اردوغان در سودای احیای نئوعثمانی‌گری-راهبرد معاصر
سازمان ملل حمله به فرودگاه صنعا را محکوم کرد یمن: یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کردیم عراقچی: شراکت راهبردی ایران و چین، آهنین است عراقچی: سال آینده، سالی مهم در موضوع هسته‌ای ایران خواهد بود ادعای تلویزیون اسرائیل: هنیه از طریق کارگذاشتن یک بمب در بالش شخصی اش ترور شد تماس تلفنی وزیر خارجه حکومت طالبان با وزیر خارجه الجولانی هاآرتص: حماس توانسته به سرعت شاخه نظامی خود را بازسازی کند اردن: به آتش کشیدن بیمارستان کمال عدوان جنایت جنگی فجیع است توصیه وزیر خارجه ایران به اتحادیه عرب + عکس تل‌آویو: دولت جدید سوریه گروهی تروریستی است، نه دولتی باثبات شرکت هواپیمایی آذربایجان: سقوط هواپیما به دلیل «دخالت خارجی» بوده است سازمان هوانوردی روسیه: در روز سقوط هواپیمای آذربایجان، هدف حمله پهپادی اوکراین بودیم تصاویر انهدام یک تیم تروریستی داعش منتشر شد + فیلم یک هفته عزای عمومی در هند در پی درگذشت مانموهان سینگ نخست وزیر عراق: ورود برادر بشار اسد به عراق کذب است
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

اردوغان در سودای احیای نئوعثمانی‌گری

با سقوط دمشق، کارشناسان و سیاستمداران ترکیه از تسلط آنکارا بر چهار پایتخت منطقه یعنی باکو، دمشق، طرابلس و دوحه خبر می‌دهند. ترکیه به عنوان وارث امپراتوری عثمانی قصد دارد از این ظرفیت برای پیشبرد برنامه‌های ژئوپلیتیکی-ژئواکونومی خود در منطقه بهره ببرد.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۶ - ۰۸ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 28
کد خبر: ۲۶۶۶۸۵

اردوغان در سودای احیای نئوعثمانی‌گری

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ قریب به دو دهه قبل هنگامی که ترک‌ها از پیوستن به اتحادیه اروپا تقریباً ناامید شده بودند، احمد داود اوغلو مغز متفکر حزب عدالت و توسعه در حوزه سیاست خارجی ایده‌های اثر ماندگار خود با عنوان «عمق راهبردی» را وارد اصول روابط خارجی آنکارا کرد. در نگاه داود اوغلو ترکیه دیگر نه «قدرت میانی در مدار غرب» بلکه قدرت اوراسیایی تعریف شد که میراث‌دار امپراتوری عثمانی و حکومت‌های ترک در تاریخ است. وجود چنین تعریفی از جایگاه ترکیه در سیاست بین الملل، پایه‌های روابط نوین آنکارا با جمهوری‌های تازه استقلال یافته از شوروی سابق و کشورهای جدید التأسیس حوزه عربی غرب آسیا را بنا گذاشت.

به نظر می‌آید ترک‌ها بار دیگر با استفاده از عناصر عمل گرایی و انعطاف پذیری توانستند از مقام دولتی شکست خورده در میدان سوریه، در قامت فاتح دمشق ظاهر شوند

 

با آغاز جریان بیداری اسلامی یا «بهار عربی» ترک‌ها با همراهی قطر و محور اخوانی فرصت را غنیمت شمردند و تصمیم گرفتند حوزه نفوذ خود را از لیبی تا منطقه خلیج فارس گسترش دهند. شکست نخستین خیز ترک‌ها برای احیای نفوذ تاریخی شان سبب شد در میان مدت سیاست «انجاد تنش» را با بلوک‌های مختلف قدرت در پیش بگیرند. افزایش تنش میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی و تحولات اوکراین سبب شد بستر مناسب برای فرصت طلبی آنکارا و مخالفان سوری و شورشیان مسلح برای تغییر معادلات سوریه و سقوط نظام بشار اسد فراهم شود. برخی کارشناسان معتقدند، اتفاقات دو هفته اخیر می‌تواند به عنوان خیز دوم محور اخوانی برای قدرت گیری جریان‌های اسلام گرا و تغییر ژئوپلیتیک منطقه خوانده شود.

 

تنها یک روز پس از اعلام آتش‌بس در لبنان، ترکیه، رژیم صهیونیستی و آمریکا با تعریف منافع مشترکی همچون سقوط دولت اسد و حمایت نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی و تبلیغاتی از ائتلاف مسلحانه به سرکردگی تحریرالشام، تجاوز به شمال حلب را آغاز کردند. با فروپاشی ارتش سوریه مخالفان سوری توانستند به سرعت کنترل شهرهای حماه، درعا، السویدا، القنیطره و دمشق به دست بگیرند. نکته کلیدی آنکه تنها چند هفته پیش از سقوط دمشق میان برخی مخالفان سوری و نیروهای ارتش ترکیه به دلیل تمایل آنکارا برای عادی سازی روابط با دولت اسد درگیری به وجود آمد. در چنین شرایطی به نظر می‌آید ترک‌ها بار دیگر با استفاده از عناصر عمل گرایی و انعطاف پذیری توانستند از مقام دولتی شکست خورده در میدان سوریه، در قامت فاتح دمشق ظاهر شوند و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه با احمد الشرع (جولانی) دیدار و گفت وگو کند. همزمان با «ترک تازی» آنکارا، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز از لغو توافقنامه 1974 و اشغال یک سوم باقی مانده از بلندی‌های جولان خبر داد. جنگنده‌های صهیونیستی به این جنایت اکتفا نکردند و بیش از 500 حمله برای نابودی تمام زیرساخت‌های هوایی، دریایی، موشکی و پدافندی سوریه ترتیب دادند. امروز تانک‌های صهیونیستی در استان القنیطره حضور میدانی دارند.

محور مقاومت و بلوک محافظه‌کار عربی با همکاری بازیگران ذی‌نفع فرامنطقه‌ای همچون روسیه و چین می‌توانند به صورت مستقیم وارد معادلات سوریه شوند و زمین بازی را به نفع منافع خود تغییر دهند

 

با سقوط دمشق، کارشناسان و سیاستمداران ترکیه از تسلط آنکارا بر چهار پایتخت منطقه یعنی باکو، دمشق، طرابلس و دوحه خبر می‌دهند. ترکیه به عنوان وارث امپراتوری عثمانی قصد دارد از این ظرفیت برای پیشبرد برنامه‌های ژئوپلیتیکی-ژئواکونومی خود در منطقه بهره ببرد. امروز ترکیه با ایجاد ائتلاف سیاسی- فرهنگی- اقتصادی با عنوان «سازمان دولت‌های ترک» توانسته است چین را به وسیله مسیر ریلی موسم به «کریدور آهنین» از آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و حوزه آناتولی به قاره اروپا متصل کند.

 

چندی پیش نیز ترک‌ها در کنار عراق، امارات و قطر از مسیر مکمل آیمک یعنی مسیر «جاده توسعه» رونمایی کردند. افزایش نفوذ ترکیه در منطقه قدرت چانه زنی این کشور را در برابر آمریکا، چین و روسیه به شکل گسترده‌ای افزایش خواهد داد. به عبارت دیگر  تحولات اخیر وزن ژئوپلیتیکی ترکیه را افزایش داده است و این کشور به عنوان یکی از قدرت‌های تعیین کننده در منطقه غرب آسیا شناخته می‌شود.

 

بهره سخن

تجربه زیست سیاسی در منطقه غرب آسیا این درس را برای پژوهشگران و تحلیلگران دارد، پیروزی‌ها و شکست‌ها روندی ابدی ندارند و می‌توانند در مدت زمان کوتاهی تغییر کنند. برهمین اساس اگر قرار باشد محور اخوانی ترکیه- قطر به دنبال تکرار تجربه ماجراجویانه خود در منطقه باشند، بی‌شک پیش از آنکه منافع راهبردی ایران به خطر بیفتد، حیات سیاسی کشورهایی همچون مصر، اردن و حتی امارات عربی متحده در معرض تهدید جدی قرار خواهند گرفت.

 

در چنین شرایطی محور مقاومت و بلوک محافظه‌کار عربی با همکاری بازیگران ذی‌نفع فرامنطقه‌ای همچون روسیه و چین می‌توانند به صورت مستقیم وارد معادلات سوریه شوند و زمین بازی را به نفع منافع خود تغییر دهند. در صورت تحقق این سناریو آنکارا بار دیگر به بازنده بزرگ میدان تبدیل خواهد شد. 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار