به گزارش راهبرد معاصر؛ انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری هم مثل برخی از انتخابات گذشته با ابهامهای مهمی روبروست؛ بویژه این بار به نظر میرسد نزاعی درباره نظرسنجیها برپاست و نظرسنجیهای واقعی و جعلی، توامان تحتتاثیر نگاهها و فضاهای سیاسی هستند. به همین دلیل است که این بار نظرسنجیهای مراکز معتبری مانند صداوسیما، ایسپا و دانشگاه تهران به این راحتی در اختیار دیگران قرار نمیگیرد و یا حتی نسخههای جعلی بسیاری از آنها منتشر میشود. موضوعی که تحلیلها را برای برخی دشوار کرده است.
پرسش مهمی که برخی از اصولگرایان این روزها با آن مواجهند این است که یکی از آقایان جلیلی و قالیباف باید به سود دیگری کنار برود یا خیر؟ این امر آنگاه پیچیدهتر می شود که ملقمهای از نظرسنجیهای فیک و واقعی، هر یک، یکی از این دو را بر صدر مینشاند! گویی که در هرکدام از نظرسنجیها در کشورهای مختلفی انجام میشود. در هرکدام از این نظرسنجیهای واقعی و البته فیک هم، آقای پزشکیان جایگاه متفاوتی دارد؛ در برخی اول است، بعضی دوم و بعضی دیگر هم سوّم! یعنی خیلی جای تعجب ندارد که شما همزمان چندنظرسنجی از یک مرکز را به صورتهای دستکاری شده دریافت کنید که در اولی آقای قالیباف اول باشد، در دومی آقای جلیلی و در سومی پزشکیان!
نزاع بر سر آنچه تاکنون انجام شده قاعدتاً بیفایده است و نه تنها به تصمیمی منجر نمیشود، بلکه اختلافات غیرقابل حلی را پیش میکشد. اما به صورت کلی و بدون اینکه منافع یکی از نامزدها در نظر گرفته شود میتوان چند مسئله مشخصی که وجود دارد را در 5 بند فهرست کرد؛ حال اینکه نهایتاً این نامزدها و ستادهایشان چه تصمیمی میگیرند، به خودشان مربوط است!
1- نکتهی مسلّم این است که در حال حاضر و با عنایت به همه نظرسنجیها، احتمال دور دومی شدن انتخابات ریاستجمهوری «تا اینجا»، بسیار بالاست. البته ممکن است در این هفته پایانی اتفاقاتی مثل بعضی انتخابات دیگر رخ دهد، اما به هر حال تا اینجای کار، دور دومی شدن، بسیار محتمل است.
2- برای عدهای از اصولگرایان و بویژه ستادهای انتخاباتی، همچون سال 92 یک ذهنیت کاملاً قابل تردیدی وجود دارد که میگوید آقایان جلیلی و قالیباف به دور دوّم خواهند رفت و آنجا برای اصولگرایان احدیالحسنیین خواهد شد! یعنی دیگر در دوم چه آقای جلیلی رئیسجمهور شود و چه آقای قالیباف، تفاوتی نخواهد کرد. بنابراین اساساً وضعیت به نحوی نیست که به امکانهای دیگر و احتمالاتی مثل رای آوری آقای پزشکیان بیندیشیم. این ذهنیت با توجه به نظرسنجیها دقیق نیست؛ هیچ چیز را نمیشود پیش بینی کرد، اما اینکه احتمال رفتن پزشکیان به دور دوم را ناچیز بشمارند، نسبتی با تحلیل واقعی ندارد.
3- اگر انتخابات به دور دوّم برود، روندها و تحلیلها و تجربههای انتخابات پیش نشان میدهد که ستاد و هواداران آقای پزشکیان امیدوارتر خواهند بود و احتمال رای آوری او را جدیتر خواهند شمرد؛ البته این احتمال در نسبت به اینکه کدام یک از آقایان جلیلی یا قالیباف با آقای پزشکیان به دور دوم بروند تفاوت میکند؛ اما یک نکته ثابت است و آن اینکه شانس آقای پزشکیان افزایش خواهد یافت. همچنانکه آقای احمدینژاد هم در رقابت با آقای هاشمی در دور اول انتخابات 84، رتبه دوم را کسب کرد و به دور دوم رفت؛ اما در دور دوم، آقای هاشمی را پشت سر گذاشت و راهی پاستور شد.
4- روندها و خیلی از نظرسنجیها نشان میدهد که اگر اصولگرایان بتوانند ظرفیتهای خود را بر یک کاندیدا در دور اوّل متمرکز کنند، احتمال پیروزیشان در همین دور اول هم بالاست. هیچ چیز را قطعی نمیتوان گفت، اما به هرحال عدد و رقمهای تقریباً قاطبه نظرسنجیها چنین احتمالی را تقویت میکند.
5- راهکار رسیدن به یک روند مقبول بین نامزدهای اصولگرا پیچیده نیست؛ علم نظرسنجی در ایران قدرتمند است و موسساتی که نام برده شد همگی موسسات معتبر و آزمودهشدهای هستند. روش علمی هم در این زمینه پاسخگوست و میتواند اختلافات را حل کند. لذا نامزدهای این جریان میتوانند با توافق بر سر یک روش صحیح نیل به تصمیم نهایی، مسیر نزدیکترین را به حالت برندهشدن پیش بگیرند.
قاعدتاً در این مسئله دو آیتم باید مورد توجه قرار بگیرد؛ نخست میزان رای هر یک از نامزدهاست و دوم اینکه در صورت انصراف هر نامزد، رای او به سمت کدام نامزد دیگر خواهد رفت.
اما نکته تقریباً قطعی این است که دور دوم بیشتر به نفع پزشکیان خواهد بود و در دور اول احتمال پیروزی یک نامزد اجماعی اصولگرایان وجود دارد. لذا همهچیز بستگی به این دارد که به روندها توجه کنند و یا کار بیشتر به شانس و اقبال واگذار شود.
به هر حال به نظر میرسد که جریان انقلابی در یک آزمون مهم قرار گرفته است و به همین طرف مقابل آنها، از کاندیداهایشان تا کارشناسانشان در میزگردها و مناظرات سعی میکنند که همهی اینان را در صحنه نگهدارند. احتمالاً آنها باور دارند که حضور همه به معنای شکست همهشان خواهد بود./تسنیم