سواد رسانهای داشته باشند وایرال میکنند.
بسیار شنیدهایم و دیدهایم که فلان سلبریتی در فضای مجازی با انتشار پستی با مضمونی خاص سر و صدا به پا کرده و عدهای مخالف و عدهای موافق این حرکت وی هستند؛ پستهایی که گاه سر از محیط زیست و گاه سر از حمایت از فلان شخص و رویداد و گاه هم در جهت همدردی یا نکوهش فلان اتفاق منتشر میشود. اما آنچه امروز توجهات عموم را بیش از گذشته به خود جلب کرده انتشار هر از چند گاه پست ها یا اظهار نظرهایی با موضوعاتی بسیار بسیار خارج از تخصص از جانب سلبریتی هاست.
پر بیراه نیست اگر بگوئیم دخالتهای خارج از تخصص این قشر گاهی چنان جبههگیری و فضاسازیهایی به دنبال دارد که تا مرز زیر پا گذاردن اصول انقلاب هم پیش میرود و آسیبهای بسیاری برای جامعه به دنبال دارد آن هم برای افرادی که خود به برکت همین ملت انقلابی و همین انقلابی که کردند به چنین جایگاهی رسیدهاند.
یک سلبریتی با تابعیت آمریکا که حتی دیگر در متن جامعه نیست و عمق مسائل اجتماعی ایران را درک نمیکند و خبری از وقایع ندارد در مورد متروپل اظهار نظر میکند آن هم نظری سیاسی و بدتر آنکه این سبک کم کم به سایر سلبریتیهایی که یا تابعیت آمریکا یا کانادا و آلمان و سایر کشورها را دارند سرایت میکند و همه متفق القول زحمات گروههای امداد و نجات و سایر مردم را زیر سوال میبرند و طوری به تصویر میکشند که ساختمانی فرو ریخته، همه زیر آوار ماندهاند و مسئولان، نهادهای امدادی و مردم تنها نظارهگر هستند. نمیخواهیم مصیبت وارده در آبان را کوچک جلوه دهیم بلکه به دنبال آشگارسازی هوچیگریهای خارج از قاعده برخی از سلبریتیها که خشم عمومی را به دنبال دارد، هستیم.
حالا چنین اتفاقی چند ماه قبلتر در آمریکا روی میدهد یا نوجوانی در یکی از ایالات این کشور 15 تا 20 کودک دبستانی را با اسلحه گرم به خاک و خون میکشد اما خبری از فیلمهای رنگ وارنگ محکومیت دولت و سیاست و زیر سوال بردن نظام حاکم توسط سلبریتیها نمیشود. و این یعنی حتی همانی که برای سلبریتی ما خطدهی میکند خوب میداند نباید در هر مسئلهای دخالت کند و هوچیگری راه بیندازد و کارکرد مدنی و اجتماعی خود را پیش میبرد و اگر نیاز باشد وارد عرصه میشود و کمک میکند.
اما تحلیل آنچه گفته شد ما را به یک نتیجه خیلی ساده میرساند و آن اینکه برخی سلبریتیها که غرق در نعمت و ثروت هستند و سخن از درد و رنج میزنند خود در جشن عروسی و کنسرت فلان خواننده لسآنجلسی شرکت میکنند آن هم در بحبوحه آواری که بر سر آبادان فرو ریخت اما سرودی که کودکان برای فرج ناجی بشریت در استادیوم آزادی میخوانند را زیر سوال میبرند دیگر جایگاه اجتماعی و مدنی خود را از دست دادهاند لذا وارد کارکردهایی میشوند و دم از چیزهایی میزنند که خودشان همیشه از آن برخوردار بودند که اگر نبودند چرا اکنون باید با زیر سوال بردن خطمشیهای جامعه اسلامی روی فرش قرمز فلان جشنواره دم از آزادی زنان بزنند مگر نه این است که آنها در همین نظام و انقلاب به چنین موقعیتی دست یافتهاند.
مشکلات و مصیبتها برای همه کشورها وجود دارد اما تنها در کشور ماست که به حُسن وجود سلبریتیها و برخیهایی که در فضای مجازی جایی برای خود باز کردهاند، فضایی سیاه تصویر میشود تا مردم روز به روز ناامیدتر شوند.
هر چند ما کارکردهای مثبت بسیاری هم از بسیاری از سلبریتیهای کشورمان در مواقع سخت و بحرانی دیدهایم و کج کارکردیهای سیاسی از برخی سلبریتیها مانع کارکردهای مثبت سایر سلبریتیها در جامعه مدنی و اجتماعی نمیشود. اما به گفته کارشناسان، در معرض و محاصره یک تهاجم ترکیبی از سوی دشمنان هستیم، این تهاجم الزاما به این شکل نیست که سربازانش از نوع سربازهای جنگی باشند، بلکه تهاجم ترکیبی یعنی در اقتصاد، جامعه، هنر و عرصههای مختلف شاهد هجوم و آسیب رساندن به مردم هستیم؛ و این امر با کارکردهای سیاسی و ضد انقلابی که اخیرا برخی چهرهها خواسته و ناخواسته مروج آن شدهاند به دنبال تغییرات گسترده در جامعه مدنی ایران اسلامی است.
شاید باید بگوییم امروز سلبریتی ایرانی به ابزاری تبدیل شده است تا ذائقه فرهنگی و سیاسی جامعه را در مسیر خاصی حرکت دهد در حالیکه سلبریتی در دیگر کشورها کارکردهایی مطابق با سیاست و نظام حاکم دارد و چنانچه خلاف جهت آن حرکت کند به راحتی از عرصههای مختلف سیاسی و فرهنگی حذف میشود.