به گزارش «راهبرد معاصر»؛ همزمان با دیدار وزیران امور خارجه ایران و عربستان سعودی در پکن و رزمایش نظامی چین در نزدیکی سرزمین مورد مناقشه تایوان، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه راهی چین شد تا با همتای خود درباره پروندههای مهمی همچون جنگ اوکراین، مستقر نکردن تسلیحات تاکتیکی هسته ای روسیه در بلاروس، بحران تایوان، مذاکرات رفع تحریم ها و آینده روابط پکن و بروکسل به رایزنی بپردازد.
«راهبرد مستقل اروپایی» کلیدواژه اصلی سخنان مکرون در سفر سه روزه به پکن بود. مذاکره در زمینه سرعت بخشیدن به گسترش روابط تجاری پس از شیوع کرونا، تغییرات اقلیمی، انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه پیوندهای فرهنگی از دیگر موضوعات مورد رایزنی در دیدار رؤسای جمهور چین و فرانسه بود.
مقام های فرانسوی بر این اعتقادند چین تنها کشوری است که میتواند به صورت فوری در بحران اوکراین ورود کند و با میانجیگری فعال میان طرف های منازعه، زمینه آتش بس و صلح پایدار را در قاره سبز فراهم آورد
در اوج رقابت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی میان سه ضلع قدرت جهانی یعنی چین، روسیه و آمریکا، فرانسه سعی می کند با ایفای نقش تاریخی زمین آتشبس در جنگ اوکراین را فراهم کند و همچنین به بازتعریف روابط متمایز میان اروپا و چین بپردازد.
به گزارش گاردین، مقام های فرانسوی بر این اعتقادند چین تنها کشوری است که میتواند به صورت فوری در بحران اوکراین ورود کند و با میانجیگری فعال میان طرف های منازعه، زمینه آتش بس و صلح پایدار را در قاره سبز فراهم آورد. چین در حالی به امید نخست کشورهای اروپایی برای پایان جنگ اوکراین تبدیل شده است که در جریان سفر ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین به واشنگتن، آمریکا کمکهای نظامی و مالی به کی یف را افزایش داد (بیش از 50 میلیارد دلار) و بر ادامه جنگ با روسیه تأکید کرد.
برهمین اساس، سفر مکرون و فون در لاین، رئیس اتحادیه اروپا به چین نشان دهنده اقبال قاره سبز به طرح 12 مادهای پکن برای رهایی از جنگ اوکراین و خلاص شدن از بازی قدرتهای بزرگ است. در سوی مقابل، رئیس جمهور فرانسه با اعلام موضع بیطرفی در قبال بحران تایوان، مرزبندی با شیطنتهای آمریکا در نزدیکی مرزهای چین و ادعای تمایل برای کاهش استفاده از ارز دلار سعی کرد خود را همراه دولت چین نشان دهد. در پایان، رؤسای جمهور فرانسه و چین بیانیه مشترکی منتشر و در آن افزایش تنش هستهای را محکوم کردند و خواستار بازیابی صلح در اوکراین شدند.
در دستگاه تحلیل فرانسویها، آمریکا به هیچ عنوان متحد قابل اعتماد به شمار نمیرود. در حالی که فرانسه در قراردادی به ارزش 66 میلیارد دلار (2016) قرار بود 12 زیردریایی برای استرالیا بسازد، اما واشنگتن و لندن در اقدامی یکجانبه با فشار بر کانبرا زمینه فسخ آن را فراهم آوردند و به جای آن، پیمان «آکوس» را برای در اختیار قرار دادن هشت زیردریایی هستهای با استرالیا امضا کردند.
کارشناسان معتقدند، این پیمان با آنکه زمینه افزایش تهدید هستهای را علیه چین افزایش خواهد داد؛ نوعی خیانت دیپلماتیک و حمله اقتصادی به پاریس ارزیابی میشود. به نظر میآیید سفر مکرون به پکن به نوعی پاسخ به خیانت کشورهای حوزه انگلوساکسون در ماجرای پیمان «آکوس» باشد.
دیگر هدف مهم رئیس جمهور فرانسه، تعریف شراکت راهبردی با پکن است و پاریس می خواهد در نظم چندقطبی، روابط اقتصادی گستردهای با چینیها داشته باشد. هر چند دموکراتها به دنبال تعریف بلوک یکپارچه غرب در برابر چین و روسیه هستند؛ اما نوع کنشگری دولتهای اروپایی و سایر متحدان آمریکا نشان دهنده تمایل این کشورها به برقراری روابط نزدیک با دو کشور نام برده است.
این موضوع درباره سایر متحدان قدیمی واشنگتن صدق میکند. به عنوان نمونه، با آنکه عربستان دههها به عنوان یکی از متحدان اصلی غرب شناخته میشد، اما هماکنون به شریک اصلی مسکو در سازوکار «اوپک پلاس» برای کاهش تولید روزانه نفت و در عین حال به بزرگترین مشتری نفت آرامکو در میان سایر مشتریان سعودی بدل شده است. حال دولتهای اروپایی با درک هزینه امنیتی- مالی بالای شرکت در کارزار جنگ سرد واشنگتن، به دنبال کاهش تنش در قلمرو اتحادیه اروپا و تعریف روابط راهبردی مبتنی بر همکاری و اعتماد متقابل با قدرتهای نوظهور شرقی بهویژه چین هستند. چنین اقبالی نشان از حرکت جهان به سمت جهان چند قطبی غیر متمرکز دارد.
دیگر هدف مهم رئیس جمهور فرانسه، تعریف شراکت راهبردی با پکن است و پاریس می خواهد در نظم چندقطبی، روابط اقتصادی گستردهای با چینیها داشته باشد
پیش از آغاز بحران اوکراین، فرانسویها همواره با انتقاد از پیمان ناتو خواستار تشکیل «ارتش متحد اروپایی» و احیای نفوذ تاریخی چشم آبیها (نئو بناپارتیسم) در مناطق استعماری سابق بودند. پس از جنگ اوکراین و دفاع نکردن کارآمد ناتو از اوکراین، حال پاریس بیشازپیش به دنبال کسب استقلال سیاسی- نظامی برای اروپا در برابر «برادر بزرگتر» است.
این کشور هستهای با توجه به تجربه تاریخی اروپا در زمینه جنگهای جهانی و جنگ سرد میان اردوگاه شرق و غرب، به دنبال تدوین سیاست خارجی مستقل برای بروکسل است تا کشورهای اروپایی طبق منافع محلی و نه دستورات آمریکا، دست به انتخاب متحدان در سطح نظام بینالملل بزنند. البته این خواسته راستگرا در اروپا به معنای روی برگرداندن کامل از واشنگتن نیست؛ بلکه به دنبال افزایش اختیار این قاره برای اتخاذ تصمیمات راهبردی است.
صحبتهای رئیس جمهور سومین قدرت اقتصادی اروپا در زمینه نقش میانجیگرایانه چین در بحران اوکراین، ابراز تمایل برای توسعه روابط راهبردی با پکن و تأکید بر کاهش معاملات تجاری با دلار به نوعی ناقوس نظم جدید چندقطبی را در نظام بینالملل به صدا درآورد. در نظم شبکهای دیگر چیزی به نام متحد یا رقیب دائمی وجود ندارد، بلکه هر یک از واحدهای سیاسی با توجه به منافع خود سعی خواهند کرد در حوزههای مختلف شریکان و رقبای خود را انتخاب کنند.
ابراز تمایل دولتهای اروپایی برای گسترش روابط اقتصادی با پکن و در عین حال تداوم همکاری نظامی- امنیتی با آمریکا نشان دهنده نظم در حال گذار بینالمللی و افول جهان تک قطبی است.