به گزارش «راهبرد معاصر»؛ کمتر از یک هفته بعد اعلام خبر احیای روابط ایران و عربستان در پکن، پنجشنبه گذشته علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی به همراه رئیس سازمان اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات، دستیار وزیر امور خارجه در امور کشورهای حوزه خلیج فارس و رئیس کل بانک مرکزی برای دیدار با محمد بن زائد و طحنون بن زائد، رئیس و مشاور امنیت ملی امارات راهی ابوظبی، پایتخت این کشور شدند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی این سفر را در راستای تقویت چندجانبهگرایی و تحقق منطقهای قوی توصیف کرد. کارشناسان معتقدند، تهران با اتخاذ سیاست «دیپلماسی همسایگی» به دنبال رفع سوء تفاهم با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و خلق فضایی جدید پس از یک دهه رقابت و تنش در سطح روابط دو یا چندجانبه است. این راهبرد نهتنها میتواند موجب بهبود روابط ایران با جهان عرب شود، بلکه میتواند مقدمهای برای ارتقای جایگاه ایران در محیط بینالمللی و حلوفصل موضوعاتی همچون پرونده هستهای ایران شود.
به گفته مشاور امنیت ملی امارات، همکاریهای میان تهران و ابوظبی در حوزههای مبادلات بانکی، ترانزیت، حملونقل، سرمایهگذاری و بهداشت و درمان پیگیری خواهد شد
فعال شدن کانالهای دیپلماتیک میان تهران و ابوظبی همزمان با افزایش تحرکات میانجیگرایانه میان ایران و سعودی در سال 2019 دنبال شد. در آن زمان افزایش اقدامات موساد علیه ایران سبب شد کشورمان نیز «جنگ نفتکشها» را با رژیم صهیونیستی در حوزه آبی خلیج فارس و دریای سرخ آغاز کند. حملات ترکیبی به کشتیهای تحت مالکیت رژیم صهیونیستی سبب شد اماراتیها برای جلوگیری از تبدیل شدن به میدان جنگ نیابتی میان ایران و رژیم صهیونیستی، گزینه تنشزدایی و دیپلماسی را انتخاب کنند.
برهمین اساس طحنون بن زاید چهره شاخص امنیتی امارات راهی تهران شد. پس از این دیدار زمینه برای ازسرگیری روابط کنسولی و بازگشت سیف الزعبی، سفیر امارات به تهران پس از هفت سال (شهریور 1401) فراهم شد. البته تماسهای دیپلماتیک میان دو کشور مسلمان به این نقطه ختم نشد. علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و مسئول مذاکرات رفع تحریمها در سفر به ابوظبی با انور قرقاش، وزیر دولت امارات در امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد.
شاید مهمترین دستاورد بهبود روابط سعودی و امارات با ایران، کاهش وزن مذاکرات رفع تحریمها در بازار و فضای سیاسی داخل کشور باشد. پيشتر افکار عمومی داخلی با تمرکز بر مذاکرات هستهای به دنبال گشایشهای اقتصادی از سمت وین یا واشنگتن بود. حال با بهبود روابط میان تهران و کشورهای حوزه خلیج فارس فرصتهای مالی و اقتصادی بیشتری برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور پدید آمده است.
به گفته مشاور امنیت ملی امارات، همکاریهای میان تهران و ابوظبی در حوزههای مبادلات بانکی، ترانزیت، حملونقل، سرمایهگذاری و بهداشت و درمان پیگیری خواهد شد. فعال شدن صرافیهای دبی و ابوظبی یا اتصال جمهوری اسلامی ایران به کریدورهای منطقهای فرصت بیبدیلی ارزیابی میشود که میتواند میلیاردها دلار وارد اقتصاد کشورمان کند.
نزدیک شدن ایران به کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر دولتهای جهان عرب همچون مصر، اردن و بحرین بهشکل مستقیم و غیرمستقیم بر روی پرونده ادعایی صلح ابراهیم تأثیر خواهد گذاشت. پیش تر آمریکا با اتخاذ سیاست «موازنه از راه دور» با پیشبرد پرونده عادیسازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و برگزاری اجلاسهای امنیتی نقب به دنبال ایجاد بلوک اقتصادی- امنیتی در برابر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بود.
نزدیک شدن ایران به کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر دولتهای جهان عرب همچون مصر، اردن و بحرین بهشکل مستقیم و غیرمستقیم بر روی پرونده ادعایی صلح ابراهیم تأثیر خواهد گذاشت
در جریان سفر جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به غرب آسیا این گمانهزنی در رسانهها مطرح شد که واشنگتن با ارائه طرح «ناتوی خاورمیانه» به دنبال ایجاد ساختار یکپارچه پدافندی در برابر توان موشکی- پهپادی ایران است. در این طرح امنیتی کشورهای حوزه خلیجفارس بهعنوان قلب این ساختار ضدایرانی تعریف شده بودند. حال با آب شدن یخ روابط میان ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس دیگر چنین طرحهای بحران آفرینی میان شیخنشینهای منطقه خریدار ندارد.
پیشبرد پرونده ادعایی صلح ابراهیم داستانی دیگر دارد. با افزایش سرعت تغییر در نظم بینالمللی و ظهور بازیگران جدید، کشورهای عرب منطقه تصمیم گرفتند برای افزایش ضریب امنیتی و حداکثرسازی حفظ منافع ملی سیاست «موازنه مثبت» را دنبال کنند. در این راهبرد کشورهای حوزه خلیجفارس قصد دارند با برقراری همزمان رابطه با سه قدرت بزرگ غیرعرب منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و رژیم صهیونیستی خود را در برابر درگیری های احتمالی میان این سه قدرت در حاشیه امن قرار دهند.
با وجود این، تحولاتی همچون یهودیسازی قدس یا دستاندازی صهیونیستها بر بیتالمقدس زمینه لازم را برای نزدیکی کشورهای مسلمان منطقه فراهم خواهد آورد. موضوع فلسطین میتواند بهانهای برای ایجاد جبههای واحد در برابر دشمن صهیونیستی باشد. اشتراکات فرهنگی- مذهبی میتواند سایه اختلافات میان کشورهای منطقه را کمرنگ کند و تهدید شماره یک خود را «رژیم صهیونیستی» به عنوان عامل استعمار قرار دهد.
سومین پرده از نمایش عادیسازی روابط میان ایران و دولتهای عضو محور محافظهکار عرب، حرکت به سمت منطقهگرایی چینی با تکیه بر همگرایی اقتصادی است. در نظم جدید دیگر کشورهای منطقه به دنبال خرید تسلیحات تهاجمی یا رقابت ژئوپلیتیکی نیستند.
با میانجیگری پکن قدرتهای مؤثر منطقه همچون ایران، سعودی، امارات و ترکیه به یکدیگر نزدیکتر میشوند و این موضوع میتواند مقدمهای بر پیشبرد ابر طرح «جاده ابریشم جدید» باشد. همچنین فضای جدید میتواند فرصت کمنظیری برای اجرای پروژههای مشترک در داخل خاک ایران با فناوری چینی و سرمایه عربی در حوزههای انرژی، گردشگری، کشاورزی، صنایع غذایی و ... فراهم کند.
تجربه مدیریت منازعات منطقهای در جهان نشان میدهد کشورها اگر قصد دارند جایگاه خود را در نظام بینالملل ارتقا بخشند چارهای جز برقراری روابط نزدیک با کشورهای همسایه ندارند. سفر شمخانی به پکن و ابوظبی میتواند علاوه بر بهبود روابط با سعودی و امارات، زمینه حلوفصل بسیاری از پروندههای منطقه در یمن، سوریه، لبنان و عراق را فراهم آورد.
«دیپلماسی عربی» شورای امنیت ملی میتواند تمرکز از روی مذاکرات رفع تحریمها بردارد و فرصتهای اقتصادی بیشماری پیشروی کشور قرار دهد. این موضوع به شکل غیر مستقیم میتواند از فشار لابی کشورهای خلیجفارس در واشنگتن بکاهد و به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای را تسهیل کند.