عقب‌نشینی ترامپ در سوریه؛ بده-بستان یا فریب اردوغان؟-راهبرد معاصر

عقب‌نشینی ترامپ در سوریه؛ بده-بستان یا فریب اردوغان؟

فرمان ناگهانی خروج نیروهای امریکایی از سوریه مسلما به معنای چراغ سبز ورود ارتش اردوغان به شرق فرات خواهد بود اما این که چنین فرمانی دقیقا با چه هدفی صادر شده باشد، هنوز در هاله ای از ابهام است.
کمال رنجبری؛ کارشناس مسائل منطقه
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۱۶ مهر ۱۳۹۸ - 2019 October 08
کد خبر: ۲۴۲۷۱

به گزارش راهبرد معاصر؛ بعد از ظهر یکشنبه بود که کاخ سفید با یک بیانیه جهان را در بهت فرو برد، در این پیام، ترامپ خبر از حمله ترکیه به شرق فرات را می دهد و این حمله را یکی از استراتژی های تاریخی ترکیه می خواند. همچنین رئیس جمهور آمریکا می گوید نیروهای آمریکایی بعد از شکست داعش دیگر در این منطقه حضور نخواهند داشت و در درگیری بین ارتش ترکیه و نیروهای کرد سوریه آمریکا دخالتی به سود هیچ طرفی نخواهد کرد. همچنین عنوان شده ترامپ از بازپس نگرفتن شهروندان آلمانی و فرانسوی عضو داعش که امروز در زندان های آمریکا هستند به شدت ناراضی است.

 

 در اظهارات و رفتارهای ترامپ چند نکته قابل تامل است:

  • اعلام فروپاشی داعش
  • خروج سربازان آمریکا از سوریه
  • آماده نبودن دولت آمریکا برای هزینه کردن به جای سایر بازیگران در منطقه
  • یادآوری مسئولیت تأمین امنیت درگیر بازیگران در منطقه
  • مواجهه‎ی اقتصادی سخت دولت آمریکا در مقابل ترکیه در صورت اقدامات تهاجمی اردوغان
  • تحویل بیشتر از 100 کامیون سرباز به همراه انواع تسلیحات به نیروهای کرد در سوریه کمتر از 24 ساعت بعد از اظهارات ترامپ بنا بر اخبار محلی

این سوال پیش می آید که علی‌ رغم همکاری های آمریکا و کردهای سوریه دلیل  پشت کردن ترامپ به متحد استراتژیک ایالات متحده در سوریه و رفتارهای دو گانه اش در قبال نیروهای مدافع خلق چیست؟

 

ورود آمریکا به شرق فرات

مهمترین زوایای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به طور اعم و سوریه به طور اخص را می‌توان در امنیت رژیم صهیونیستی، کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران، تثبیت هژمونی خود، گسترش فرهنگ آمریکایی در پوشش ایجاد دموکراسی، تأمین منافع اقتصادی مبتنی بر فروش تسلیحات و تضعیف جبهه رقبای واشنگتن  در منطقه خلاصه کرد. سال 2014 بود که ایالات متحده با تشکیل ائتلافی به نام "ائتلاف بین المللی مبارزه با داعش" متشکل از 60 کشور جهان در راستای اهداف و منافع خود زمینه حضور نظامی در سوریه را فراهم ساخت و هدفش را مبارزه با تروریسم و داعش خواند. با آغاز جنگ داخلی سوریه و پدیده داعش این کشور به محل منازعه قدرت های منطقه‌ ای و جهانی تبدیل شد. مبارزه با پیشروی های داعش جزو اهداف قدرت های جهانی با محوریت آمریکا بود. در این فضا یکی از بهترین متحدان آمریکا برای مبارزه با داعش نیروهای مبارز کرد در سوریه بودند.

 

نیروهای کرد با موفقیت های چشمگیر در نبردهای زمینی با داعش و شکست این گروه تروریستی در کوبانی، توانستند به معادلات سیاسی سوریه در مقیاس جهانی ورود کنند. در این میان کردها از حمایت های نظامی و سیاسی آمریکا برخودار بودند.  واشنگتن با این حضور نظامی قصد داشت به حمایت خود از نیروهای دموکراتیک سوریه در برابر دولت دمشق ادامه دهد و با این اقدام هم از استیلای کامل آن بر سوریه جلوگیری به عمل آورد و هم مانع پیروزی مثلث مسکو، دمشق و تهران در جنگ گردد. بنابراین حضور نظامی آمریکا در سوریه در ظاهر برای جلوگیری از بروز مجدد تروریسم بوده است اما در واقع برای رقابت با قدرتهای منطقه ای با محوریت جمهوری اسلامی ایران و بین المللی با محوریت روسیه از یک طرف و استیلای هژمون آمریکایی در منطقه از طرف دیگر بوده است. شکست ایالات متحده در انزوای منطقه ای ایران و دسترسی روسیه به آبهای گرم و تاثیرگذاری این قدرت جهانی در سوریه باعث شده استراتژی امریکا در سوریه جامه عمل به خود نپوشاند. لذا سیاست غیر منسجم آمریکا در قبال سوریه و نیروهای کرد کاملا واضح است.

 

کمکهای آمریکا به کردهای روژاوا

با بحران سوریه و تضعیف دولت این کشور، تمامیت ارضی آن به میدان رقابت قدرت های منطقه ای و جهانی تبدیل شد. هر یک از این قدرت ها با توجه به منافع خود با یکی از بازیگران داخلی سوریه متحد شدند. در این میان آمریکایی ها با توجه به تجربه اقلیم کردستان عراق در همکاری با واشنگتن، با کردها در شمال سوریه وارد رابطه شدند. کردها این فرصت را یافتند که با کمک های آمریکا مطالبات قومی و هویت خواهانه خود را افزایش دهند و به یکی از بازیگران اصلی تحولات سوریه تبدیل گردند. مبارزه با داعش و شکست این گروه تروریستی در نواحی کردنشین سوریه و کمک های غرب به یگان های مدافع خلق دو عامل تقویت کننده کردهای سوریه بودند. کردهای سوریه تسلیحات نظامی پیشرفته را از آمریکا دریافت کردند و این کمک های تسلیحاتی آن ها را برای ایجاد خودمختاری و مطالبات بیشتر جسور تر کرده بود و همین آنکارا را نسبت به وضعیت کردستان سوریه بیشتر نگران می کرد و اعتراض وی به ایالات متحده را بر می انگیخت. روی هم رفته سیاست آمریکا در قابل کردها سوریه حالتی پارادوکسیکال داشته از یک طرف آمریکا برای تضعیف حکومت دمشق و مبارزه با داعش به شمال سوریه کمک کرده و از طرف دیگر با توجه به نارضایتی جدی ترکیه از تشکیل اقلیم خودمختار کردی در کنار مرزهای خود در قبال توسعه طلبی های سیاسی آنان با احتیاط عمل کرده تا ترکیه به عنوان متحد خود را از دست ندهد.

 

اهداف احتمالی ترامپ از عقب نشینی در خاک سوریه

یکی از مشکلات و بحران های اساسی پیش روی آنکارا، مسئله کردهای این کشور است، ترکیه نزدیک به 30 میلیون کرد دارد و مطالبات آن ها همواره امنیت و ثبات سیاسی را با بحران مواجه کرده است. با توجه به جنگ چهار دهه ای دولت با حزب کارگران کردستان لذا ترکیه از قدرت گرفتن کردهای سوریه به عنوان منطقه تحت نفوذ «پ.ک.ک» به شدت هراس دارد و این وضعیت را یکی از تهدیدهای اصلی امنیت ملی و گفتمان نئوعثمانی گرایی خود قلمداد می کند. نظر به اهمیتی که مسئله کردها برای آینده ترکیه دارد لذا در ازای تضعیف کردهای سوریه این کشور حاضر به هر معامله ای با ایالات متحده و دولت ترامپ خواهد بود. مطالبات کاخ سفید هم احتمالا به موارد زیر محدود است: امنیت رژیم صهیونیستی، کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران، تثبیت هژمونی ایالات متحده، گسترش فرهنگ آمریکایی در منطقه، تامین منافع اقتصادی مبتنی بر فروش تسلیحات و تضعیف جبهه رقبای واشنگتن خواهد بود.

 

بنظر می رسد در بستر فعالی، آنکارا در ازای پیشروی در کردستان سوریه حاضر به اعطای امتیازاتی از قبیل زیر بوده باشد:

تجارت تسلیحات نظامی یکی از راه های تأمین سودهای کلان توسط قدرت ها بوده است. بر اساس تحقیقات جدید تجارت جهانی اسلحه از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ در مقایسه با سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ رشد ۷.۸ درصدی داشته است و دلیل این موضوع صدور تسلیحات نظامی به خاورمیانه، آسیا و اقیانوسیه است. ایالات متحده به تنهایی ۳۶ درصد تجارت اسلحه جهان را انجام می‌دهد. آمریکایی‌ها سلاح‌هایی مانند جت‌های جنگی، راکت‌های کوتاه برد و راکت‌های هدایت شونده ضد کشتی را به کشورهای جهان صادر می‌کنند. امروزه رقابت بر سر فروش تسلیحات نظامی به یکی اهداف قدرتهای جهانی با محوریت آمریکا و روسیه تبدیل شده است و این دو قدرت را وارد فاز جدید از رقابت در مناطق جهان کرده است. در آخرین معاملات تسلیحاتی در منطقه غرب آسیا روسیه سامانه دفاعی اس 400 را علی‌الرغم نارضایتی ایالات متحده در ازای مباغ هنگفتی خریداری کرد. در کنار این معامله تسلیحاتی با روسیه، ترکیه خواستار تحویل دادن جنگنده های اف 35 آمریکایی توسط این کشور شد. امتیازات سیاسی در ازای معاملات تسلیحاتی امروزه در معادلات سیاسی به یک اصل تبدیل شده است و در این فضای رقابتی اهمیت شمال سوریه برجسته است.

 

ترامپ از تبلیغات انتخاباتی تا به امروز همواره سیاست خارجی دولت خود را متکی بر سیاست تحریم و محدود کردن جمهوری اسلامی ایران قرار داده است. علی‌ رغم تحریم های اقتصادی گسترده ایالات متحده بر ضد جمهوری اسلامی ایران اما این قدرت منطقه ای به ثبات نسبی اقتصادی و نفوذ منطقه ای خود ادامه داده است و سیاست های ترامپ را به چالش کشیده است. انهدام پهپاد آمریکایی در آبهای سرزمینی ایران و موفق نبودن ترامپ در فروپاشی اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران می تواند کارزار انتخاباتی ترامپ را متأثر کرده و جامعه افکار عمومی امریکا را بر ضد سیاستهای ترامپ بسیج کند. لذا در این راستا محتمل است که یکی از خواسته های دولت آمریکا از اردوغان همراهی با سیاست های دولتش در قبال ایران باشد.

 

پس از تحولات منطقه غرب آسیا و خلاء قدرت ایجاد شده، مسکو این فرصت را پیدا کرده که بنا به وصیت «پطر کبیر» به آب‌های گرم برای تثبیت قدرت جهانی خود دست یابد. امروزه در سوریه و عراق روسیه به بازیگری تأثیرگذار تبدیل شده است و حتی کردهای عراق نیز بعد از مأیوس شدن از سیاستهای غیر منسجم ترامپ به سمت روسیه گرایش پیدا کرده اند تا جایی که بعد از اعلام آمادگی اردوغان برای حمله به شرق فرات «مسعود بارزانی» از وزیر خارجه روسیه درخواست کمک برای جلوگیری از این حمله کرده است. این وضعیت نشان از نفوذ با برنامه روسیه در منطقه را دارد و تاثیرگذاری روسیه و نفوذ این کشور در روندهای سیاسی و اقتصادی منطقه اصلا به سود هژمون ایالات متحده در مقیاس جهانی نیست لذا محتمل است یکی از امتیازاتی که ترکیه در ازای پشت کردن آمریکا به کردها سوریه بایستی به ترامپ بدهد، خروج این کشور از بلوک‌بندی روسیه است.

 

اما علی‌ رغم دستور آمریکا مبنی بر خروج نیروهای این کشور از شرق فرات و موافقت ضمنی با حمله ترکیه به شمال سوریه خبر تحویل دادن نزدیک به 100 کامیون تسلیحات به نیروهای کرد سناریوهای موجود را پیچیده تر کرده است، چه بسا واشنگتن با توجه به آمادگی جنگی و مجهز بودن به تسلیحات مدرن نظامیان کرد، بخواهد اردوغان را وارد یک جنگ فرسایشی و دراز مدت کند تا از این طریق حکومت شرق‌گرای اردوغان را با بحران جدی مواجه کند.

 

  • تضعیف کردهای سوریه توسط آمریکا در ازای منصرف شدت انکارا از خرید باقیمانده سامانه اس 400 از روسیه
  • تضعیف کردهای سوریه توسط آمریکا در ازای خروج ترکیه از بلوک ایران، روسیه، بشار اسد در سوریه
  • تضعیف کردهای سوریه توسط آمریکا در ازای همراهی کردن ترکیه با تحریم‌های اقتصادی جمهوری اسلامی ایران
  • جنگ فرسایشی و وارد کردن اردوغان به بحران

 

توان مقابله کردها

با توجه به آمادگی نیروی انسانی و مجهز بودن به تسلیحات مدرن بدون شک در صورت حمله اردوغان به شرق فرات این کشور با بلوک بندی های جدیدی توسط کردها مواجه خواهد شد و این جنگ مانند جنگ فرات به گفته فرماندهان نیروهای مدافع خلق به این زودی ها تمام نمی شود. این کردها، شرق فرات را مهمترین و آخرین قلمرو حیاتی خود می دانند و با تمام توان در برابر تعرضات ترکیه خواهند جنگید در این راستا بلوک بندی های زیر محتمل به نظر می رسد:

 

  • اگر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه اجرا شود، با وجود مشکلات و اختلافاتی که میان کردها و دولت سوریه وجود دارد، کردها مجبور هستند که به دولت دمشق و جمهوری اسلامی ایران نزدیک شوند. در این صورت، ترکیه که آمریکایی‌ها را خارج کرده، در مقابل خود ائتلافی از نیروهای دمشق و کردهای سوریه می‌بیند و این امر خاطره خوشی را در ذهن ترکها زنده نمی کند. در سال‌های دهه هشتاد و دهه نود میلادی دمشق به حزب کارگران کردستان ترکیه که با دولت این کشور در جنگ بودند، کمک کرده و ائتلاف کردها با دولت سوریه لطمات فراوانی به آنکارا زد.

 

  • کردها بتوانند با یک "نیروی نظامی عربی" شامل طوایف عرب محلی ائتلاف کنند. این سناریو گرچه خیلی محتمل نیست، اما در گذشته تجربه شده است. در این حالت، ترکیه پس از آمریکا مقابل سعودی‌ها و اماراتی‌ها قرار می‌گیرد.

 

  • پ.ک.ک با توجه به توانایی های که در جنگ های چریکی دارد می تواند جنگ و بحران را به داخل ترکیه گسیل کند و با کارشکنی در پروژه ها و مراکز حیاتی ترکیه از جمله پروژه گاپ (کنترل سرچشمه های دجله و فرات در شرق ترکیه) که مورد اعتراض کشورهای عراق و سوریه بوده است لطمات سنگینی به این کشور وارد کند.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده