تهران و قاهره در مسیر مناسبات دیپلماتیک قرار دارند؟-راهبرد معاصر
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

تهران و قاهره در مسیر مناسبات دیپلماتیک قرار دارند؟

با تغییر معادلات بین‌المللی و اولویت کاخ سفید به ایجاد کمربندی پیرامون چین برای مهار رقیب پرآوازه اش، توأمان با ضرورت مهار روس‌ها پس از جنگ اوکراین و تنزل جایگاه آمریکایی‌ها در تحولات بین‌المللی، فرصت مساعدی برای تهران و قاهره پیش آمده است خصومت‌های ریشه‌ای را به کناری بگذارند و در راستای مصالح ملی خویش قدم بر راه ترمیم روابط بردارند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۲ - ۱۶ دی ۱۴۰۲ - 2024 January 06
کد خبر: ۲۲۱۹۳۷

تهران و قاهره در مسیر مناسبات دیپلماتیک قرار دارند؟

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ از زمان انقلاب 1919 میلادی در مصر و خروج این کشور از قیمومیت انگلستان، روابط تهران و قاهره دوران پر فراز و نشیبی سپری کرده است. تا زمان برقراری رژیم سلطنتی در مصر، دو طرف روابط حسنه‌ای داشتند. وقوع انقلاب افسران آزاد در 1952 میلادی به رهبری ژنرال نجیب و ژنرال محمد جمال عبدالناصر و قدرت گیری چپ گرایان در این کشور غرب آسیا به دلیل وابستگی تهران به بلوک غرب و حمایت شاه ایران از رژیم صهیونیستی، مناسبات دو طرف رو به تیرگی نهاد تا جایی که مصر دوران ناصری به مأمنی برای مخالفان رژیم پهلوی مبدل شد.

برآیند تحولات حاکم بر منطقه در سالیان اخیر نشان می‌دهد تهران و قاهره با آگاهی از وزن سیاسی و موقعیت ژئوپلتیک یکدیگر گام‌هایی برای ارتقای مناسبات دوجانبه برداشته‌اند


شکست پی در پی اعراب از رژیم صهیونیستی به گردش اساسی در سیاست خارجی مصر منجر شد تا جایی که محمد انور سادات، رئیس جمهور وقت مصر از در سازش با رژیم صهیونیستی و آمریکا درآمد و با پشت پا زدن به اندیشه‌های ناصری مغضوب جهان عرب شد. از محمدرضا شاه پهلوی به عنوان یکی از متحدان کلیدی مصر دوران سادات نام برده می‌شود؛ وی به عنوان میانجیگر اصلی، نقشی کلیدی در گفت و گوهای انور سادات و مناخیم بگین ایفا کرد.


ترور سادات به دنبال انعقاد توافق کمپ دیوید، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و مخالفت صریح انقلابیون با هرگونه سازش با رژیم صهیونیستی و تمجید عاملان ترور، دوره‌ای جدید از روابط تهران و قاهره را رقم زد که به قطع روابط دیپلماتیک میان دو طرف در خلال بیش از چهار دهه اخیر منتهی شده است.


برآیند تحولات حاکم بر منطقه در سالیان اخیر نشان می‌دهد تهران و قاهره با آگاهی از وزن سیاسی و موقعیت ژئوپلتیک یکدیگر گام‌هایی برای ارتقای مناسبات دوجانبه برداشته‌اند. در آخرین گام از اقدامات یاد شده، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشورمان از اعزام نخستین رایزن فرهنگی به مصر خبر داد و سخنگوی وزارت امور خارجه ایران از احتمال برقراری مناسبات رسمی و تبادل سفیر میان دو طرف در آینده‌ای نزدیک سخن به میان آورده است.


اقدامات بیان شده به دنبال دیدارهای اخیر وزیران امور خارجه ایران و مصر و ترسیم چشم انداز برقراری مناسبات رسمی میان دو طرف شکل گرفته است که نقطه عطف این مذاکرات به دیدار مستقیم آیت الله سید ابراهیم رئیسی با عبدالفتاح السیسی، رؤسای جمهور ایران و مصر در کنفرانس ریاض بازمی‌گردد؛ موضوعی کم سابقه که ناظران بین‌المللی آن را نشانه‌ای واضح از برقراری روابط رسمی در آینده‌ای نزدیک قلمداد کرده اند.


عوامل تسهیل کننده مناسبات تهران و قاهره

تحولات «بیداری اسلامی» و آنچه غربی‌ها «بهار عربی» می‌نامند، در دهه‌ دوم هزاره‌ سوم را می‌توان آغازگر روندی تدریجی در معادلات بین‌المللی کشورهای غرب آسیا قلمداد کرد. بی اعتنایی دولت باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا درقبال سقوط متحدانش در مصر، تونس و یمن و احتمال سرایت انقلاب به دیگر کشورهای عربی، بذر بی اعتمادی را در قبال حمایت واشنگتن از متحدان عربش در شرایط بحرانی در اذهان قاطبه رهبران عرب کاشت.


این موضوع در کنار نفوذ تدریجی روس‌ها در غرب آسیا به ویژه پس از بحران سوریه و برنامه بلندمدت چینی‌ها برای گسترش ابتکار «یک کمربند، یک جاده» که مستلزم حضور پررنگ میان کشورهای منطقه است، بستر مناسبی برای ایجاد توازن میان قدرت‌های بین‌المللی از سوی اعراب منطقه مهیا کرد.


عضویت کنونی امارات، مصر و عربستان در پیمان بریکس، بی توجهی کشورهای عرب عضو اوپک به توصیه‌های آمریکا در زمینه افزایش فروش نفت پس از وقوع جنگ اوکراین در کنار انعقاد توافقنامه‌های تجاری با چینی‌ها و خرید تسلیحات از روس‌ها و نیز اعلام بی طرفی اعراب در قبال تنش‌های اخیر میان غرب و روسیه، همگی به وضوح بیانگر فاصله‌گیری تدریجی رهبران عرب از کاخ سفید است.


نقش برجسته پکن در ترمیم روابط میان تهران و ریاض را می‌توان نشانه‌ای قابل توجه از تغییر معادلات منطقه به شمار آورد. به واقع سیاست هندوپاسفیک آمریکا و تلاش برای مهار چینی‌ها در شرق آسیا و خروج نظامیان این کشور از عراق و افغانستان، زمینه‌ مساعدی برای حضور دیگر قدرت‌های بین‌المللی در منطقه فراهم کرد.


نکته حائز اهمیت به مخالفت‌های شدید چند دهه اخیر واشنگتن در قبال برقراری مناسبات دوجانبه باز می‌گردد. اکنون و با کاهش وابستگی مصر به آمریکا و برقراری روابط عربستان (به عنوان یکی از مخالفان اصلی برقراری روابط تهران و قاهره) و ایران، فضای مساعدی برای ایجاد روابط دیپلماتیک میان دو طرف مهیا شده است که سیگنال‌های آن را در دیدارهای حضوری و مکالمات تلفنی میان رهبران بلند پایه دو کشور می‌توان مشاهده کرد.

نقش برجسته پکن در ترمیم روابط میان تهران و ریاض را می‌توان نشانه‌ای قابل توجه از تغییر معادلات منطقه به شمار آورد


موقعیت منحصربه فرد مصر میان اعراب که از دیرباز بسان رهبر جهان عرب میان جامعه بین‌المللی شناخته می‌شد، باعث تمایل تهران شده تا در دولت سیزدهم و با اتکا به شعار ترمیم روابط با همسایگان، دست دوستی به سوی دولت قاهره دراز کند. به زعم مقام های کشورمان، تقویت مناسبات با دولت‌های عربی مانع از تحرکات دشمن صهیونیستی و آمریکا برای گسترش نفوذ در منطقه و انعقاد پیمان‌های نظیر توافق ابراهیم خواهد شد.


برقراری آتش بس میان انصارالله یمن با ائتلاف عربی به رهبری عربستان و مشارکت نکردن ریاض و قاهره در ائتلاف دریایی آمریکا برای مهار یمنی‌ها در دریای سرخ را می‌توان پیامدهای ترمیم روابط میان تهران و ریاض قلمداد کرد که موجب تأثیرگذاری مثبت بر سیاست‌های منطقه‌ای طرف مصری شده است.


نکته حائز اهمیت دیگر به تلاش‌های دولت سیسی برای کاهش تنش‌ها در منطقه بازمی‌گردد. جایگاه نه چندان مطمئن وی در مناسبات داخلی مصر پس از کودتا علیه محمد مرسی و نگرانی از وزن جریان اخوانی در این کشور، وی را مجاب کرده است همزمان به دنبال تقویت روابط با ایران، ترکیه و قطر به عنوان حامیان کلیدی جریان‌های اسلامی منطقه گام بردارد.


در این میان اشتراک دیدگاه دو طرف در قبال شماری از تحولات منطقه نظیر حمایت از تثبیت دولت بشار اسد در سوریه، پشتیبانی از خلیفه حفتر در لیبی، مخالفت با تجزیه یمن و دارا بودن روابط حسنه با دولت مرکزی عراق و الجزایر، قاهره را مجاب کرده است به دنبال ترمیم مناسبات با تهران باشد.


نفوذ بی چون و چرای ایران در منطقه دولت سیسی را واداشته است نقش غیرقابل کتمان تهران و نفوذش را در منطقه بپذیرد و برای حل چالش‌های منطقه و رفع کدورت‌های دیرینه از خود چراغ سبز نشان دهد.


وقوع نبرد خونین اخیر در نوار غزه را می‌توان عامل مؤثر دیگری قلمداد کرد. بی اعتنایی محض آمریکایی‌ها به حقوق فلسطینیان عرب با وتوهای پی در پی قطعنامه‌های ضد صهیونیستی در شورای امنیت و طرح موضوعاتی از قبیل کوچاندن ساکنین غزه به صحرای سینای مصر در کنار فشارهای داخلی شهروندان مصری بر دولت سیسی برای حمایت از فلسطینیان، بستر مناسبی برای ترمیم روابط تهران و قاهره فراهم کرده است.


همسایگی مصر با نوار غزه و آگاهی تهران از نقش کلیدی قاهره در آینده فلسطینیان از سویی و وقوف طرف مصری به نفوذ کلام تهران بر جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حضور نیروهای مقاومت در همسایگی رژیم صهیونیستی موجب شده است دو طرف برای حفظ مصالح منطقه‌ای خویش به یکدیگر نزدیک شوند و سخن از برقراری روابط دیپلماتیک به میان آورند.


موانع پیش روی برقراری مناسبات

 با وجود عوامل تسهیل کننده در ارتقای مناسبات تهران و قاهره، همچنان عواملی سنتی و تاریخی بسان سنگی در برقراری روابط میان دو طرف به ایفای نقش می‌پردازند. از روابط حسنه میان ایران و جریان اخوان المسلمین که رهبری آن را شاخه مصری اخوان عهده‌دار است تا حضور گاه و بی گاه خانواده پهلوی در مصر به عنوان یکی از موانع پیش رو نام برده می‌شود.


علاوه بر این، قاهره در چند دهه اخیر بارها تهران را به تبلیغ شیعی گری میان مسلمانان حنفی و مالکی مصر متهم کرده است و چالش یاد شده تا  جایی پیش رفت که دولت مصر حتی از برقراری ارتباطات فرهنگی و گردشگری با طرف ایرانی خودداری کرد.


با وجود تأکید بر توازن ایجاد شده در سیاست کنونی منطقه‌ای مصر، دولت قاهره همچنان روابط به نسبت مستحکمی با آمریکا، عربستان و تا حدودی رژیم صهیونیستی دارد. از همین رو قابل تصور است آمریکایی‌ها به انحای گوناگون خواهند کوشید مانع برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره شوند. در سال 2003 میلادی و زمان حضور رئیس جمهور وقت ایران در ژنو برای شرکت در اجلاس سران جامعه اطلاعاتی، دیداری میان حسنی مبارک، رئیس جمهور اسبق مصر و رئیس جمهور وقت ایران انجام شد؛ دیداری که اهمیت اجلاس سران جامعه اطلاعاتی را به حاشیه راند و تمامی حواس‌ها را به خویش معطوف کرد.


احمد ابوالغیظ، وزیر امور خارجه وقت مصر به صراحت از حضور مبارک در هتل رئیس جمهور وقت ایران سخن به میان آورد و صاحب نظران منطقه‌ای برآیند مواضع رؤسای جمهور وقت را شاهدی بر ایجاد مناسبات دیپلماتیک در آینده‌ای بسیار نزدیک قلمداد کردند. با وجود این، چه در آن مقطع و چه بعدتر و حتی اعلام آمادگی صریح ایران برای برقراری روابط دیپلماتیک در کمتر از 24 ساعت، طرف های آمریکایی، سعودی و صهیونیستی با فشار بر مصری‌ها مانع از تحقق این موضوع شدند.


با وجود تقویت روابط تهران و ریاض با میانجی گری پکن، عربستان به دلیل تلاش برای عهده‌داری نقش رهبری در جهان عرب، با دیده تردید به برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و قاهره خواهد نگریست و همین موضوع می‌تواند مانعی در این راستا قلمداد شود. سوی دیگر ماجرا به مخالفت صریح صهیونیست‌ها به تحقق روابط بازمی‌گردد.


با گذشت بیش از 75 سال از اشغال سرزمین‌های فلسطینی، همچنان از پیمان کمپ دیوید در 17 سپتامبر 1978 میلادی میان مصر و رژیم صهیونیستی به عنوان مهم ترین رخداد سیاست خارجی صهیونیست‌ها نام برده می‌شود؛ موضوعی که علاوه بر حفظ مصالح امنیتی صهیونیست‌ها از سوی مرزهای غربی، در عمل قدرتمندترین دولت وقت عربی را از نزاع میان اعراب و صهیونیست‌ها از میان به در برد. از همین رو قابل تصور است طرف صهیونیست با هر لطایف الحیلی که شده خواهد کوشید مانع از برقراری مناسبات دیپلماتیک میان تهران و قاهره شود.


نتیجه گیری

برآیند تحولات حاکم بر روابط تهران و قاهره در یک قرن اخیر نشان می‌دهد روابط فی مابین در دهه‌های اخیر آبستن تحولاتی گوناگون و بخشی از ماجراجویی‌ها ناشی از فشارهای کشورهای ثالث برای جلوگیری از تسهیل روابط فی مابین بوده است.


اکنون و با تغییر معادلات بین‌المللی و اولویت کاخ سفید به ایجاد کمربندی پیرامون چین برای مهار رقیب پرآوازه اش، توأمان با ضرورت مهار روس‌ها پس از جنگ اوکراین و تنزل جایگاه آمریکایی‌ها در تحولات بین‌المللی، فرصت مساعدی برای تهران و قاهره پیش آمده است خصومت‌های ریشه‌ای را به کناری نهاده و در راستای مصالح ملی خویش قدم بر راه ترمیم روابط و برقراری مناسبات دیپلماتیک بگذارند. مسیری ناهموار که با دست اندازها و کارشکنی هایی همراه خواهد شد، لیکن در صورت وجود عزمی جدی از سوی دو طرف، امکان عبور از بحران 45 ساله مهیا خواهد شد.


ظرفیت‌های بالقوه موجود ژئوپلیتیک و اقتصادی دو طرف در کنار نفوذ تهران در منطقه و جایگاه خطیر مصری‌ها در جهان عرب، بسان فرصت‌هایی کلان تلقی می‌شوند که می‌توانند به عبور از یکی از خصومت‌های ریشه دار تاریخی در غرب آسیا و شمال آفریقا منتهی شوند.
 

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار