به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روسیه با دولتهای چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی برای راهاندازی ارز جدید و مشترک با پشتوانه کالاهای ارزشمند واقعی مانند طلا یا سایر مواد خام همکاری میکند. این موضوع در نشست اخیر «گروه 20» (G20) که آگوست 2022 برگزار شد، به عنوان پروژه دارای اولویت بریکس مورد تأکید قرار گرفت.
علاوه بر این، نامزدهای جدید عضویت در بریکس مانند عربستان، ایران، ونزوئلا، آرژانتین و بسیاری از کشورهای آفریقایی در حال پیوستن به این سازوکار پولی جدید هستند و بهنظر میآید بیش از 200 کشور خواهان گرویدن به نظام پولی جدید باشند.
در سالهای اخیر از نظر سیاسی شاهد معکوس شدن مرکز ثقل پولی جهانی هستیم، زیرا به نظر میآید گروه بریکس نوآوری ها و تدابیر مالی خاصی دارد و تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد
اگر نظام پولی جدید بتواند موجودیت و انسجام خود را تثبیت کند، بهمعنای پایان سلطه غرب بر معاملات ارزی و انتقال نامحسوس آن از غرب به شرق خواهد بود؛ روندی که ممکن است از زمان جنگ های صلیبی تاکنون بیسابقه ارزیابی شود. در همان دوران بود که شوالیه های معبد در بروکسل یا لندن «اعتبارنامه مالی» یا «چک» را اختراع کردند تا آنها را برای معاملات خود به دیگر شوالیه ها بسپارند.
این سازوکار مالی بر مبنای اعتماد میان شوالیههای معبد و دیگر شوالیهها شکل گرفت و این امکان را میداد پول خود را در نقاط مختلف بدون نیاز به جابهجایی در طول مسیر دریافت کنند و با این روش، تسلط پولی غرب برای نزدیک به یک هزاره ادامه داشت.
آمریکا برای نخستینبار با دلار مرتبط با طلا بر جهان مسلط شد. این تسلط در «توافقنامههای برتون وودز» در سال 1944 تعریف شد. این دوران با سخنرانی معروف نیکسون در سال 1971 پایان یافت که در آن اعتراف کرد، دیگر طلای کافی برای پوشش اعتبار دلار وجود ندارد.
با وجود این، آمریکا دلار نفتی هنری کیسینجر را با وادار کردن همه خریداران انرژی به پرداخت دلار ایجاد کرد و این سیاست به واشنگتن اجازه داد به سلطه پولی خود ادامه دهد.
در سالهای اخیر از نظر سیاسی شاهد معکوس شدن مرکز ثقل پولی جهانی هستیم، زیرا به نظر میآید گروه بریکس نوآوری ها و تدابیر مالی خاصی دارد و تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد. باید بدانیم گاهی اصلاحاتی که مقامهای سیاسی نتوانستند انجام دهند، بهوسیله احزاب مخالف یا دشمنان انجام می شود. بنابراین، حتی اگر بخش بزرگی از اروپاییها اصلاً دولت های گروه بریکس را دوست نداشته باشند، باید اعتراف کرد اصلاحات پولی آنها عالی و امیدوارکننده خواهد بود.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه چند روز پیش در سخنانی گفت: واقعیت جدیدی در حال شکل گیری و جهانی چند قطبی در حال تولد است. این فرآیندی عینی و غیرقابل توقف است که در آن هیچ حاکم واحدی وجود نخواهد داشت، هیچ فردی بر روی زمین بازیگر درجه دو در نظر گرفته نخواهد شد و همه ملت ها و حاکمیت ها برابر خواهند بود.
وی افزود: میتوانیم شاهد نوعی رنسانس پولی برای کشورهای بریکس باشیم، همانگونه که بعد از جنگ سالهای 1940 تا 1945 دلار با پشتوانه طلا ثبات اقتصادی و پولی جهانی را بعد 30 سال از بین برد. شاید یکی از مزایای سازوکار جدید مالی این باشد که دیگر هیچ ابرقدرتی نیست که بر آن مسلط باشد. دولت های بریکس صرفاً نمی خواهند جای آمریکا را در نظام قدیم بگیرند، بلکه تلاش می کنند منطق قدرت را در نظام پولی تغییر دهند.
به نظر میآید دیگر نهادی همچون بانک مرکزی وجود نداشته باشد که کنترل سلسله مراتبی خود را اعمال کند و پول شهروندان را به نفع بانکدارانی که پول کاغذی (دلار و یورو) تولید می کنند، پمپاژ کند. به گفته لاوروف، در این سازوکار جدید دیگر به نهادهایی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و شاید به بانک ها و مؤسسات مالی با عملکرد جدید نیاز نخواهد بود.
کشورهای بریکس با اقدام نوین خود شاخه درختی شامل برترین بانکداران مسلط بر جهان را قطع میکنند که امروز روی این شاخه نشستهاند و شاید اقدامشان مهمترین خبر این دهه باشد. بنابراین ممکن است بانکهای مرکزی، بانک جهانی و صندوق بین المللی پول (از صفحات مالی جهان) ناپدید شوند، هرچند این فقط یک فرضیه و اوضاع آینده نامشخص است.
معتقدم زمانی که یورو ایجاد شد، ژاک دلور (رئیس سابق کمیسیون اروپا) و مشاوران پولی او متوجه نشدند در حال ایجاد سازوکار پولی سلسله مراتبی مبتنی بر «پول اعتباری» یا «پول ثابت» هستند که بدهی ایجاد میکند و تعادل نداشتن ساختاری عمیق آن را که امروز شاهدیم، پیشبینی نکردند.
کشورهای بریکس با اقدام نوین خود شاخه درختی شامل برترین بانکداران مسلط بر جهان را قطع میکنند که امروز روی این شاخه نشستهاند و شاید اقدامشان مهمترین خبر این دهه باشد
در واقع آلمانی ها بیشتر از این تصور که در حال پس انداز پول هستند ناراحت می شوند، در حالی که فرانسه و اروپای جنوبی فقط بدهی های خود را افزایش می دهند و همزمان با آغاز بحران انرژی که می تواند به اقتصادشان آسیب جدی وارد کند، شروع به بررسی خروج از یورو کردند. «پیشنهاد میکنم بی سر و صدا به سازوکار پولی بریکس بپیوندید و گاز ارزان را با روبل مبادله کنید»؛ این ممکن است مضمون پیام در لفافه سفر اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در اکتبر گذشته به پکن باشد.
از سوی دیگر کشورهای جنوبی اروپا مانند ایتالیا مشکل دیگری دارند. آنها با وجود ساختار پولی سلسله مراتبی تحت سلطه بانک مرکزی اروپا عملاً ترجیح می دهند منابع جنوب اروپا را به سمت اقتصادهای مرفه تر در شمال این قاره پمپاژ کند. در این راستا جورجیا ملونی، نخست وزیر ایتالیا خواستار مذاکره برای خروج نرم از یورو و دریافت گاز ارزان روسیه به روبل شده است.
یونانی ها نیز که هفت سال پیش خلاص شدن از یورو را خطرناک و حتی غیرممکن میدانستند، امروز آن را دارای خطر کمتری میدانند. آیا این تغییر سیاستها بهمعنای پایان یورو است؟ سناریویی که ممکن است انجام شود.
بریکس قصد دارد ارز مشترک ایجاد و تجارت بینالمللی را در وهله نخست تقویت کند. این بسیار مهم است بدانیم این ارز، ارزهای ملی را باطل نمی کند و به همین دلیل، واحد پول جدید بریکس برخلاف سازوکار اروپایی، شبیه ارز مکمل به ویژه برای تجارت بین المللی است. این ارز مکمل به هر کشوری اجازه می دهد ارزش پول ملی خود را (روبل، ین و روپیه) در برابر پول واحد حفظ کند.