به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از سفر غیرمنتظره «محمدجواد ظریف» به نشست «جی – 7» سرعت اظهارات و واکنشها در خصوص مسألهی برجام ضریب بالایی به خود گرفت. طرفهای اروپایی که در بحث اجرای تعهدات خود در قبال ایران و پس از خروج ایالات متحده از برجام ضعیف عمل کرده بودند، با نزدیکتر شدن ایام به روز موعود برداشتن گام سوم به یک باره به تکاپو افتادند.
اگر ریشهی تمام اظهار نظرهای طرف های اروپایی به خصوص سه کشور فرانسه، بریتانیا و آلمان در کنار نهاد اتحادیه اروپا را درنظر بگیریم، مشخص خواهد شد که «ماندن ایران در برجام» خواستهی مشترک اروپاییها هست. به طور مثال «دومینیک راب»، وزیر امورخارجه انگلیس در تاریخ 8 شهریور گفت: «سیاست کشورش و اروپا مبتنی بر حفظ برجام است و خواهان آن هستیم که ایران در این راستا گام بردارد. توافق هستهای، تنها توافقی است که جلوی دستیابی ایران به سلاح هستهای را میگیرد و ما به همکاری با یکدیگر جهت ترغیب ایران به حفظ این توافق به صورت کامل ادامه خواهیم داد». یا فدریکا موگرینی/ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چند روز گذشته گفت: «موضع شفاف و قاطع اتحادیه اروپا بر حمایت از حفظ و اجرای توافق هستهای ایران است و تمامی اقدامات ممکن را برای عدم اشاعه هستهای به کار میگیریم. نقش من به عنوان یکی از اعضای اتحادیه اروپا، محافظت از اجرای کامل تواقات موجود است و هر چیز قابل اعتماد دیگری مورد استقبال قرار میگیرد و اتحادیه اروپا از آن حمایت میکند».
با این وجود موضوع جدیدی که در ماهها به خصوص روزهای اخیر مطرح شده است، مذاکره [مستقیم] ایران با دولت ایالات متحده بوده که طی آن اروپا به عنوان یک میانجی سعی بر آن دارد تا این نقطهی عطف را هر چه زودتر مهیا سازد. با این وجود برای درک بهتر از محورهای استراتژیک طرفهای اروپایی در اتصال این رابطه باید پیشزمینهای از اقدامات طرفین اروپایی در قبال ایران دانست. اگر این کارنامه نه چندان پربار مطالعه شود بدون شک خواهیم یافت که عملاً اروپا مانند آمریکا در بحث برجام بسیار کمبار ده بوده و تنها توانست در ابتدای برجام برخی از تعهدات مالی و غیرمالی خود را عملی کند. در این بین محورهای استراتژیک اروپا از طرح مسئله «مذاکره مجدد» و یا «مذاکره ایران با آمریکا»، در پند بخش مورد بررسی قرار میدهیم.
5 محور استراتژیک «اروپا» در قابل دو بحث «برجام» و «مذاکرات با آمریکا»
1- جهت دادن به فشارهای حقوقی ایران از اتحادیه اروپا به سمت ایالات متحده آمریکا
به نظر میرسد اروپا قصد دارد برای رفع کمکاری های خود در قبال ایران ، فشارهای حقوقی ایران را به سمت آمریکا جهت دهد. از این رو با متوفق کردن خواستههای ایران در مسئلهی مذاکره مجدد با آمریکا، قصد دارد به نوعی خود را کمتر در روابط سایشی با ایران دخالت دهد. در گذشته نیز پس از سفر «هایکو ماس» به وزیرخارجه آلمان به ایران، نشریه آلمانی اشپیگل در تاریخ 21 خرداد 1398، با اشاره به کمکاری اتحادیه اروپا در حمایت واقعی از برجام، سفر وزیر خارجه آلمان به ایران را اقدامی «دیرهنگام» توصیف کرد. این در حالی است که طرفهای اروپایی نیز جزیی از امضاکنندگان برجام بوده و لذا راه گریزی از طبعات شکست قطعی برجام ندارند.
2- تمایل شدید برخی دولتهای غربی مانند فرانسه برای ورود مجدد به بازار ایران
برجام فرصت خوبی برای کشورهای اروپایی بود تا ایران را به عنوان یک بازار هدف برای خود و محصولاتشان تعریف کنندف به همین جهت نمیتوان از این حقیقت به آسانی گذشت که با خروج آمریکا از برجام و شکست تلویحی آن، اروپایان خسارت مالی هنگفتی را نسبت به قرار دادهای بسته شده در دوران حیات برجام شاهد بودند. به طور مثال سال گذشته، «لودریان» وزیر امورخارجه فرانسه در اظهار نظری به این امر معترف بوده است که روابط اقتصادی ایران و طرفهای اروپایی باید حفظ شود. لودریان در مصاحبه با «لوموند» در خصوص مسائل تجاری مهم ایران و فرانسه سخن گفت و آن را یکی از رویکردهای راهبردی اروپا در قبال ایران قلمداد کرد.
3- سهیم کردن ایالات متحده آمریکا در ضرردهی طرفهای اروپایی ناشی از خروج ترامپ از برجام
تلاش اروپایی ها و نمایندگی فرانسه از دیگر کشورها در این تلاش همهجانبه را میتوان در بحث ضرردهی دو طرفه تحلیل کرد. به نظر میرسد که اروپاییها با کشاندن مجدد آمریکا به مسائل مربوط به ایران تبعات سیاسی و گاهاً امنیتی آن را به ایالات متحده نیز تسری بدهند. از این روی راهبرد فوق را می توان با مسائل مختلف سنجید
4- به بار نشاندن اقدامات ویژه چندسالهی فرانسه در خصوص برجام در دو حوزه موشکی و منطقهای
فرانسه از روزهای حضور «امانوئل مکرون» در قدرت به عنوان مجری اصلی برجام 2 میان اروپاییان شناخته میشد. با روی کار آمدن «بوریس جانسون» در سپهر سیاسی بریتانیا، این سمبه از سال گذشته پر زور تر شده و کلان پروژهی «نرمالیزاسیون ایران» با سرعت بیشتری رو به جلو میرود. به طور مثال طرفهای اروپایی که برخی دولتمردان ایرانی نسبت به آنها خوشبینی بیشتری نشان میدهند نیز همان ادبیات و سخنان طرف آمریکایی را تکرار میکنند. «بوریس جانسون»، نخستوزیر بریتانیا در روز 9 شهریور گفت: «اکنون بدون شک فرصتی برای ایران فراهم شده تا به اجرای تعهداتش در قبال توافق هستهای و از سرگیری گفتوگو بازگردد و در عین حال به اقدامات بیثباتکننده در منطقه پایان دهد». میتوان با توجه به دادهها به شکل قاطع گفت که اروپا عمیقترین استراتژی خود را در خصوص همین محور طراحی کرده و درصدد تعمیم بحث اتمی ایران به دیگر مباحث مهم روز همپون موشکی، منطقهای و غیره است
5- انشعاب زدن به موضوع «حقوق بشر» در مذاکرات احتمالی آینده با ایران
حضور متوالی برخی دیپلماتهای فعلی و سابق اتحادیه اروپا در میتینگهای سازماندهی شده برخی گروهکهای ضدانقلاب، گواه فرضیه فوق است. در اکثر سخنرانی این مقامات، سخن از فعال کردن ابعاد حقوق بشری در ایران به میان آمده است. اروپاییها برای فعال کردن این ظرفیت سعی خواهند کرد که مباحث حقوق بشری را در راستای راهبرد «نرمالیزاسیون ایران» به پیش ببرند. با تمامی این تفاسیر فشارهای سیاسی و گاهاً زد و بندهای مالی سران اروپا با گروهکهای مدعی مسأله حقوق بشر ای فرضیه را برای hینده اقدامات برجامی اروپا تأیید میکند.