به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با وجود تداخل بحرانها، تلاقی منافع عمده، پیامدها و تحولات پس از عملیات «طوفان الاقصی»، ایران در بحبوحه تحریمها و فشارهای شدید موفق شده است معادلهای مبتنی بر استقلال حاکمیت و عزت ملی نشان دهد؛ کما اینکه از عزم راسخ برای بکارگیری ابزارهای پیشرفته فناوری و علمی، به ویژه انرژی صلحآمیز هستهای برخوردار است. در این زمینه، دور جدید مذاکرات هسته ای در سلطان نشین عمان نشان دهنده نقطه عطف است، نه فقط مکثی کوتاه برای مذاکره.
آنچه در مسقط اتفاق می افتد، فقط دور دیگری از مذاکرات هسته ای نیست؛ بلکه آزمونی واقعی برای نشان دادن جدیت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکاست که به دنبال خروج یکجانبه از توافق 2015 میلادی، اکنون تلاش می کند با زور خود را به میز مذاکره بازگرداند. توافق هسته ای 2015 میلادی توافقی بین المللی بود که با اتفاق نظری نادر به وسیله شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شد. آیا ترامپ به دنبال اجرای مجدد توافق بر مبنای مفاد آن است یا شانس خود را با ادعای تلاش برای ثبات منطقه برای توافقی نمایشی امتحان می کند؟
افشای برخی دستورکارهای مذاکرات نشان میدهد هدف دستیابی به توافقی موقت است که مبنایی برای گفتوگوی گستردهتر در آینده باشد
عمان، طبق معمول با روحیه بی طرفی و میانجیگری عاقلانه میزبان مذاکرات است و اعتقاد دارد راه حل های پایدار از گفت وگو به دست می آید، نه تهدید. آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی با تکیه بر مشروعیت داخلی و بین المللی ناشی از موضع قاطع و تصمیم گیری مستقلشان، مذاکرات را نه تنها وسیله ای برای اجتناب از جنگ، بلکه به عنوان فرصتی برای نشان دادن حق ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای در چارچوب معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) می داند. این معاهده ای است که تعهدات متقابل را ازجمله امکان دسترسی کشورهای غیرهسته ای به فناوری صلح آمیز هسته ای مشخص می کند.
افشای برخی دستورکارهای مذاکرات نشان میدهد هدف دستیابی به توافقی موقت است که مبنایی برای گفتوگوی گستردهتر در آینده باشد. ایران اعتقاد دارد مهلت دو ماهه تعیین شده از سوی ترامپ برای تدوین توافق پیچیده و جامع کافی نیست، مگر اینکه ترامپ به توافق قبلی بازگردد.
بر کسی پوشیده نیست خروج ترامپ از توافق قبلی صرفاً «عقبنشینی سیاسی» نبود، بلکه اعلام سیاست فشار حداکثری به رهبری کاخ سفید علیه ایران بود که به وسیله رژیم اشغالگر قدس و برخی دولتهای منطقه حمایت میشد؛ اما آنچه واشنگتن نتوانست محاسبه کند، این بود که تهران تسلیم نخواهد شد. جمهوری اسلامی در عوض برنامه هستهای صلحآمیزش را توسعه، میزان غنیسازی اش را افزایش داده و توانایی بیشتری برای مذاکره از موضع قدرت پیدا کرده است.
ترامپ ادعا می کند افزایش تهدید، به وسیله افزایش نیروی نظامی و فعالیت تنش زا در منطقه، ایران را مجبور به دادن امتیاز خواهد کرد. اما همانطور که تجربه نشان می دهد، با افزایش فشار، ایران انعطاف پذیرتر نمی شود.
افزایش تنشهایی که ترامپ و متحدانش دنبال میکنند نه تنها بیهوده است، بلکه منطقه را با هرج و مرج مواجه میکند. هرگونه ماجراجویی نظامی در برهه کنونی برای همه فاجعه آمیز خواهد بود و هیچ کس از شعله های آن مستثنی نیست. شاید اقدامات تحریک آمیز رژیم اشغالگر و تلاش برای شعله ور کردن درگیری در غزه، لبنان و سوریه در این راستا باشد.
جمهوری اسلامی ایران در حال نشان دادن مدلی پخته از رفتار سیاسی و دیپلماتیک است؛ روی خوش نشان دادن به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، مشارکت در روندهای ابتکاری و تأیید ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای خود. اینها پیامهای روشنی به جامعه بینالمللی است مبنی بر اینکه تهران طرفی نیست که بخواهد مانع گفت وگو شود، بلکه طرفی است که بر مبنای عزت و منافع متقابل تلاش میکند.
از نظر اقتصادی، ایران تشخیص می دهد انرژی هسته ای صلح آمیز به ویژه در پرتو فشار فزاینده بر منابع سنتی، رکن بی بدیل توسعه پایدار است. بنابراین، اصرارش بر داشتن فناوری هستهای نه چالشی نمایشی و بیهوده، بلکه ضرورتی ملی برای ایجاد فرصتهای شغلی، توسعه بخشهای پزشکی، صنعتی و همگامی با انقلاب فناوری جهان است.
با وجود این، دیدگاه ایران فراتر از موضوعات داخلی به چارچوب منطقه ای و بین المللی است. این کشور اعتقاد دارد ثبات منطقه ای را نمی توان به وسیله رقابت تسلیحاتی یا تحمیل اراده ها به دست آورد، بلکه بیشتر با احترام به حاکمیت دولت ها و مداخله نکردن در امور آنها به دست می آید. بنابراین، توافق هستهای را نقطه عطفی در راستای ایجاد سازوکار امنیت جمعی منطقهای میداند که اساس آن به جای تقابل، همکاری باشد.
جمهوری اسلامی ایران در حال نشان دادن مدلی پخته از رفتار سیاسی و دیپلماتیک است؛ روی خوش نشان دادن به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، مشارکت در روندهای ابتکاری و تأیید ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای خود
از این منظر، مذاکرات مسقط صرفاً موضوعی فنی نیست، بلکه آینهای است که ماهیت گستردهتر درگیری را منعکس میکند؛ میان کسانی که به دنبال تحمیل نظم بینالمللی مبتنی بر هژمونی و استکبار و کسانی که به دنبال بازگرداندن تعادل با پایبندی به قوانین بینالمللی و حقوق مردم هستند.
موضع ایران بر مبنای رد مطلق مذاکره نیست، بلکه بر آمادگی برای توافق است؛ مشروط بر اینکه عادلانه، جامع و قابل اجرا باشد. تهران همانطور که آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کرده است، قبل از اینکه آمریکا آن را نقض کند، به تمام مفاد توافق قبلی پایبند بود. بنابراین، هر توافق جدید باید شامل تضمین های واقعی، نه فقط وعده هایی که در نخستین تغییر سیاسی در کاخ سفید قابل لغو باشد.
وضعیت کنونی مؤید آن است گزینه جنگ برای هیچکس دستاوردهای راهبردی نخواهد داشت. برعکس به شکاف بین المللی، ایجاد خلاء امنیتی و گشودن درها به روی عوامل بی ثباتی منجر خواهد شد. مذاکرات با وجود سختی، روزنه امیدی می گشاید، مشروط بر اینکه مبتنی بر احترام به تعهدات باشد، نه باج گیری از مردم.
جهان در حال تماشای تحولات مذاکرات مسقط است و با خود میپرسد؛ آیا ترامپ تصمیم گرفته است مسئولیت خروج غیرموجه از توافق قبلی را برعهده بگیرد؟ یا اینکه به دنبال تحمیل توافق جدیدی است که منافع اقتصادی اش را در ارتباط با قیمت بازار تضمین کند؟ پاسخ هنوز مشخص نیست. اما آنچه مسلم است، اینکه ایران همانطور که بارها ثابت کرده، حق حاکمیت خود را به خطر نمی اندازد و از حقوق مشروع خود چشم پوشی نمی کند.
مذاکرات مسقط آزمونی برای ایران نیست، بلکه آزمونی برای ترامپ است. آیا وی جرئت سیاسی پذیرش واقعیت ها را دارد یا راه لجاجت را ادامه می دهد تا جایی که پشیمانی فایده ای نداشته باشد؟