به گزارش «راهبرد معاصر»؛ استیو ویتکاف، مذاکرهکننده اصلی آمریکا در مذاکرات عمان در گفت وگو با شبکه ای.بی.سی نیوز مدعی شده است که آمریکا نمیتواند اجازه برخورداری ایران از توانمندی غنیسازی اورانیوم را بدهد و برای رسیدن به توافقی بر این اساس، پیشنهاد خود را به طرف ایرانی ارائه کرده است.
مناقشه ای که آمریکا در فاصله زمانی بین مذاکرات خلق می کند، پیش شرط اصلی توافق حداقلی مدنظر ایران را هدف قرار داده است
صورت مسئله چندان پیچیده نیست؛ ویتکاف بار دیگر موضوع غنی سازی صفر درصدی (Zero-Enrichment) را به مثابه محور اصلی هرگونه توافق مطلوب و مدنظر آمریکا در مذاکرات عمان به میزبانی مسقط و رم پیش کشیده است. نباید فراموش کرد که مسئله غنی سازی در خاک ایران صرفا خط قرمز متن مذاکرات کنونی نبوده و اصلی ترین "پیش شرط" رسیدن به هر گونه توافقی محسوب می شود.
به عبارت بهتر، مناقشه ای که ویتکاف، مارک روبیو و فراتر از این دو دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا هر هفته و در فاصله زمانی بین مذاکرات خلق می کنند، پیش شرط اصلی توافق حداقلی مدنظر جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است. در این میان سه فرضیه وجود دارد:
نخست، اینکه ویتکاف معنی غنی سازی صنعتی و تفسیر فنی و حقوقی ناظر بر آن را نمی داند: این فرضیه بسیار بعید به نظر می رسد، زیرا ماده چهارم اساسنامه NPT تفسیر موسعی در خصوص بهره برداری حق ذاتی اعضا از فناوری صلح آمیز هسته ای (ازجمله غنی سازی صنعتی در داخل خاک کشورهای عضو این پیمان) دارد. در اینجا از حق اکتسابی سخن نمی گوییم، بلکه پای "حق ذاتی"در میان است که آمریکا یا هر بازیگر دیگری قدرت سلب آن را از دیگران ندارد.
مسجل است که ویتکاف پس از چهار دور مذاکرات هسته ای غیرمستقیم با ایران، معنای حق ذاتی غنی سازی صنعتی در خاک کشورمان و مصادیق عینی آن را به خوبی می داند. قویا معتقدیم این فرضیه باطل است.
دوم، اینکه مواضع طرف آمریکایی در فضای مذاکرات و خارج از آن از یک تعارض خودساخته تبعیت می کند: این تعارض خودساخته می تواند با هدف تنظیم فرامتن مذاکرات یا اقناع جریان های مخالف توافق در آمریکا و رژیم صهیونیستی صورت گیرد.
اگر مواضع متناقض و سینوسی مقامات آمریکایی در رد یا پذیرش غنی سازی صنعتی در خاک ایران حکم تاکتیک مذاکراتی داخلی در واشنگتن را داشته باشد، مسلما در زمان علنی شدن توافق شاهد منازعاتی پایدار بر سر اصل توافق میان کاخ سفید و کنگره (خصوصا مجلس سنا) خواهیم بود.
سوم، واقعی بودن مواضع ویتکاف در مصاحبه اخیر: اگر غنی سازی صفر درصدی یا همان امتناع از هرگونه غنی سازی صنعتی در خاک ایران هدف واقعی آمریکا در این آوردگاه باشد، تکلیف از اکنون مشخص است؛ شکست مذاکرات.
قدر متیقن ماجرا این است که موضع طرف آمریکایی درقبال غنی سازی صنعتی در خاک ایران "مبهم"و"دوگانه" است. بهتر است سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه و مذاکره کننده ارشد کشورمان قبل از برگزاری دور پنجم مذاکرات در رم از طرف آمریکایی بخواهد تکلیف نهایی خود را با این پیش فرض مسلم و اولیه مشخص نموده و استمرار مذاکرات را منوط به پذیرش محض آمریکا نسبت به این مقوله نماید.
در غیر این صورت تلف شدن زمان مغتنم دستگاه سیاست خارجی کشورمان پای میز مذاکرات بی نتیجه با واشنگتن به صلاح کشور و منافع ملی نخواهد بود.