هیات حماس فردا به قاهره می‌رود سفر ویتکاف به روسیه برای دیدار با پوتین پزشکیان: رابطه با عراق یکی از مهمترین عرصه‌های روابط خارجی ایران است چین تعرفه‌ٔ کالا‌های آمریکایی را به ۱۲۵ درصد افزایش داد؛ قیمت طلا رکورد ۳۲۰۰ دلار را زد الفیاض: حشد الشعبی در نهاد‌های نظامی عراق ادغام می‌شود فیدان: ترکیه با ایران و آمریکا در تماس است اسلامی: ما از مرز‌های دانش در حوزه علوم هسته‌ای عبور کرده‌ایم شمخانی: وزیر خارجه ایران با اختیارات کامل برای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا راهی عمان است بقائی: گفت‌و‌گو‌های شنبه، آزمونی برای سنجش نیت و جدیت آمریکا است در پی سقوط یک فروند بالگرد در رودخانه هادسون منهتن هر ۶ سرنشین آن کشته شدند ابراز امیدواری روبیو در مورد نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا آغاز مذاکرات مسقط «بعدازظهر شنبه» / «زبان تهدید»، خط قرمز مهم حزب‌الله ادعا‌های رسانه‌ای درباره گفت‌و‌گو پیرامون خلع سلاح را «کذب محض» خواند منبع ایرانی: آمریکا مذاکره غیرمستقیم با ایران را پذیرفته است حماس: غزه نیازمند اقدام فوری جامعه بین‌المللی است
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، كارشناس روابط بین‌الملل؛

احیای قدرت احزاب سنتی و خطر نابودی اتحادیه اروپا

شاهد شکل‌گیری پروتستانیسم نوین در اروپای امروز هستیم. در چنین شرایطی سران اروپای واحد یا باید شاهد تغییر بنیان‌ها و قواعد جاری در اتحادیه اروپا باشند یا به گذشت زمان و احیای خودکار قدرت احزاب سنتی دل ببندند. در این معادله گزینه نابودی اتحادیه اروپا نیز وجود دارد که راهبرد نویسان و سیاستمداران اروپایی بیش از هر زمان دیگری نشانه‌های آن را مشاهده می‌کنند.
حنیف غفاری؛ كارشناس روابط بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۰۹ مهر ۱۴۰۱ - 2022 October 01
کد خبر: ۱۵۲۳۹۷

احیای قدرت احزاب سنتی و خطر نابودی اتحادیه اروپا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ حزب «برادران ایتالیا» به رهبری جورجیا ملونی توانست پیروزی تاریخی و بزرگی در انتخابات سراسری ایتالیا به دست بیاورد. اکنون ملونی خود را برای حضور در مسند قدرت آماده می کند و باید حکمرانی سومین اقتصاد منطقه یورو را برعهده بگیرد؛ کشوری که دارای بیشترین بحران بدهی در اروپاست و فراتر از آن، تنش‌های مزمن و دامنه داری را در بحبوحه وقایعی مانند جنگ اوکراین و بحران انرژی تجربه می کند.

ایتالیا یکی از اصلی ترین کانون‌های شیوع کرونا در اروپا و به واسطه شیوع گسترده این ویروس، اقتصاد آن بیش از پیش آسیب پذیر شده است. در این میان، سؤال مهمی وجود دارد که بیشتر سیاستمداران اروپایی از پاسخ به آن طفره می روند؛ اینکه چرا شهروندان ایتالیایی پس از دهه ها و آن هم در سال 2022 میلادی حضور حزب افراطی و نوظهور را به بقای احزاب سنتی در قدرت ترجیح داده اند؟

در این زمینه نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آنها گذشت:

شاهد شکل گیری نوعی «پروتستانیسم نوین» در اروپای امروز هستیم. این رویکرد اعتراضی معطوف به مناسبات روبنایی قدرت نیست و زیرساخت‌های قدرت در این مجموعه را هدف قرار می دهد

نخست، اینکه پس از گذار بشریت به هزاره سوم شهروندان اروپایی به وضوح دریافتند گردش قدرت میان احزاب سنتی و اتکا بر مفاهیم و مصادیق اشتراکی در اتحادیه اروپا دردی از بحران‌های مزمن اقتصادی، اجتماعی و امنیتی در این کشورها دوا نمی کند.

 

وقوع بحران اقتصادی در سال 2007 میلادی، بحران مهاجران در سال 2014 میلادی و بحران شیوع کرونا در سال‌های اخیر جملگی به نمادهای آسیب پذیری جمعی اتحادیه اروپا تبدیل شده‌اند. فراتر از آن، گردش قدرت میان جریان‌های چپ میانه (سوسیال دموکرات) و راست میانه (محافظه کاران) صرفاً به جا به جایی اولویت‌ها و نه حل بحران‌های مذکور منجر شد. در چنین شرایطی جریان‌های نوظهور افراطی فرصت مناسبی برای عضوگیری در جامعه اروپا پیدا کردند. 

دوم، اینکه شاهد شکل گیری نوعی «پروتستانیسم نوین» در اروپای امروز هستیم. این رویکرد اعتراضی معطوف به مناسبات روبنایی قدرت نیست و زیرساخت‌های قدرت در این مجموعه را هدف قرار می دهد. نتیجه انتخابات سراسری در سوئد، مجارستان و ایتالیا و پیروزی احزاب ملی گرا و افراطی در این کشورها به وضوح نشان می دهد اتحادیه اروپا و قواعد تعریف شده در دل آن تا چه اندازه مورد بی توجهی  شهروندان این کشورها قرار گرفته است. 

در چنین شرایطی سران اروپای واحد دو راه بیشتر ندارند؛ نخست، تغییر بنیان‌ها و قواعد جاری در اتحادیه اروپا که قطعاً به تغییر ماهوی اروپای واحد و مناسبات جاری در آن منجر خواهد شد. دوم، امید بستن به گذشت زمان و احیای خودکار قدرت احزاب سنتی. بدون شک هیچ‌گاه چنین گزینه ای تحقق نخواهد یافت. 

در این معادله گزینه سومی نیز به نام نابودی اتحادیه اروپا وجود دارد که اتفاقاً راهبرد نویسان و سیاستمداران اروپایی بیش از هر زمان دیگری نمادها و نشانه های آن را مشاهده می کنند. بدون شک حتی رویگردانی شهروندان اروپایی از احزاب ملی گرای افراطی در آینده ای نزدیک یا دور به معنای احیای اتحادیه اروپا نخواهد بود. واقعیتی  که امثال  امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در فهم آن هنوز ناتوان هستند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر