به گزارش راهبرد معاصر ، روزنامه لبنانی البناء در یادداشتی به قلم امین حطیط، کارشناس مسائل راهبردی و استاد دانشگاه لبنان با عنوان «ایران در تقابل...قواعد درگیری و معادلات بازدارندگی موثر را اعمال میکند»، تاکید کرد، شیوه برخورد ایران با آمریکا معادلات بازدارندگی موثری را بر روابط بین المللی که یک سر آن غربیها هستند، تحمیل کرد.
در این یادداشت آمده است: پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، غرب تصور کرد عرصه بین المللی برای آن خالی شده است. یعنی غرب به طور کلی و آمریکا به طور خاص حق دارند قواعد رفتاری و قواعد درگیری خود را بر دنیا تحمیل کنند.
غرب، به رهبری آمریکا، با این ذهنیت رفتار میکند «حکم به ما تعلق دارد و دنیا باید اطاعت کند». با این منطق که مغایر با منطق عدالت حاکمیت و و استقلال ملی است، آمریکا و متحدانش با منطق خودشان از سال 1990 چهار جنگ کویت، افغانستان، عراق و لبنان را رقم زدند.
ایران، که در پرتو انقلاب اسلامی با تئوری «استقلال واقعی که توسط نیرویی که قادر به حفاظت از آن است تقویت شده است» در برابر منطق استعماری آمریکا ایستاد و حاضر به رعایت خواستههای آمریکا نشد و بر پایبندی به رعایت حق حاکمیت و استقلال ملی خود تاکید کرد.
ایران همچنین به حمایت از مسائل عادلانه برخاست و دست کمک به سمت مظلومان و قربانیان اشکال مختلف جنگهای استعماری پرداخت که استعمار رژیم اشغالگر اسرائیل در آواره کردن فلسطینیان زشتترین و ناعادلانه تریت شیوه استعمارگری است.
از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه زیر بار استعمار نمیرود غربیها تصمبم به سرنگونی آن گرفتند و در ماههای نخستین پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی ایران جنگ علیه آن به راه انداختند و زمانی که جنگ نتوانست اهداف خود را محقق کند، خط مشی استعماری غرب به شکل تحریم و محاصره ایران در آمد.
استقلال ایران بین دو بدی قرار گرفته است. یکی بدی سرسپردگی چیزی که در مورد همسایگان عرب ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس صدق میکند و بدی محاصره که قصد به زانو درآوردن ایران از طریق تحریمها را دارد.
ایران بین بد و بدتر گزینه بد را پذیرفته است. یعنی گرسنگی با حفظ شرافت و حاکمیت ملت و کشور برتر از بردگی و سرسپردگی در سایه وابستگی اقتصادی است و از این طریق ایران چالش را به فرصتی برای توسعه اقتصادی و رسیدن به خودکفایی تا حد امکان تبدیل کرد.
ایران توانسته است در چهل سال گذشته مقاومت کند، تا امروز که به یک مرحله خطیر رسیده و مجبور است بین عقبنشینی از حقوق خود طبق خواسته آمریکا یا مقابله با آمریکا یکی را برگزیند.
ایران آگاه است که تسلیم شدن دربرابر ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و خواستههایش صرفا به معنای نابودی آرمانهای انقلاب و تغییر ماهیت نظام استقلال و تبدیل شدن به کشورهایی است که آمریکا هژمونی خود را بر آنها تحمیل میکند؛ اما مقابله با آمریکا به رغم خطرات آن امید به موفقیتهای بزرگ را ایجاد و مواضع استقلال طلبانه ایران را تقویت میکند.
از همین رو ایران گزینه پایبندی به حقوق و استقلال خود را برگزیده و آماده روبهرو شدن با هر گونه احتمالی در این خصوص است و بر مبنای همین تصمیم، ایران همه سیاستهای خود را پایه ریزی کرده است.
به نظر میرسد آمریکا از این تصمیم ایران شوکه شد و سعی کرد ایران را با جنگ بترساند و ائتلافهایی بین المللی اعم از ائتلاف ناتوی عربی و نشست ورشو را برای بسیج کشورهای عربی علیه ایران تشکیل داد تا برسد به ایده ائتلاف دریایی در خلیج فارس برای محاصره ایران سپس از تصمیم خود برای انتقال نظامیان آمریکایی به عربستان خبر داد تا این گونه القا کند که گزینه نظامی علیه ایران جدی و نزدیک است.
همه این اقدامات آمریکا ترسی به دل ایران راه نداد و اعتماد به نفس آن را کم نکرد، بلکه با شرایط کنونی به شیوهای برخورد کرد که آمریکا و متحدانش را گیج کرده است و از جمله آن اقدام سپاه پاسداران در سرنگونی پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی و بازداشت هفده جاسوس آمریکایی سیاه در ایران و محاکمه آنهاست.
همه این اقدامات ایران در چارچوب اجرای یک استراتژی دفاعی است که درستی آن ثابت شده و به دنبال جنگ نیست، اما برای هر جنگ تحمیلی آماده است و از همین رو با کمک متحدانش راهبرد جنگ تمام عیار و رویارویی فراگیر در همه جبههها را کلید زد و خود را برای شرایط بدتر آماده کرد. از همین رو آمریکا متوجه شد که بازی آن به شکست و فروپاشی رسیده است.
از همین رو آمریکا بتدریج شروع به عقبنشینی کرد و از انگلیس خواست کاری علیه ایران انجام بدهد. انگلیس هم پاسخ داد و یک عملیات دزدی دریایی علیه نفتکش ایران که در حال عبور از تنگه جبل طارق بود ترتیب داد. اقدامی که غیرقانونی و مغایر با قوانین بین المللی از جمله رژیم حقوقی کشتیرانی بین المللی است و تجاوز به ایران محسوب میشود.
آمریکا و انگلیس تصور کردند میتوانند با فشار حداکثری بر ایران آن را وادار به توقف صادرات نفتش کنند، اما پاسخ ایران برعکس انتظارآنها بود. پاسخی که بر مبنای اصل «دندان برابر دندان چشم برابر چشم» است و در همین راستا نفتکش انگلیسی را حین عبور از تنگه هرمز توقیف کردند.
اقدام ایران در توقیف نفتکش انگلیسی چند روز پس از سرنگونی پهپاد جاسوسی آمریکا بر فراز آبهای سرزمینی ایران گامی بینظیر در رویارویی ایران با آمریکا بود که بر بسیاری از روابط بین المللی که یک طرف آن غربیها هستند تاثیرگذار خواهد بود و نتایج و مشخصههایی ورای تصور سیاستمداران غربی و بخصوص آمریکایی و انگلیسی خواهد داشت که در ادامه به چند مورد آن اشاره میشود:
1- اقدام ایران قواعد درگیری جدیدی را در رابطه با دشمنان ترسیم میکند. قواعدی که مبتنی بر «پاسخ درست و به موقع و به شیوهای مناسب» است که در راستای قاعده اساسی قانون جنگ یعنی «قاعده تناسب و ضرورت» است. ایران براساس این اصل، اگر مورد تجاوز قرار نگیرد آغازگر حملهای نخواهد و در قبال هر گونه تجاوزی که هدف آن قرار گیرد سکوت نخواهد کرد.
2- ایران برتری و هژمونی آمریکا و انگلیس را در هم شکست و این برای دو کشوری که از گروه کشوهای پیروز جنگ جهانی دوم بودند بسیار خطرناک است. ایران تاکید کرد که از قدرت آنها هراسی ندارد و آنها باید در رویارویی با ایران محاسبات دقیق داشته باشند وگرنه باخت آنها قطعی است.
3- ایران نشان داد اسیر جنگ روانی نمیشود و به قدرت دفاعی بومی خود اعتماد دارد و به ائتلافهای منطقهای و بین المللی هم اطمینان دارد و از رویارویی نظامی هراسی ندارد اگرچه درصدد آن هم نیست.
4- ایران احترام خود به قوانین بین المللی را ثابت کرد و مخالف هر گونه تفسیر اشتباه از حقوق دیگران است.
5- ایران یک معادله موثر بازدارندگی علیه جهان خارج به طور کلی و به طور خاص امریکا و سرسپردههای آن ایجاد کرد که جای اصل بازدارندگی یکجانبه تحمیل شده توسط آمریکا در جهان را می گیرد که مانع مقابله هر کشوری با آمریکا میشود حتی اگر مقابله در دفاع از خود باشد.
تأثیرات آنچه ایران انجام میدهد فراتر از چارچوب روابط بین الملل با آمریکا و بریتانیا است و تمام روابط بین الملل را شامل میشود و الگوی جدیدی مبتنی برخودباوری و شکستن هژمونی غربی را اعمال میکند تا استعمار نتواند کشورها را به تسخیر خود درآورده و اموال و حقوق آنها را به یغما ببرد. وقتی این هژمونی از بین برود چنگ و دندان غربیها کشیده میشود و شدت ناتوانی نظامی کشورهای غربی در تحمیل تصمیمهای خود بر ملتها و کشورها رو خواهد شد. آن زمان مسیر برای آزادی خواهان واقعی باز میشود.
عدم خودباوری کشورها غرب را قدرتمند جلوه کرده است
به عبارت دیگر ما میگوییم ایران یک عرصه بین المللی راهبردی و مهمی را ترسیم میکند که فراتر از معادله «هواپیما در ازای هواپیما و نفتکش در ازای نفتکش» است. ایران به نیابت از آزادگان و مطلومان دنیا برابر استعمارگران دنیا ایستاده است و این نشان میدهد که نگرانی از غرب بیشتر از اینکه واقعی باشد خیالی است. غرب ارتشهایی ندارد که بتوانند کره زمین را به تسخیر خود درآورد، اما ضعف دیگران و بی اخلاقی غرب این امر را برای غربیها محقق کرده است.
امروز ایران با در هم شکستن هژمونی غرب، دیگران را هم به مقابله با آن تشویق میکند و همه میدانند غربیها وقتی ببینند طرف مقابلشان آماده رویارویی و جنگ است از آن انصراف میدهند چیزی که امروز درباره ایران و جبهه مقاومت صدق میکند و اینجاست که مفهوم حرف پمپئو به انگلیس را میفهمیم که گفت: «خودتان از کشتیهایتان مراقبت کنید ما آماده جنگ با ایران نیستیم».
منبع : فارس