به گزارش «راهبرد معاصر»؛ چندی پیش بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان در سفری اعلام نشده به ایران آمد تا نخستین پیشنهاد مکتوب استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در امور غرب آسیا را به دست سیدعباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد ایران برساند.
به گزارش نیویورک تایمز، دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در این پیشنهاد دو طرح را به طرف ایرانی ارائه کرده است:
مقامهای آمریکایی بارها تأکید کردهاند غنیسازی، حتی در سطوح پایین میتواند به مرور به غنای تسلیحاتی منجر شود
نخست، آنکه آمریکا حق ایران برای غنیسازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد، اما داوطلبانه اقدام به تعلیق این فرآیند در داخل خاک خود خواهد کرد.
دوم، اینکه کنسرسیوم غنیسازی مشترک منطقهای در یکی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تشکیل شود.
در نظر کارشناسان، وجه مشترک هر دو ایده خارج کردن امکان غنیسازی از داخل خاک ایران است. رژیم صهیونیستی با علم نسبت به ناتوانی برای نابودی زیرساختهای هستهای ایران تصمیم گرفته است به وسیله ابزار مذاکره تهران را مجبور به عقب نشینی و دادن حق غنیسازی کند.
مقامهای آمریکایی از جمله استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ بارها تأکید کردهاند غنیسازی، حتی در سطوح پایین میتواند به مرور به غنای تسلیحاتی منجر شود. این نگرانی ریشه در گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارد که افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده ایران تا 60 درصد را نشان میدهد. این موضوع یعنی ایران تنها یک گام فنی تا رسیدن به نقطه ایجاد سپر هستهای فاصله دارد.
واشنگتن معتقد است توقف کامل غنیسازی، خطر تولید سلاح اتمی را حذف میکند. این موضع با فشار لابیهای صهیونیستی و برخی کشورهای عربی تقویت شده است که برنامه هستهای ایران را تهدیدی منطقهای میدانند. به نظر میآید بهانهجویی آمریکا برای محدود کردن استقلال علمی ایران است، در حالی که ایران بر صلحآمیز بودن برنامه خود تأکید میکند و عضو معاهده «ان.پی.تی» است.
پیش تر ویتکاف و برخی مقامهای رسانهای تلویحی از امکان تهران برای غنیسازی در سطح 3.67 درصد خبر داده بودند، اما اکنون به نظر میآید دولت ترامپ تحت تأثیر نئوکانها موضع خود را تغییر داده است.
مخالفت کاخ سفید با غنیسازی ایران بخشی از راهبرد حفظ هژمونی در غرب آسیاست. غنیسازی مستقل، ایران را به قدرتی علمی و صنعتی تبدیل میکند که میتواند توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد. پیشنهاد مکتوب دولت ترامپ در دور پنجم مذاکرات، شامل تشکیل کنسرسیوم منطقهای با حضور عربستان و نظارت آمریکا نشاندهنده تلاش برای کنترل برنامه هستهای ایران و جلوگیری از خودکفایی آن است.
نیروهای معتقد به منافع ملی این پیشنهاد را تحمیل وابستگی به ایران میدانند، زیرا کنسرسیوم عملاً تهران را زیر نظارت خارجی قرار میدهد. واشنگتن با این طرح علاوه بر تضعیف استقلال ایران میخواهد متحدان صهیونیست خود را راضی نگه دارد. این در حالی است که ایران غنیسازی را حق قانونی خود در چارچوب «ان.پی.تی» میداند و بر حفظ استقلال هستهای تأکید میکند.
مخالفت کاخ سفید با غنیسازی ایران بخشی از راهبرد حفظ هژمونی در غرب آسیاست
مخالفت با غنیسازی بخشی از تاکتیک واشنگتن برای کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات است. ویتکاف در دورهای قبلی مذاکرات غیرمستقیم با ایران، توقف کامل غنیسازی را خط قرمز آمریکا اعلام کرد، اما پیشنهاد مکتوب اخیر نشان میدهد امکان دارد انعطاف محدودی (مانند غنیسازی سه درصد) نشان دهد.
این موضع اهرم فشاری برای گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی از ایران است. محدود کردن نفوذ منطقهای ایران ازجمله موضوعات فرا هستهای و آمریکا به دنبال مذاکره درباره آن است. این رویکرد نشاندهنده زیادهخواهی آمریکاست که به جای احترام به حقوق دولت- ملت ایران به دنبال تحمیل شرایط یکطرفه است.
عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان این درخواستها را غیرواقعی خواند و بر ادامه غنیسازی تأکید کرده است. اگر ایران بهعنوان کشوری زیر تحریم موفق به حفظ برنامه غنیسازی شود، کشورهای دیگر امکان دارد از این الگو پیروی کنند، که این موضوع نفوذ جهانی آمریکا را تضعیف میکند.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا بهتازگی ادعا کرد، تنها کشورهای دارای سلاح اتمی غنیسازی انجام میدهند؛ دیدگاهی که از نظر ایران تحریف واقعیت است. اتخاذ این موضع تلاشی برای انحصار فناوری هستهای در دست قدرتهای غربی است، در حالی که ایران بهعنوان عضو پیمان منع اشاعه اتمی حق غنیسازی برای مقاصد صلحآمیز دارد.
به نظر میآید مقامهای آمریکایی اگر واقعاً نگران رقابت تسلیحاتی در منطقه هستند، ابتدا باید خلع سلاح و نظارت بر برنامه اتمی رژیم صهیونیستی را در دستور کار قرار دهند.
فارغ از دلایل امنیتی آمریکا همچون جلوگیری از تغییر موازنه در غرب آسیا یا راه افتادن رقابت تسلیحاتی در منطقه، به نظر میآید مهمترین علت تأکید دولت ترامپ برای توقف فرآیند غنیسازی در ایران، ترس رژیم صهیونیستی از دستیابی تهران به امکان بازدارندگی هستهای و از بین رفتن برتری نظامی صهیونیستهاست.
کابینه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی بارها ایران را «تهدید وجودی» خوانده و خواستار اجماع جهانی علیه کهنترین دولت جهان شده است.
فارغ از اراده ایرانیان برای اخراج اشغالگران قدس از منطقه، به نظر میآید استفاده از اینگونه ادبیات از سوی سران صهیونیست با هدف «امنیتی سازی» وضعیت ایران در نظام بین الملل و برجستهسازی پروندههایی همچون برنامه هستهای یا نفوذ منطقهای دنبال میشود.