به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در بازه زمانی 28 نوامبر تا 11 دسامبر 2024 میلادی بیشتر تحلیلگران و کارشناسان حوزه غرب آسیا از هماهنگی میان ارتش و سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی و ترکیه سخن میگفتند. برای آنکارا- تلآویو نظام قانونی بشار اسد به مثابه سد نفوذی بود که اجازه نمیداد بتوانند به امور شرق مدیترانه مسلط شوند و زمینه مقابله با محور مقاومت را فراهم کنند. هرچند در تراژدی دمشق سایر کشورها مانند امارات و اردن هم به نقش آفرینی پرداختند، اما طبق آخرین اخبار منتشر شده در محافل اندیشکدهای و رسانهای، به نظر می آید طراحان اصلی «براندازی» ترکیه، رژیم صهیونیستی و آمریکا بودند.
مؤسسه تحقیقاتی «آلما» در گزارشی مدعی شد، ترکیه در سوریه سه هدف راهبردی دنبال میکند:
نخست، کمک به استقرار حکومت وابسته با هدف احیای امپراتوری عثمانی
دوم، دور کردن نیروهای قسد از نقاط مرزی و جلوگیری از پیوند میان کردهای سوریه و ترکیه
سوم، آنکارا پس از سالهای تحمل بار سیاسی، امنیتی و اقتصادی مهاجران، به دنبال بازگشت دست کم 3 میلیون سوری به خانههایشان است.
در روزهای اخیر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی نه تنها بیش از 500 نوبت به زیرساختها و استعدادهای نظامی سوریه حمله، بلکه اقدام به اشغال بلندیهای حرمون و بخشهایی از استان القنیطره کرده است
تحقق اهداف یاد شده سبب افزایش وزن ژئوپلیتیکی ترکها در منطقه عربی خواهد شد و در عین حال یکی از متحدان رژیم صهیونیستی و آمریکا یعنی گروههای کردی را تهدید خواهد کرد. در عین حال تجربه منفی صهیونیستها در برخورد با حکومتها و گروههای اسلام گرا ایجاب میکند آنها نسبت به آینده حکومت احمد الشرع با دید تردید بنگرند و نگران تکرار سناریوی غزه در مرزهای شمالی خود باشند. برخی تحلیلگران معتقدند با استقرار حکومتی سلفی-اخوانی در دمشق، احتمال افزایش درگیری میان رژیم صهیونیستی و سوریه وجود دارد.
با سقوط اسد، رژیم صهیونیستی نیز اهداف جدیدی ازجمله توسعه ارضی در خاک سوریه به بهانه ایجاد منطقه حائل در بلندهای جولان- استان القنیطره، جلوگیری از استقرار حکومت قوی در دمشق به وسیله نابودی تسلیحات راهبردی ارتش سوریه و در نهایت تقویت اقلیتها و نیروهای گریز از مرکز با هدف حفظ وضعیت آشوب در سوریه و جلوگیری از استقرار حکومت قدرتمند در این منطقه جغرافیایی در سوریه دنبال میکند.
در روزهای اخیر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی نه تنها بیش از 500 نوبت به زیرساختها و استعدادهای نظامی سوریه حمله، بلکه اقدام به اشغال بلندیهای حرمون و بخشهایی از استان القنیطره کرده است. فعالیت حسابهای کاربری امنیتی رژیم صهیونیستی نشان دهنده برنامه ریزی آنها برای خیزش اقلیتهای علوی، دروزی و کرد برای ایجاد وضعیت نابسامانی در این کشور عربی است.
در روند رقابت یا همکاری ترکیه با رژیم صهیونیستی، ایران و آمریکا در مقایسه با سایر عوامل میتوانند بیشترین تأثیر را بگذارند. صهیونیستها به بهانه حمایت از کردها میتوانند لابی خود را در واشنگتن در حمایت از نیروهای کردی و مهار ترکیه در شمال سوریه فعال کنند. تحرکات اخیر سنتکام در منطقه کوبانی حاکی از اجرایی شدن این سیاست است.
علاوه بر این، ترکیه برای مهار و جلوگیری از پیشرفت رژیم صهیونیستی در منطقه میتواند بر روی ظرفیت ایران و محور مقاومت حساب ویژه باز کند. به عبارت دیگر، از وضعیت «بازی با حاصل جمع صفر» در روابط ایران و رژیم صهیونیستی آگاه هستند و سعی دارند با استفاده از این معادله به حفظ منافع خود بپردازند. به عنوان نمونه، پیش از سقوط نظام قانونی اسد، ارتش و میت ترکیه در هماهنگی کامل با همتایان صهیونیست خود برای آغاز حمله به حلب و در نهایت سقوط اسد قرار داشتند. در چنین شرایطی به نظر می آید ایران نیز باید با هوشیاری کامل وقایع جاری در منطقه را رصد کند، در بزنگاه مناسب وارد معادله شود و اهداف خود را در میدان شام دنبال کند.
پس از جنگ دوم قره باغ، کارشناسان معتقدند تغییر نظام سیاسی مستقر در سوریه دومین همکاری مشترک و موفق آنکارا- تلآویو به عنوان شرکای امنیتی غرب در منطقه است. هماهنگیها نظامی- امنیتی میان ترکیه- رژیم صهیونیستی سبب شده است برخی رسانهها حملات لفظی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را ریاکارانه و در راستای فریب افکار عمومی کشورهای اسلامی بدانند.
واقعیت اینکه ترکیه به عنوان یکی از اعضای قدیمی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) شریک قابل اعتمادی برای کشورهای مسلمان نیست و هر لحظه امکان دارد منافع آنها را به نفع دولتهای غربی قربانی کند. به عبارت دیگر، با آنکه سالهای اخیر نیروهای اسلام گرا توانستند بخش قابل توجهی از «کیک قدرت» ترکیه را به خود اختصاص دهند، اما همچنان بخش امنیتی- نظامی متحد غرب در این کشور از نفوذ و جایگاه قابل توجهی برخوردار است.
برهمین اساس، برخلاف بازیهای سیاسی اردوغان با هدف نشان دادن ترکیه به عنوان کشوری اوراسیایی و منطقهگرا، آنکارا بخشی از ساختار امنیتی غرب شناخته میشود و نمیتوان به مثابه بازیگر مستقل به آن نگریست.