به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به دنبال برگزاری مذاکرات دوحه و تکرار دور باطل بازی واشنگتن و تروییکای اروپایی در قبال مطالبات حقوقی ایران، شاهد بروز تلاشهای جدیدی از سوی غربی ها در زمینه برگزاری مجدد مذاکرات هستیم. مقام های اروپایی در قالب «دیپلماسی پنهان» و غیر رسمی مطالبات جدیدی را در زمینه لزوم برگزاری هر چه سریعتر مذاکرات به هر قیمت ممکن مطرح کرده اند. در مقابل، مقام های آمریکایی نیز با واسطه های منطقه ای خود مانند دوحه و مسقط سیگنالهایی را درباره آمادگی واشنگتن برای برگزاری دور جدید مذاکرات مخابره کرده اند.
با این اوصاف، احیای توافق برجام در گروی مشخص شدن مکان و زمان مذاکرات نیست؛ به عبارت بهتر اروپایی ها و آمریکا به صورت آشکار درصدد هستند محتوای مذاکرات را فدای شکل مذاکرات کنند و تمرکز خود را به جای حل تقاط اختلافی، بر روی تقویت جوانب فرامتنی و محیطی مذاکرات قرار دهند. یکی از مؤلفه های بازی غرب در این معادله فرابرجامی جلوه دادن مطالبات بر حق جمهوری اسلامی ایران است.
در چینش پازل نباید عوامل بیرونی را به مؤلفه های مسلط بر صحنه یا متغیرهای مستقل تبدیل کرد. این همان تلاش مشترک آمریکا و اروپا در راستای بازگشت غیرعملیاتی به برجام قلمداد می شود
واشنگتن و اتحادیه اروپا به صراحت سه مطالبه کشورمان مبنی بر لزوم ارائه تضمین های اعتباری به شرکتهای سرمایه گذار خارجی، لزوم مختومه شدن پرونده موارد ادعایی آژانس تا قبل از عملیاتی شدن برجام و لزوم رفع محدودیتهای غیر هسته ای دخیل در پروسه رفع تحریمهای برجام را مصداق زیاده خواهی ایران و اصرار خود بر تأمین نشدن مطالبات را به معنای پایبندی به سند اصلی توافق هسته ای قلمداد می کنند.
در چنین فضایی، مشخص شدن ابعاد ظاهری و شکلی مذاکره به حل ماجرا کمک نخواهد کرد؛ آنچه امروز به گشوده شدن گره های موجود در مسیر بازگشت به توافق هسته ای منجر می شود، مربوط به پذیرش مطالبات حقوقی ایران به وسیله غرب و تلاش برای عملیاتی کردن هر چه سریعتر آنهاست. در قبال برخی از این مطالبات، ترسیم راه سوم معنایی ندارد، زیرا ما با گزاره های مطلق مواجهیم و پذیرفتن یا نپذیرفتن این موارد تنها گزینه هایی است که واشنگتن در قبال آنها پیش رو دارد.
با وجود این، در برخی موارد اختلافی ایران از بازیگران اروپایی و دیگر اعضای 1+4 خواسته است تا ابتکارهای جدید خود را در راستای حفظ منافع اقتصادی کشورمان در پروسه رفع عملیاتی تحریم ها به کار گیرند.
در برخی موارد اختلافی ایران از بازیگران اروپایی و دیگر اعضای 1+4 خواسته است تا ابتکارهای جدید خود را در راستای حفظ منافع اقتصادی کشورمان در پروسه رفع عملیاتی تحریم ها به کار گیرند
آنچه مسلم است اینکه در چینش پازل نباید عوامل بیرونی را به مؤلفه های مسلط بر صحنه یا متغیرهای مستقل تبدیل کرد. این همان تلاش مشترک آمریکا و اروپا در راستای بازگشت غیرعملیاتی به برجام قلمداد می شود و راه مقابله با آن، تأکید بر نسبت واقعی محتوا و شکل مذاکرات است. در این نسبت سنجی، قطعاً شکل مذاکرات تابعی از محتوای مذاکرات خواهد بود نه برعکس.
بخشی از این عملیات رفتاری –تاکتیکی باید به وسیله دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان و بخشی دیگر باید به وسیله رسانه ها و حوزه دیپلماسی عمومی کشورمان مدیریت شود. در این صورت می توان مانع از مخابره نشانه های گمراه کننده و آدرسهای انحرافی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا و کشورهای اروپایی شد. پیام ما مشخص است؛ شکل مذاکره، منهای محتوای آن ارزشی ذاتی ندارد.