به گزارش راهبرد معاصر؛ هفته نامه تجارت فردا در یادداشتی نوشت: وقتی بالاترین مقام اجرایی کشور بعد از شش سال تکیه زدن بر کرسی ریاستجمهوری "خطاب به ملت ایران" بگوید "ناکارآمدی دولت در خدمت به مردم سخنی نارواست"، ممکن است کسانی زیر لب زمزمه کنند "مُشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید."
در ادبیات علوم سیاسی در باب کارآمدی دولت نظریههای متعددی مطرح است. طبق «نظریه توفیق»، توفیقات نهایی ملاک سنجش کارآمدی یک نظام سیاسی در نظر گرفته میشود و روشهایی که برای رسیدن به اهداف مورد نظر به کار میرود، تاثیری در امر کارآمدی ندارد. اینجا چشمها معطوف به پایان خط است.
ولی به نظر نمیرسد سخنان حسن روحانی در شیروان ناظر به این تئوری باشد. او در این سخنرانی روی آمارهایی تاکید کرده که به ظاهر از «توفیقات» دولتش خبر میدهد: کاهش ۳.۱ نرخ بیکاری و کم شدن ۲۵ درصدی بدهیهای خارجی ایران. با این حال رئیسجمهور نه از رشد اقتصادی سخنی گفته و نه نرخ تورم را برجسته کرده است؛ دو شاخصی که بانک مرکزی از انتشار آمارهایشان منع شده و این روزها تنها مرکز آمار ایران درباره آنها گزارش میدهد.
حتی بر اساس گزارشهای مرکز آمار، در پایان سال ۹۷ اقتصاد ایران رشد منفی ۹.۴ درصدی را به ثبت رسانده. یعنی درآمد هر ایرانی در این سال به طور میانگین حدود پنج درصد کمتر از سال ۹۶ بوده است. نرخ تورم هم در پایان تیرماه ۹۸ در شاخص میانگین به بیش از ۴۰ درصد رسیده است.
اگر «نظریه توفیق» را ملاک ارزیابی کار دولت در حوزه اقتصاد در نظر بگیریم، با وضعیت این دو شاخص اصلی اقتصاد کلان، مشکل بتوان رای به «کارآمدی» آن داد. روحانی حتماً اینها را میداند و باز هم میگوید: «ناکارآمدی دولت ادعایی نارواست.» اما اگر دولت ناکارآمد نیست، وضع امروز اقتصاد ایران نتیجه چیست؟