دولت لبنان بار دیگر از پارلمان رأی اعتماد گرفت اعلام ورود صد‌ها دروزی از مناطق اشغالی به داخل سوریه زلنسکی: اگر تسلیحات دوربرد دریافت کنیم آماده اقدام هستیم ادعای دادستانی فرانسه علیه بشار اسد و ۲۰ مقام سابق سوریه اخراج مهاجران از خاک آمریکا به یک کشور آفریقایی واکنش وزارت خارجه به بازداشت اتباع ایرانی مقیم آمریکا رایزنی وزیران امور خارجه ایران و چین نشنال‌اینترست: الجولانی برای حفظ حکومت خود تروریست‌ها را جذب ارتش سوریه می‌کند سرپرست جدید سرکنسولگری افغانستان در مشهد کار خود را آغاز کرد موج گرمای شدید در اسپانیا جان بیش از ۱۰۰۰ نفر را گرفت درخواست عراقچی از شانگهای برای حمایت از ایران در برابر تجاوز آمریکایی-صهیونیستی ادامه بارش‌های سیل‌آسا در پاکستان؛ ۱۱۱ کشته و صد‌ها زخمی تاکنون سفارت ایران در لبنان: شایعات درباره ناامنی در کشور، جنگ روانی اسرائیل است السودانی: ایران کشوری مهم در منطقه است و روابط راهبردی عمیقی میان ماست لاوروف در دیدار با عراقچی: زمان گفت‌و‌گو با ایران درباره تحولات فرارسیده است
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، كارشناس روابط بین‌الملل؛

احیای قدرت احزاب سنتی و خطر نابودی اتحادیه اروپا

شاهد شکل‌گیری پروتستانیسم نوین در اروپای امروز هستیم. در چنین شرایطی سران اروپای واحد یا باید شاهد تغییر بنیان‌ها و قواعد جاری در اتحادیه اروپا باشند یا به گذشت زمان و احیای خودکار قدرت احزاب سنتی دل ببندند. در این معادله گزینه نابودی اتحادیه اروپا نیز وجود دارد که راهبرد نویسان و سیاستمداران اروپایی بیش از هر زمان دیگری نشانه‌های آن را مشاهده می‌کنند.
حنیف غفاری؛ كارشناس روابط بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۰۹ مهر ۱۴۰۱ - 2022 October 01
کد خبر: ۱۵۲۳۹۷

احیای قدرت احزاب سنتی و خطر نابودی اتحادیه اروپا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ حزب «برادران ایتالیا» به رهبری جورجیا ملونی توانست پیروزی تاریخی و بزرگی در انتخابات سراسری ایتالیا به دست بیاورد. اکنون ملونی خود را برای حضور در مسند قدرت آماده می کند و باید حکمرانی سومین اقتصاد منطقه یورو را برعهده بگیرد؛ کشوری که دارای بیشترین بحران بدهی در اروپاست و فراتر از آن، تنش‌های مزمن و دامنه داری را در بحبوحه وقایعی مانند جنگ اوکراین و بحران انرژی تجربه می کند.

ایتالیا یکی از اصلی ترین کانون‌های شیوع کرونا در اروپا و به واسطه شیوع گسترده این ویروس، اقتصاد آن بیش از پیش آسیب پذیر شده است. در این میان، سؤال مهمی وجود دارد که بیشتر سیاستمداران اروپایی از پاسخ به آن طفره می روند؛ اینکه چرا شهروندان ایتالیایی پس از دهه ها و آن هم در سال 2022 میلادی حضور حزب افراطی و نوظهور را به بقای احزاب سنتی در قدرت ترجیح داده اند؟

در این زمینه نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:

شاهد شکل گیری نوعی «پروتستانیسم نوین» در اروپای امروز هستیم. این رویکرد اعتراضی معطوف به مناسبات روبنایی قدرت نیست و زیرساخت‌های قدرت در این مجموعه را هدف قرار می دهد

نخست، اینکه پس از گذار بشریت به هزاره سوم شهروندان اروپایی به وضوح دریافتند گردش قدرت میان احزاب سنتی و اتکا بر مفاهیم و مصادیق اشتراکی در اتحادیه اروپا دردی از بحران‌های مزمن اقتصادی، اجتماعی و امنیتی در این کشورها دوا نمی کند.

 

وقوع بحران اقتصادی در سال 2007 میلادی، بحران مهاجران در سال 2014 میلادی و بحران شیوع کرونا در سال‌های اخیر جملگی به نمادهای آسیب پذیری جمعی اتحادیه اروپا تبدیل شده‌اند. فراتر از آن، گردش قدرت میان جریان‌های چپ میانه (سوسیال دموکرات) و راست میانه (محافظه کاران) صرفاً به جا به جایی اولویت‌ها و نه حل بحران‌های مذکور منجر شد. در چنین شرایطی جریان‌های نوظهور افراطی فرصت مناسبی برای عضوگیری در جامعه اروپا پیدا کردند. 

دوم، اینکه شاهد شکل گیری نوعی «پروتستانیسم نوین» در اروپای امروز هستیم. این رویکرد اعتراضی معطوف به مناسبات روبنایی قدرت نیست و زیرساخت‌های قدرت در این مجموعه را هدف قرار می دهد. نتیجه انتخابات سراسری در سوئد، مجارستان و ایتالیا و پیروزی احزاب ملی گرا و افراطی در این کشورها به وضوح نشان می دهد اتحادیه اروپا و قواعد تعریف شده در دل آن تا چه اندازه مورد بی توجهی  شهروندان این کشورها قرار گرفته است. 

در چنین شرایطی سران اروپای واحد دو راه بیشتر ندارند؛ نخست، تغییر بنیان‌ها و قواعد جاری در اتحادیه اروپا که قطعاً به تغییر ماهوی اروپای واحد و مناسبات جاری در آن منجر خواهد شد. دوم، امید بستن به گذشت زمان و احیای خودکار قدرت احزاب سنتی. بدون شک هیچ‌گاه چنین گزینه ای تحقق نخواهد یافت. 

در این معادله گزینه سومی نیز به نام نابودی اتحادیه اروپا وجود دارد که اتفاقاً راهبرد نویسان و سیاستمداران اروپایی بیش از هر زمان دیگری نمادها و نشانه های آن را مشاهده می کنند. بدون شک حتی رویگردانی شهروندان اروپایی از احزاب ملی گرای افراطی در آینده ای نزدیک یا دور به معنای احیای اتحادیه اروپا نخواهد بود. واقعیتی  که امثال  امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در فهم آن هنوز ناتوان هستند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر