دیدار وزیر امور خارجه کشورمان با نواف سلام + عکس عراقچی: از تلاش‌های دولت و ملت لبنان برای اخراج اشغالگران حمایت می‌کنیم حمله اوکراین به پل کریمه با ۱۱۰۰ کیلو ماده منفجره سنای آمریکا لایحه تحریم روسیه را بررسی می‌کند دیدار ۶ سفیر جدید ایران با پزشکیان پسکوف: ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست رئیس جمهور لبنان: مایل به تقویت روابط با ایران هستیم سفیر ایران در ونزوئلا استوارنامه خود را تقدیم مادورو کرد دیدار عراقچی با رئیس جمهور لبنان قالیباف: ایران و کوبا هدف، دوست و دشمن مشترک دارند زلزله ۶.۲ ریشتری مناطق مرزی ترکیه و یونان را لرزاند ادعای شورای همکاری خلیج فارس: میدان گازی الدره به‌طور کامل در آب‌های سرزمینی کویت قرار دارد و ثروت مشترک عربستان و کویت است استقبال رسمی مقامات لبنانی از عراقچی در فرودگاه بین‌المللی رفیق حریری + فیلم عراقچی: روابط ایران و لبنان یک روابط دیرینه است / حفظ تمامیت ارضی لبنان از اهمیت زیادی برخوردار است آمریکا پایگاه‌های نظامی خود را در سوریه به یک پایگاه کاهش خواهد داد
یادداشت محمد حسن سعد، تحلیلگر فلسطینی؛

ایران و آمریکا، تضاد اراده‌ها بر سر میز مذاکره

آنچه در مذاکرات در حال وقوع است، با فرایندهای دیپلماتیک پیشین تفاوت دارد. دو طرف به دنبال مذاکراتی مبتنی بر منطق پساقدرت هستند، جایی که اراده‌ها آزمایش می‌شوند و دایره نفوذ بازتعریف می‌شود.
محمد حسن سعد؛ تحلیلگر فلسطینی
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۷ - ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - 2025 June 03
کد خبر: ۲۷۹۶۳۱

ایران و آمریکا، تضاد اراده‌ها بر سر میز مذاکره

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در نخستین سال از دومین دوره ریاست جمهوری اش با دستور کار قاطعانه‌تری نسبت به ایران به غرب آسیا بازگشته است و تلاش می‌کند نظم منطقه‌ای را مطابق با معیارهای قدرت آمریکا تغییر شکل دهد. در حالی که به طور علنی مذاکره غیرمستقیم عنوان شده است، جلسات مهمی در پایتخت‌های منتخب برگزار و گفت وگوها با سکوت آشکار و محاسبات دقیقی انجام می‌شود که فراتر از آن چیزی است که علنی فاش می‌شود. 

 

در مسقط و رم، دو دیدگاه کاملاً متضاد با هم تلاقی می‌کنند؛ هیئت آمریکایی به رهبری استیو ویتکاف، فردی با نفوذ و قاطع و هیئت ایرانی به ریاست سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران که به توانایی در مدیریت بحران‌ها و حل مشکلات شناخته می شود. این دور از مذاکرات برای احیای توافق قدیمی نیست، بلکه نبردی برای ایجاد توازن‌ جدید است که با ابزارهای راهبردی بی‌رحمانه‌ای انجام می‌شود.

در هر دور از مذاکرات برگزار شده میان دو طرف، آمریکا تلاش کرده است مجموعه‌ای از شرایط را تحمیل کند که منعکس کننده دیدگاهش برای مهار نقش ایران و کاهش نفوذ آن است

 

در قلب مذاکرات دو دیدگاه متضاد برای آینده منطقه وجود دارد: 

  • دیدگاه آمریکایی: هدفش مهار ایران و فلج کردن توانایی نفوذ آن است.

  • دیدگاه ایرانی: مذاکرات را آزمونی برای حاکمیت و جایگاه خود به عنوان قدرت منطقه‌ای می‌داند. 

 

از این رو، شرایط آمریکا و ثوابت‌ ایران در قالب عناوین معادله ای دشوار ظاهر می‌شوند که نتیجه اش هنوز مشخص نشده است.

 

آمریکا به دنبال نقشه راهی برای فشار

در هر دور از مذاکرات برگزار شده میان دو طرف، آمریکا تلاش کرده است مجموعه‌ای از شرایط را تحمیل کند که منعکس کننده دیدگاهش برای مهار نقش ایران و کاهش نفوذ آن است. به نظر می آید این خواسته‌ها تلاشی جامع برای تغییر رفتار ایران، چه در داخل و خارج از کشور، زیر نظر دقیق و با وعده‌های قابل تجدیدنظر است. این خواسته‌ها بیش از آنکه منطق مشارکت داشته باشند، منطق هژمونی دارند. 

 

این خواسته‌ها عبارتند از:

  1. توقف کامل تمام سطوح غنی‌سازی اورانیوم، به عبارت دیگر، به صفر رساندن غنی‌سازی
  2. برچیدن تأسیسات حساس هسته‌ای، به‌ویژه در نطنز، اراک و فردو
  3. اعمال نظارت بین‌المللی سختگیرانه و بلندمدت بر تمام فعالیت‌های هسته‌ای. این نظارت فراتر از نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نظارت مستقیم آمریکا را دربر می‌گیرد.
  4. مسدود کردن و محدود کردن برنامه موشکی ایران
  5. ربط دادن لغو کامل تحریم‌ها به رفتار و نفوذ منطقه‌ای ایران
  6. بازسازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از نظر نقش عملکردی و انحلال فعالیت‌های خارجی آن
  7. اعمال کنترل غیرمستقیم بر سیاست خارجی، ازجمله خطوط پشتیبانی لجستیکی برای متحدانش. ویتکاف این موضوع را در بیانیه‌ای اعلام کرد و گفت، «هرگونه توافق نهایی باید شامل تعهد ایران برای توقف حمایت از گروه‌های مقاومت منطقه، مانند حزب‌الله و انصارالله به عنوان بخشی از تلاش‌های ادعایی آمریکا برای دستیابی به صلح و ثبات در غرب آسیا باشد».
  8. رصد گفتمان‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی که واشنگتن آنها را محرک خشونت و افراط‌گرایی، به‌ویژه علیه رژیم صهیونیستی می‌داند
  9. ایجاد کمیته مشترک نظارت منطقه‌ای برای نظارت بر پایبندی ایران به مفاد توافق و عمل به عنوان سازوکار دائمی برای فشار سیاسی و نظارت، که آمریکا و متحدانش را قادر می‌سازد رفتار ایران را در زمینه موضوعات هسته‌ای و منطقه‌ای به طور مداوم و هماهنگ رصد کنند.
  10. گنجاندن بندی که امکان اعمال مجدد خودکار تحریم‌ها را در صورت هرگونه تخلف بدون مراجعه به شورای امنیت فراهم می‌کند.

 

اصول ثابت حاکمیت ایران و مباحث غیرقابل مذاکره

ایران مذاکرات را نه صرفاً معامله سیاسی، بلکه نبردی برای اثبات موجودیت خود می‌داند. تهران به اصول خود به عنوان ارکان غیرقابل مذاکره حاکمیت ملی پایبند است و هرگونه امتیازدهی در این موضوعات را تهدیدی مستقیم برای هویت و جایگاه راهبردی خود در منطقه می‌داند. بنابراین، هیئت ایرانی اصرار دارد هر توافقی که اصول زیر را تضمین نکند، تله است و معامله نیست:

  1. لغو جامع، فوری و بدون قید و شرط همه تحریم‌های اقتصادی
  2. به رسمیت شناختن حق کامل ایران برای غنی‌سازی اورانیوم برای مقاصد صلح‌آمیز و تأیید حق ایران برای توسعه فناوری هسته‌ای غیرنظامی
  3. مخالفت با گنجاندن برنامه موشکی در هرگونه توافقی، زیرا این برنامه بخش جدایی‌ناپذیری از امنیت ملی ایران است
  4. حفظ حمایت متحدان منطقه‌ای به عنوان بخشی از سازوکار بازدارندگی ملی
  5. خودداری از بحث درباره هرگونه محدودیت بر فعالیت‌ها و نقش سپاه پاسداران در داخل یا خارج از ایران
  6. مطالبه تضامین قانونی برای جلوگیری از خروج یکجانبه از توافق. ایران توافقی مشابه توافق سال ۲۰۱۵ میلادی نمی‌خواهد که به راحتی بتوان از آن خارج شد و آن را پاره کرد. بلکه، خواهان توافقی با تضامین‌ از سوی نمایندگان مردم آمریکا، یعنی کنگره است؛ به گونه‌ای که لغو آن با حرکت قلم هر رئیس جمهور یا دولتی (فعلی یا آتی) تقریباً غیرممکن باشد.

 

موضع رژیم صهیونیستی

در پس پرده مذاکرات، نگرانی رژیم صهیونیستی درباره هرگونه نزدیکی میان ایران و آمریکا که فلج کردن زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را تضمین نکند، رو به افزایش و چندین شاخصه افزایش فعالیت‌های نظامی رژیم صهیونیستی پدیدار شده است؛ ازجمله مانورهای هوایی در قبرس و تمرینات آموزشی در نقب که هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای ایران را شبیه‌سازی می‌کرد. 

 

گزارش‌هایی نیز مبنی بر قصد رژیم صهیونیستی برای حمله پیشگیرانه با هدف قرار دادن تأسیسات اصلی غنی‌سازی در نطنز، اراک و فردو وجود دارد. هدف اعلام شده، تضعیف توانایی ایران برای مذاکره از موضع قدرت و مجبور کردن واشنگتن به انتخاب میان افزایش تنش یا عقب‌نشینی است.

در پس پرده مذاکرات، نگرانی رژیم صهیونیستی درباره هرگونه نزدیکی میان ایران و آمریکا که فلج کردن زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را تضمین نکند، رو به افزایش است

 

جغرافیای مذاکرات/ نمادگرایی مکان و وضوح مواضع

انتخاب مسقط و رم تصادفی نبود. اولی نمایانگر زمینه بی‌طرف سنتی با بُعدی نمادین برای ایرانیان است، در حالی که دومی پوششی اروپایی فراهم می‌کند که میان سخت‌گیری آمریکا و انعطاف‌پذیری سیاسی ملایم تعادل برقرار می‌کند. در این دو پایتخت، مذاکرات با آرامش و جزئیاتی مبهم در حال انجام است. 

 

فرستاده دولت آمریکا با منطق مذاکره سنتی صحبت نمی‌کند، بلکه به شکلی شبیه به ضرب الاجل مشروط، که با چشم‌اندازی جامع برای تغییر پیکربندی منطقه مطابق با منافع راهبردی واشنگتن تدوین شده است، سخن می‌گوید. در سوی مقابل، عراقچی به زبانی دوگانه متکی است؛ قاطعیت در اصول و انعطاف‌پذیری در جزئیاتی که به اصل موضوع مربوط نمی‌شوند. وی متوجه می‌شود زمان سلاحی است که تأثیرش از موشک‌ها کمتر نیست.

 

مذاکرات بر مدار انفجار 

آنچه در مذاکرات در حال وقوع است، با فرایندهای دیپلماتیک پیشین تفاوت دارد. دو طرف به دنبال مذاکراتی مبتنی بر منطق پساقدرت هستند، جایی که اراده‌ها آزمایش می‌شوند و دایره نفوذ بازتعریف می‌شود. دولت ترامپ، ایران را مانع اصلی ثبات مدل آمریکایی در منطقه می‌داند. بنابراین، طوری با آنها از در مذاکره وارد می‌شود که انگار دارد حریفش را مطیع خود می‌کند و طرف مقابل شریک برابر نیست.

 

در سوی مقابل، ایران معتقد است هرگونه امتیازدهی در این مرحله امنیت ساز نخواهد بود، بلکه نقض کل ساختار امنیت ملی این کشور است. به همین دلیل طبق اصل «صبر راهبردی» عمل می‌کند؛ از سویی مانع فروپاشی نظام زیر فشار می‌شود و از سوی دیگر درهای خود را به روی مذاکره نمی‌بندد. ایران در حال تسریع توسعه قابلیت‌های هسته‌ای خود، حفظ برگ برنده‌های منطقه‌ای و تهدید به دستیابی به گزینه های غیرمنتظره در بیش از یک عرصه است.

 

در پس زمینه مذاکرات، تحلیل عمیق و خوانش آرام معادلات بازدارندگی و تغییرات راهبردی عمده در محافل تصمیم گیری هر دو کشور در جریان است. دو طرف می‌دانند هرگونه بی ثباتی در سالن‌های مذاکره می‌تواند به انفجاری در خارج از روند مذاکره تبدیل شود. بنابراین، مذاکرات صرفاً روی کاغذ انجام نمی‌شود، بلکه با افزایش تنش و تهدید به اقدامات یکجانبه در عمل، چه در تنگه هرمز و چه در سایر عرصه‌های درگیری انجام می‌شود.

 

معامله یا درگیری؟

در بحبوحه فضای متشنج، همه سناریوها همچنان مطرح هستند: 

 

  • تفاهم موقت که در آن هر طرف آبروی خود را حفظ می‌کند

  • انفجار کنترل‌شده که خود به عنوان ابزاری برای مذاکره استفاده می‌شود 

 

به نظر نمی آید هیچ یک از طرف ها آماده دادن امتیاز کامل و نیز قادر به تحمیل شروط خود بدون هزینه‌ سنگین باشند. بنابراین، مذاکرات پایان بحران نیستند، بلکه مقدمه‌ای برای درگیری طولانی‌مدت هستند که در آن ابزارها تغییر می‌کنند و موازنه‌ها شکل می‌گیرند.

 

این لحظه‌ای برای بازتعریف نفوذ و نه فقط امضای توافق است. غرب آسیا، همانطور که همیشه بوده، نه با بیانیه‌ها، بلکه با مواضعی اداره می‌شود که زیر فشار تدوین و در میدان نبرد آزمایش شده‌اند.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده