به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پس از پیروزی حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1400 و روی کار آمدن دولت سیزدهم، تغییرات جدی در سیاستهای منطقهای و بینالمللی نظام رخ داد. این در حالی است که رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم با اتخاذ راهبرد «دیپلماسی هستهای» و «عادیسازی روابط با غرب» به دنبال خروج کشور از وضعیت تحریم و اتصال ایران به اقتصاد جهانی بود.
سیاستی که با عبور از همسایگان و محیط پیرامونی منطقه معتقد بود کلید حل مشکلات کشور را صرفاً باید در حل و فصل پرونده هستهای، خروج ایران از ذیل بند هفت منشور سازمان ملل متحد و بهبود روابط با آمریکا و غرب جست و جو کرد. اوج این سیاست در انعقاد توافق هستهای موسوم به «برجام» در سال 1394 متبلور شد.
بسیاری کارشناسان مدعی بودند این راهبرد موفقیتآمیز است و میتواند کشور را از بن بست خارج کند؛ اما پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا از برجام و آغاز کمپین «فشار حداکثری» علیه کشورمان، آن هم به تحریک لابی آیپک و برخی کشورهای عربی (عربستان سعودی و امارات)، به خوبی روشن شد ایران پیش از آغاز مذاکره با قدرتهای جهانی باید روابط با همسایگانش را تنظیم کند و با این پشتوانه به میز مذاکرات بازگردد.
میتوان سیاست خارجی دولت سیزدهم را نوعی «بازگشت به خانه» و تعامل با دولت-ملتهای همسایه دانست
در تاریخ همواره ایران به دلیل موقعیت خاص ژئوپلیتیکی در مسیر برخورد و تعامل ملل و تمدنهای گوناگون قرار داشته است. قدرتهای منطقهای و جهانی برای کشورگشایی، تجارت، جهانگردی، ارتباطات سیاسی، زیارت مکان های مقدس و ... باید از این سرزمین عبور میکردند. چنین جایگاه تاریخی و جغرافیایی سبب میشود ایران همچنان از این مزیت دائمی و ارزشمند برخوردار باشد که با گسترش امواج «جهانی شدن» و «منطقهگرایی» بتواند نقش جدیدی برای خود در نظام ارتباطی-اقتصادی جهان تعریف کند.
میتوان سیاست خارجی دولت سیزدهم را نوعی «بازگشت به خانه» و تعامل با دولت-ملتهای همسایه دانست. با فروپاشی نظم دوقطبی و گسترش نظم غربی در سراسر جهان، همواره تهران با وجود اختلافات ایدئولوژیکی که با غرب داشته (و دارد) سعی کرده است تا از میز مذاکره سطح تنشها را کنترل و زمینه گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و تکنولوژیکی با کشورهای اروپایی و آمریکایی را فراهم کند.
با وجود این، توجه نکردن به کشورهای پیرامونی و توجه صرف به برخی کشورهای محدود موجب معطل نگه داشته شدن کشور و عقب ماندن از سیر تحولات منطقه شده است. دولت سیزدهم با اتخاذ سیاست توازن در روابط خارجی به سمت گسترش روابط با سایر دولتهای غیر غربی، به ویژه همسایگان حرکت کرد. افزایش 40 درصدی صادرات غیرنفتی کشور آن هم در شرایط تحریم، یکی از نشانههای موفقیت آمیز بودن این سیاست در یک سال گذشته است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان روابط بینالملل و راهبردنویسان بزرگ جهان، ایران ظرفیت بدل شدن به هژمون منطقهای را دارد؛ اما برای تحقق این ظرفیت بالقوه لازم است ابتدا با همسایگان در راستای افزایش پیوندهای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی تعامل کرد.
با وجود این، بسیاری از کشورهای منطقه (دوست، رقیب یا دشمن) با آگاهی از ظرفیتهای دفاعی، نیروی انسانی، موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، بازار مصرف و ... نگران گسترش روابط ایران با نقاط مختلف جهان و پیوستن کشورمان به جریان تجارت جهانی هستند. این نگرانی سبب میشود همسایگان ایران با ایجاد لابیهای قدرتمند از هیچ اقدامی برای منزوی و محصور کردن تهران فروگذار نکنند. در چنین شرایطی لازم است دولت سیزدهم با فعالسازی دیپلماسی دو و چندجانبه زمینه نزدیک کردن پایتختهای کشورهای منطقه به تهران را فراهم کند.
سیگنالهای مثبتی که خبر از کاهش تنشها با رقبای منطقهای و گسترش روابط با کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران دارد را می توان در موارد زیر ارزیابی کرد؛
در نظم شبکهای و در حال ظهور منطقه، بلوکهای قدرت و واحدهای سیاسی به دنبال یافتن متحدان و شرکا جدیدی هستند تا به وسیله ائتلاف با آنها به حداکثرسازی منافع خود بپردازند. شدت یافتن ضربآهنگ دیدارهای دو یا چندجانبه در منطقه خبر از انجماد تنشها و آغاز نظمی جدید در کوتاه مدت یا میان مدت دارد.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران باید با اصلاح سیاست تمرکز بر مذاکره با غرب به سمت راهبرد گسترش روابط با همسایگان، انعقاد پیمانهای راهبردی با دولتهای دوست و مدیریت تنشها با کشورهای رقیب بپردازد. ما باید به سمت همکاری و سرمایهگذاری در زمینههای مشترک حرکت کنیم.