به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در روزگاری که چالشها و بحرانهای منطقهای و بینالمللی همپوشانی دارند، اهمیت همکاری میان قدرتهای بزرگ منطقهای به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر برای دستیابی به ثبات و توسعه آشکار میشود. ایران و مصر ازجمله این قدرتها هستند؛ دو کشور دارای جایگاه تاریخی و فرهنگی منحصربهفرد که ریشههای محکمی در قلب منطقه ایجاد میکنند. فراز و فرود روابط دیپلماتیک دو طرف قدمتی بیش از چهار دهه دارد، ولی موضوعاتی که آنها را به هم پیوند می زند بسیار عمیق تر است که با چند اختلاف سیاسی یا تغییرات شرایط گسسته شود.
ایران و مصر تنها دو کشور بزرگ غرب آسیا نیستند، بلکه نمادهای دو تمدنی هستند که در تاریخ در هم آمیخته اند. با پیشرفت اسلام، این پیوندها عمیق تر شد و ویژگی فرهنگی متمایزی پدید آمد که دو ملت، به ویژه آنهایی را که با سیره اهل بیت آشنا بودند، متحد کرد. این میراث مشترک هرگز بارتحمیل شده نبوده، بلکه منبع قدرتی بوده است که می تواند نقطه عطفی برای رابطه ای عمیق تر و صمیمانه تر باشد.
روابط ایران و مصر طی هزاران سال گسترش یافته است، زیرا تمدن های دو طرف در زمینه های مختلف از تجارت و فرهنگ گرفته تا دین و سیاست درهم آمیخته شده اند
امروز با افزایش تنش ها در منطقه، از درگیری های مسلحانه گرفته تا مداخلات خارجی، نیاز به تدوین چشم اندازی مشترک میان قاهره و تهران احساس می شود؛ چشم اندازی که در مرزهای منافع فوری متوقف نمی شود، بلکه به ایجاد مشارکت تاریخی که نشان دهنده جایگاه و وزن دو کشور در هدایت منطقه به سوی آینده ای امن تر و با ثبات تر است، گسترش می یابد. سفر اخیر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران به قاهره و اظهارات سران دو طرف امید را به امکان ورق زدن برگی جدید و آغاز فصلی نو در روابط دو کشور احیا کرد.
روابط ایران و مصر طی هزاران سال گسترش یافته است، زیرا تمدن های دو طرف در زمینه های مختلف از تجارت و فرهنگ گرفته تا دین و سیاست درهم آمیخته شده اند. با پیشرفت اسلام، این روابط بیشتر شد، زیرا دو ملت عشق خاصی به خاندان نبوی داشتند که بُعد معنوی و فرهنگی متمایزی به روابط دو کشور افزود. این ویژگی فقط بازتابی از تاریخ مشترک نبود، بلکه همواره نیروی محرکهای بوده است که میتوان از آن برای تقویت همکاریها، نه تنها میان دولتها، بلکه میان مردم استفاده کرد.
این سابقه طولانی تعامل و همپوشانی، دو کشور را در موقعیت ممتازی قرار میدهد تا تلاشهای خود را در مواجهه با چالشهای دوران معاصر متحد کنند و به آنها زیربنای فرهنگی و انسانی محکم برای ساختن آیندهای مشترک میدهد که در خدمت منافع مردم و منطقه باشد.
سوءتفاهمات طولانی میان دو کشور از سال 1979 میلادی نتیجه درگیری مستقیم نبود، بلکه بازتاب تغییرات منطقه ای و بین المللی بود که بر دو طرف فشار وارد کرد. امروز منطقه و جهان شاهد دگرگونی های ریشه ای است که ایران و مصر را مجبور می کند در محاسبات خود تجدید نظر کنند. غرب آسیا با افزایش درگیری های منطقه ای از یمن و سوریه گرفته تا فلسطین و لبنان مرحله حساسی را پشت سر می گذارد. این در حالی است که سوءاستفاده طرف های خارجی از شکاف های منطقه ای و مداخلاتشان برای دستیابی به منافع افزایش می یابد.
این موضوع زمینه فرصت غلبه بر سوءتفاهمات را با همه معیارهای تاریخی فراهم می کند. با کاهش نفوذ یکجانبه آمریکا و ظهور بلوک های جدیدی مانند چین و روسیه که اتحادهای منطقه ای را تغییر می دهند، جهان به سمت ساختار بین المللی چند قطبی حرکت می کند. در این زمینه، ایران و مصر به عنوان دو کشور دارای وزن تاریخی و تمدنی می توانند نقش محوری در تدوین موازنه ای جدید که حافظ منافع ملت های منطقه و مقابله با چالش های مشترک باشد، ایفا کنند.
علاوه بر این، کاهش تنشهای منطقهای مانند نزدیکی ایران و عربستان و تلاش برای حل بحران سوریه و یمن، فرصتی ایدهآل برای ایران و مصر با هدف بهرهبرداری از این شتاب و آغاز صفحه جدیدی در روابط دوجانبه است که نه تنها منافع مشترک را حفظ می کند، بلکه به کاهش مداخلات خارجی کمک خواهد کرد.
با وجود اراده سیاسی میان رهبران دو کشور، غلبه بر شکاف مستلزم گام های عملی است که با گفت و گوی صریح در زمینه موضوعات باقی مانده و ایجاد دیدگاه مشترک بر مبنای احترام به ویژگی های سیاسی و فرهنگی آغاز می شود. نزدیکی قاهره و تهران میتواند نقطه عطفی برای حل بحرانهای گستردهتر منطقه، به وسیله ایجاد مشارکتی باشد که قادر به شکستن بنبست و ارائه راهحلهای پایدار است.
فرصت امروز تنها گزینه ای دیپلماتیک نیست، بلکه ضرورتی راهبردی برای بازتنظیم اولویتهای منطقه، تضمین ثبات و توسعه و ارتقای جایگاه قدرتهای بزرگ منطقه در مواجهه با چالشهای مشترک است.
با توجه به تحولات ژئوپلیتیک فعلی، نیاز به همکاری میان قدرت های بزرگ منطقه ای برای مواجهه با چالش های مشترک در حال افزایش است. ایران و مصر به عنوان کشورهای محوری می توانند نقش مهمی در دستیابی به ثبات منطقه ای ایفا کنند.
متحد کردن تلاش های دو کشور می تواند به فرونشاندن درگیری های منطقه ای ازجمله در سوریه، یمن و لبنان کمک کند، زیرا ثبات این کشورها به طور مستقیم بر امنیت منطقه تأثیر میگذارد.
تغییراتی که در پرونده سوریه رخ داده مستلزم همکاری دو کشور برای مطابقت با دیدگاه های دو طرف در زمینه تهدیدات افراط گرایی و تمایل دو کشور به ایجاد حکومتی مدنی در سوریه است که تنوع قومیتی و مذهبی را در نظر بگیرد.
همسو بودن تلاش های دو کشور محوری می تواند نقش مؤثری در تقویت امنیت ملت های عربی و اسلامی ایفا کند و به مقابله با مداخلات خارجی و تلاش برای تقسیم منطقه میان محورهای متخاصم برخیزند. دو کشور می توانند از نظر اقتصادی و توسعه نیز همکاری کنند. به ویژه در زمینه انرژی، تجارت و زیرساخت ها که باعث افزایش رفاه مردمانشان می شود.
با وجود اراده سیاسی میان رهبران دو کشور، غلبه بر شکاف مستلزم گام های عملی است که با گفت و گوی صریح در زمینه موضوعات باقی مانده و ایجاد دیدگاه مشترک بر مبنای احترام به ویژگی های سیاسی و فرهنگی آغاز می شود
روابط ایران و مصر فقط نزدیکی دیپلماتیک یا توافقات موقت نیست، بلکه سرمایه گذاری در میراث تمدنی طولانی و مسئولیت مشترک در قبال مردم منطقه است. بازسازی این روابط نشاندهنده گامی تعیینکننده در راستای شکلدهی آیندهای است که در خور آرمانهای مردم غرب آسیا باشد که از جنگها و درگیریها خسته شدهاند.
همکاری قاهره و تهران فراتر از منافع دوجانبه و پاسخی ضروری به چالشهای درهم تنیده منطقهای، از موضوعات امنیتی و مقابله با مداخلات خارجی گرفته تا تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی است. اگر روابط بر پایه های محکم شفافیت و احترام متقابل احیا شود، اتحاد ایران و مصر می تواند به نیروی محرکه ای برای ثبات و حل بحران های طولانی مدت تبدیل شود.
در این لحظه نمی تواند تردید کرد؛ بلکه مستلزم شجاعت سیاسی و خرد راهبردی از سوی دو کشور است. مردم منطقه به رهبرانی نگاه می کنند که اهمیت وحدت و همکاری را در مواجهه با چالش های پیچیده ای که هیچ کشوری به تنهایی نمی تواند با آنها مواجه شود، درک می کنند.
ایران و مصر با وزن تاریخی و جغرافیایی خود، تنها دو کشور محوری نیستند، بلکه دو رکنی هستند که می توانند مدل جدیدی از روابط منطقه ای را شکل دهند؛ الگویی که مبتنی بر هژمونی یا رقابت نیست، بلکه مبتنی بر یکپارچگی و همکاری و نشان دهنده اراده مردم منطقه برای دستیابی به صلح و ثبات است.
بازگشت به میز گفت وگو نه تنها فرصتی برای احیای روابط، بلکه روزنه امیدی برای تغییر شکل منطقه بر مبنای چشم انداز عادلانه تر و پایدارتر است. تنها مشارکت صمیمانه میان قدرت های بزرگ می تواند این امید را به واقعیتی ملموس تبدیل کند که تأثیر مثبتی بر زندگی میلیون ها نفر خواهد داشت.