فؤاد حسین در قاهره: با کوچاندن فلسطینی‌ها از خاکشان مخالفیم گروسی: مشکلات با ایران را باید از طریق دیپلماتیک حل کنیم / ترامپ می‌خواهد به توافق برسد کشف تصاویر آزار و اذیت کودکان در حساب کاربری یک معلم ۶ کشته در پی تیراندازی در مقابل یک مسجد در ریف حماه واکنش عربستان به انسداد گذرگاه‌ها و توقف کمک‌ها به غزه طالبان: کشور‌های غربی در افغانستان به دنبال اهداف سیاسی هستند فون درلاین: فورا باید اروپا را دوباره مسلح کنیم رسانه عبری: یک بمب در مرکز تل‌آویو کشف شد گفتگوی زلنسکی و ملونی با محوریت طرح پایان جنگ اوکراین لیبرمن: مصر ساکنان غزه را در سینا جای دهد تل‌آویو یک اسرائیلی را به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت کرد کرملین: موضع اتحادیه اروپا درباره اوکراین تغییر خواهد کرد ده‌ها دانشجوی دختر افغان در آستانه اخراج از عمان خط و نشان نتانیاهو برای حماس در پی نپذیرفتن پیشنهاد آمریکا دفتر نتانیاهو: در صورت آسیب به دروزی‌ها در جرمانا، به نظام سوریه ضربه خواهیم زد
یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛

درس‌هایی از تحقیر زلنسکی در کاخ سفید

ماجرای تحقیر رئیس جمهور اوکراین در کاخ سفید مرتبط با خودکفایی در امور نظامی و امنیتی، اعتماد به غرب، اعتقاد بیش از اندازه به نهادگرایی نئولیبرال و امنیت دسته جمعی و مخاطرات دولت‌های دست نشانده برای کشورها، بسیار می‌تواند برای افکار عمومی جهان آموزنده باشد.
بشیر اسماعیلی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۹ - ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ - 2025 March 02
کد خبر: ۲۷۲۴۲۵

درس‌هایی از تحقیر زلنسکی در کاخ سفید

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ گاهی لازم است برای درک آنچه در نظام بین‌الملل به طور واقعی وجود دارد، نمونه‌های بارز آن را به عینه دید تا باور کرد، چرا که امروزه با حجم بالای جنگ نرم، افکار عمومی با پاره‌ای از واقعیت های قلب شده و بازنموده روبروست.

 

وقتی تبیین و استدلال برای اصلاح انگاره‌های غلط افکار عمومی جواب ندهد، آنجاست که دیدن تجربیات دیگران و نمونه‌های عینی، بیشتر از تبیین نظری می‌تواند موثر افتد. اما بخشی از افکار عمومی هم وجود دارد که باید حتما تا انتهای یک خط فکری را ولو کورکورانه برود، آنگاه وقتی سرش به سنگ خورد و رأساً نتایج کار را تجربه کرد، عبرت بگیرد‌‌. بماند اینکه برای برخی از افکار متصلب، سر به سنگ خوردن هم بی فایده است.

 

اما برای آن دسته از اذهان عبرت پذیر جامعه، آنچه بر ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در دیدار با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و معاونش در دفتر بیضی شکل کاخ سفید و مقابل چشم رسانه‌های جمعی گذشت، می‌تواند درس‌های مهمی در رابطه با آمریکا داشته باشد. دیداری که قرار بود مذاکره‌ای برای آینده اوکراین و اتمام جنگ باشد، اما در نهایت به نحوی پیش رفت که مایه تحقیر اوکراین شد و آینده این کشور را در ابهامی خطرناک قرار داد.

 

در یک بررسی تاریخی می‌توان فهمید مصیبتی که در حال حاضر بر سر اوکراین آمده است، ریشه در اشتباهات پس از پایان جنگ سرد دارد که رفته رفته و سلسه‌وار، موجب تعمیق بحران شد و کار را به اینجا رساند.

رهبران بلاروس، روسیه و اوکراین در نشست‌هایی که در هشتم و ۲۱ دسامبر برگزار شد، رسماً اتحاد جماهیر شوروی را منحل کردند و کشورهای مشترک المنافع را تشکیل دادند

 

اشتباه نخست

اول دسامبر سال ۱۹۹۱میلادی اوکراین که دومین جمهوری قدرتمند اتحاد جماهیر شوروی بود با اکثریت قاطع رای به استقلال داد که این کار، تنها شانس باقی‌مانده برای حفظ اتحاد جماهیر شوروی-حتی در مقیاسی محدود- را ازبین برد. بیش از ۹۰ درصد رای‌دهندگان حمایت خود را از اعلام استقلال اوکراین ابراز و رئیس پارلمان، لئونید کراوچوک را به عنوان نخستین رئیس‌جمهور کشور انتخاب کردند.

 

رهبران بلاروس، روسیه و اوکراین در نشست‌هایی که در هشتم و ۲۱ دسامبر برگزار شد، رسماً اتحاد جماهیر شوروی را منحل کردند و کشورهای مشترک المنافع را تشکیل دادند. پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین حدود یک سوم زرادخانه هسته‌ای شوروی (که در آن زمان سومین زرادخانه بزرگ جهان به‌شمار می‌آمد) و همچنین ابزارهای قابل توجهی برای طراحی و تولید آن را در اختیار داشت.

 

به‌طور کلی حدود یک هزار و 700 کلاهک در خاک اوکراین باقی مانده بود که شامل ۱۳۰ موشک بالستیک قاره‌پیمای یوآر-۱۰۰ اِن با 6 کلاهک، ۴۶ موشک آر تی-۲۳ مولودت با 10 کلاهک و همچنین ۳۳ بمب افکن سنگین و به‌طور رسمی، این سلاح‌ها توسط کشورهای مشترک المنافع کنترل می‌شدند. در سال ۱۹۹۴ میلادی اوکراین موافقت کرد این تسلیحات را نابود کند و به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) بپیوندد.

 

در واقع اوکراین از غرب خواست به جای تحویل دادن تسلیحاتش، آنها امنیت اوکراین را تضمین کنند. این برای افکار عمومی در ابتدا جذابیت زیادی داشت و غالبا تصور می‌کردند مانند اروپای بعد از جنگ جهانی دوم، چتر امنیتی برای همیشه روی سر آنها قرار خواهد گرفت و قدرت‌های بزرگ طبق قول خود ضامن امنیت اوکراین هستند.

 

اما هم اوکراین تسلیحات حساس نظامی خود را از دست داد، هم ضمانتی از طرف غرب در کار نبود‌ و در نهایت چنان شد که شاهد بودیم. اگر زرادخانه اوکراین را غرب از چنگش بیرون نیاورده بود، سرنوشت این کشور بسیار متفاوت می‌بود‌.

 

اشتباه دوم

اشتباه دوم اوکراین، بازی در نقشه غرب برای پیوستن به ناتو و تبدیل شدن به کانون تهدید روسیه بود. این مسأله از دخالت غرب در نظام سیاسی اوکراین در قالب به راه انداختن انقلاب ‌رنگی برای سرنگونی دولت نزدیک به روسیه و روی کار آوردن دولت دست نشانده خود بود. این انقلاب رنگی با نام انقلاب نارنجی از نوامبر ۲۰۰۴ میلادی تا ژانویه ۲۰۰۵ میلادی انجام گرفت و بلافاصله بعد از پایان انتخابات در سال ۲۰۰۴ میلادی ادعا شد که در انتخابات فسادهای گسترده مالی، ارعاب و تهدید رأی دهندگان و تقلب مستقیم انجام گرفته‌است.

 

حربه انقلاب های رنگی یعنی ادعای تقلب در انتخاب و پیامد آن به راه انداختن آشوب در کشورها، ترفندی محسوب می‌شد که غرب در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88 ایران نیز در دستور کار قرار داده بود. در ایران اما بصیرت ملی موجب شد تا این نقشه شکست بخورد و پرونده آن بسته شود، ولی افکار عمومی در اوکراین چنین بصیرتی نشان ندادند.

 

خلاصه آنکه تا سال‌های بعد کشمش‌های سیاسی که از انقلاب نارنجی شروع شده بود، میان نیروهای غربگرا و شرق‌گرا ادامه داشت تا پس از فراز و نشیب بسیار، درنهایت  29 مه 2019 میلادی با روی کار آمدن زلنسکی به عنوان فردی کاملا دست نشانده غرب، زمینه ساز در افتادن اوکراین به دامان جنگی خانمان سوز و طولانی شد.

 

اشتباه سوم

دوران زلنسکی سراسر مصداق اشتباهات پی در پی و سوءمحاسبات سیاسی در اوکراین بود. او در طول مبارزات انتخاباتی خود وعده داده بود که به درگیری طولانی‌مدت اوکراین با روسیه پایان دهد و تلاش می‌کند با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه گفت وگو کند. اما در عمل، بر اساس دستورات غرب به تحریکات اوکراین علیه روسیه ادامه داد تا نهایتا در فوریه 2022 میلادی، روسیه لاجرم تهاجم همه جانبه خود را علیه اوکراین رقم زد.

 

اینک پس از چند سال جنگ و ویرانی زیرساخت‌ها و تلفات انسانی، اوکراین به این نتیجه می‌رسد که بازی در زمین غرب، بازی خطرناکی بوده که نباید از اول شروع می‌شد. پشتوانه مردمی زلنسکی در حال حاضر از بالای 80 درصد در ابتدای جنگ به نزدیک 10 درصد رسیده است. اروپایی‌ها که عامل دست نشانده خود را قهرمان و شجاع می‌دانستند و مرد سال جهان معرفی کردند، اینک نظاره گر یک مهره سوخته دیگر هستند که برای بقای خودش، بیهوده دست و پا می‌زند.

دوران زلنسکی سراسر مصداق اشتباهات پی در پی و سوءمحاسبات سیاسی در اوکراین بود

 

از نظر نمادین نیز در آن شب کذایی، تحقیر زلنسکی در کاخ سفید به شکل بی‌سابقه‌ای صورت گرفت. زلنسکی جایگاه رئیس جمهور اوکراین را به پادوی از سکه افتاده غرب تنزل داد تا جایی که در برابر حمله و توهین های مکرر ترامپ و ونس، مثل یک مجرم در حال بازجویی به لکنت افتاده بود. در گوشه‌ای دیگر، سفیر اوکراین در آمریکا با دیدن این صحنه‌ها گریه می‌کرد و حتی یک نفر لباس پوشیدن زلنسکی را که قرار بود نماد شرایط جنگی باشد، به سخره گرفت.

 

زلنسکی پس از آن دیدار گفت، قرارداد معدن‌کاوی در اوکراین (غارت منابع ملی) را خواهد پذیرفت، به شرط اینکه امنیت اوکراین تضمین شود. دوباره نقطه سر خط؛ بعد از این همه فاجعه، زلنسکی باز هم برای امنیت کشور از دیگران تضمین می‌خواهد تا اشتباه خودش در قبل از جنگ و اشتباه اوکراین بعد از سال ۱۹۹۱ میلادی را دوباره تکرار کرده باشد.

 

ماجرای اوکراین در ارتباط با خودکفایی در امور نظامی و امنیتی، اعتماد به غرب، اعتقاد بیش از اندازه به نهادگرایی نئولیبرال و امنیت دسته جمعی و مخاطرات دولت‌های دست نشانده برای کشورها، بسیار می‌تواند برای افکار عمومی جهان آموزنده باشد.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده