به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مدتی است عباراتی مانند «روایت»، «روایت سازی» و «جنگ روایتها» را میشنویم، اما این مفاهیم که بدیع به نظر میآیند، ظاهراً عمری به قدمت تاریخ دارند؛ چنانکه تاریخ نویسان از عهد باستان تا دوران معاصر، هر کدام روایتی منطبق با نظر خودشان را از واقعه تاریخی واحدی ارائه میدهند، به نحوی که وجود چندین روایت متفاوت و حتی متضاد درباره وقایع مهم تاریخی متداول است.
گفتهاند «تاریخ را فاتحان مینویسند» و این حقیقت نشان می دهد طرف قدرتمند و پیروز توان آن را دارد روایت مورد نظر خود را بسازد و آن را جا بیندازد. پس به گزاف نیست اگر در حال حاضر صاحبان رسانههای جمعی مهم در دنیا بتوانند روایت مدنظر خودشان را فارغ از حقیقت، به خورد افکار عمومی جهانی بدهند.
از آنجایی که میدانیم بیشتر رسانههای جمعی جریان اصلی در جهان یا متعلق به صهیونیسم جهانی است یا زیر نفوذ آن قرار دارد، روایت سازی به نفع رژیم صهیونیستی همه روزه در جریان است؛ اما روایت های صهیونیستی و شخص بنیامین نتانیاهو آنقدر با واقعیتهای موجود تفاوت دارند که گویی صهیونیسم در دنیای موازی با جهان واقعی زیست میکند:
بعد از هفتم اکتبر، به تلافی یک هزار و 400 نفری که از صهیونیستها کشته شدند، رژیم صهیونسیتی نزدیک به 42 هزار نفر از مردم غزه را کشته و با نابودی کامل نوار غزه، 2 میلیون نفر را در بدترین شرایط آواره کرده است
صهیونیست ها معتقدند همواره مورد ظلم و ستم واقع شده اند؛ یهودیان به وسیله رومیان، مصریها، اروپاییها، اعراب، و ... اذیت و آزار شدهاند و همیشه در معرض کشتار و آوارگی بودهاند. اما در اصل این صهیونیست ها بودند که برای دیگر قومیت ها و ملل دردسر و عذاب درست میکردند؛ نمونه ای که به ایران باستان مربوط میشود، روایت وارونه صهیونیست ها از ماجرای استر مقدس و خشایارشا است.
در زمان هخامنشیان و پس از آنکه کوروش کبیر به یهودیان پناه داد، در زمان نوه اش خشایارشا، یهودیان برای مصر که دشمن ایران به حساب میآمد جاسوسی میکردند و وقتی «هامان»، وزیر با درایت خشایارشا به این توطئه پی برد، «مردخای» یهودی، دخترخوانده اش استر را به عنوان عامل نفوذی به دربار فرستاد تا با اغفال «خشایارشا» زمینه ساز عزل و اعدام «هامان وزیر» و 70 هزار نفر از ایرانیان شود.
صهیونیست ها اما این روایت تاریخی را کاملاً برعکس تعریف میکنند؛ به زعم آنها «هامان وزیر» فردی نارسیسیسم (خودشیفته) و متکبر بود و به دلیل اینکه مردخای به وی سجده نکرد، کینه همه یهودیان را به دل گرفت و قصد قتل عام آنان را داشت که با درایت مردخای و استر این تصمیم شوم خنثی میشود. صهیونیست ها حتی سالروز این واقعه باستانی را با نام «عید پوریم» جشن می گیرند.
بعد از هفتم اکتبر، به تلافی یک هزار و 400 نفری که از صهیونیستها کشته شدند، رژیم صهیونسیتی نزدیک به 42 هزار نفر از مردم غزه را کشته و با نابودی کامل نوار غزه، 2 میلیون نفر را در بدترین شرایط آواره کرده است. با وجود این، رژیم صهیونیستی همچنان اصرار دارد جای ظالم و مظلوم را عوض کند و با مظلوم نمایی، از آتش بس طفره برود و جنگ را به بقیه نقاط منطقه گسترش دهد.
سخنرانی اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نمونهای از ترسیم دنیای موازی است. وی در حالی که پیش از سخنرانی و ساعاتی بعدش با حمله به لبنان، مذاکرات صلح را به تعطیلی کامل کشاند، درباره ایران مدعی شد: تهران هر کاری میکند تا جلوی صلح را بگیرد و میلیاردها دلار خرج ترور میکند.
نتانیاهو تصویر نقشهای را در مجمع عمومی نشان داد که ایران و نیروهای مقاومت را به رنگ سیاه ترسیم کرد و عامل تمام گرفتاریها در غرب آسیا خواند، در حالی که این تعبیر مطابق وضعیتی است که صهیونیست ها در 70 سال گذشته رقم زده اند.
وی ادعا کرد: فلسطینیان وقتی ببینند کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی آشتی میکنند، احتمال بیشتری وجود دارد خیال نابودی صهیونیست ها را کنار بگذارند و درنهایت راه صلح واقعی را در پیش بگیرند.
در حالی که از دلایل عملیات «طوفان الاقصی»، ناامیدی مردم غزه به دلیل پیمان ابراهیم بود، خلیل الحیه، مقام ارشد حماس در مصاحبه با بی.بی.سی گفت، عملیات «طوفان الاقصی» موجب شد نظر جهان دوباره به موضوع تشکیل کشور مستقل فلسطینی جلب شود؛ موضوعی که قبل از هفتم اکتبر در حال فراموشی بود.
در دنیای واقعی موضوع فلسطین و رژیم صهیونیستی به 70 سال قبل یعنی سه دهه قبل از تشکیل جمهوری اسلامی ایران بازمیگردد. حزب الله نیز پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان و تحریک گروههای سیاسی لبنانی به جنگ داخلی به وجود آمد
نفتالی بنت به عنوان مبدع این دکترین، محور مقاومت را به اختاپوس تشبیه میکند که ایران بهعنوان سر و دیگر نیروهای مقاومت بهعنوان بازوهای آن عمل میکنند. وی مدعی است تهران مدتها بهوسیله بازوهای خود به رژیم صهیونیستی آسیب وارد کرد، اما بهدلیل مشغول شدن تلآویو به مقابله با بازوهای ایران، خود از تبعات اقدامش آسودهخاطر مانده است.
در این دکترین نمونهای بارز از قلب واقعیت و روایت سازی را مشاهده میکنیم. در واقع رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از ضعف افکار عمومی درباره وقایع تاریخی منطقه، اینطور القا میکند مبارزان فلسطینی، حزب الله لبنان، انصارالله یمن، سوریها و مقاومت عراق برای جاهطلبی و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا به وجود آمدهاند؛ بر این اساس با از بین رفتن جمهوری اسلامی تمامی نیروهای مقاومت نیز از میان میروند.
در این روایت جعلی صهیونیست ها، هدف محور مقاومت فقط برآورده کردن نیت های شوم ایران در منطقه معرفی میشود. همچنین این گونه می پندارد نیروهای یادشده را جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده است تا «امپراطوری شیعی» تشکیل دهد.
اما در دنیای واقعی موضوع فلسطین و رژیم صهیونیستی به 70 سال قبل یعنی سه دهه قبل از تشکیل جمهوری اسلامی ایران بازمیگردد. حزب الله نیز پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان و تحریک گروههای سیاسی لبنانی به جنگ داخلی به وجود آمد و پس از موفقیت در حفظ تمامیت ارضی لبنان جایگاهش را تثبیت کرد.
انصار الله یمن گرچه در ۱۹۹۰ میلادی شکل گرفت، اما شیعیانی هستند که 40 درصد مردم یمن را تشکیل میدهند. همانطور که شیعیان عراق و علویهای سوریه نیز بخش جدا نشدنی از جمعیت کشورهای خود هستند و جمهوری اسلامی ایران آنها را برای پیشبرد نیت های منطقهای به وجود نیاورده است.
محور مقاومت ابزاری برای گسترش نفوذ ایران نیست؛ برعکس، حایلی است در برابر اصل توسعه طلبی ارضی رژیم صهیونیستی که در عملکرد و مانیفیست صهیونیسم اثبات شده است.
در زمینه ایران هراسی که رژیم صهیونیستی بر سر موضوع هستهای ایران به راه انداخته، قلب روایت شده است؛ رژیم صهیونیستی عمدتاً حاکمیتی بسیار غیر مسئول، خودسر و تندرو داشته که به سازمانهای بینالمللی و به تازگی حتی به توصیههای ظاهری آمریکا وقعی نمینهد، عضو «ان.پی.تی» نیست و حتی معاهدات منع تولید و تکثیر سلاحهای میکروبی و شیمیایی را نیز امضا نکرده است. با وجود این، تعداد زیادی کلاهک اتمی در اختیار دارد.
اما از نظر رژیم صهیونیستی، دنیا باید از ایران به دلیل هستهای شدنش بترسد. بنابراین اگر اختاپوسی نیز در غرب آسیا باشد که همه کشورها از شر آن در عذاب هستند و جنگ و فقر و کشتار را به منطقه تحمیل کرده، رژیم صهیونیستی است.
تغییر نقشه غرب آسیا و نظم نوین که نتانیاهو پس از هفت اکتبر طرح و به تازگی دوباره در سازمان ملل متحد تکرار کرد، از جنس همان دنیای موازی ای است که در آن به سر میبرد؛ طرح ادعایی نتانیاهو برای تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه و بازنگری در مرزها، 20 سال پیش و در اثنای حوادث 11 سپتامبر به وسیله آمریکا طرح شد و به جایی نرسید؛ همان زمانی که قدرت آمریکا بیشتر بود و نیروهای مقاومت به مرحله آمادگی کنونی نرسیده بودند.
اینک نتانیاهو هفتم اکتبر را بدل از 11 سپتامبر فرض کرده است و قصد دارد طرح شکست خورده «خاورمیانه بزرگ» را دوباره بیازماید.
دنیای امروز با آنچه در ذهن نتانیاهو و تندروهای صهیونیست میگذرد، بسیار متفاوت است؛ حتی آمریکا ناچار است خودش را با تغییر هندسه قدرت جهانی و تغییرات هژمونیک در «جهان پساآمریکایی» تطابق دهد، اما رژیم صهیونیستی همچنان از جهان موازی ای که ساخته است، جدا نمیشود.