به گزارش «راهبرد معاصر»؛ رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، بهویژه پس از جنگ تحمیلی علیه کشورمان راهبردی تهاجمی در قبال جمهوری اسلامی ایران و محیط امنیتی پیرامون اش اتخاذ کرده است. این راهبرد نه صرفاً واکنشی کوتاهمدت به تحولات میدانی، بلکه تلاشی نظاممند برای بازتعریف نظم منطقهای و تثبیت هژمونی این رژیم در غرب آسیا به شمار میرود. در این چارچوب، مقام های صهیونیست کوشیدهاند با بهرهگیری همزمان از ابزارهای نظامی، اطلاعاتی، دیپلماتیک و اقتصادی، جایگاه راهبردی خود را ارتقا دهند و مانع از افزایش توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران شوند.
در گفتمان امنیتی تلآویو، ایران همچنان تهدیدی وجودی تلقی میشود
جنگ تحمیلی اخیر صرفاً یک رویارویی متعارف نظامی نبود، بلکه نمونهای از جنگهای نوین و چندلایه محسوب میشد. در این جنگ رژیم صهیونیستی با استفاده از دکترین «کارزار میان جنگها» مجموعهای از عملیاتهای ترکیبی شامل حملات سایبری، خرابکاری زیرساختی، نفوذ اطلاعاتی و جنگ روانی بهکار گرفت. اگر پیشتر تمرکز اصلی رژیم صهیونیستی بر مهار گروههای مقاومت نظیر حزبالله، انصارالله یا حماس بود، پس از این جنگ و بهویژه عملیات هفتم اکتبر، ایران بهعنوان تهدید اصلی و مستقیم تعریف شد. از دید مقام های صهیونیست، جمهوری اسلامی ایران اکنون نه صرفاً حامی جریان مقاومت بلکه بازیگر مرکزی تهدید علیه موجودیت رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
راهبرد رژیم صهیونیستی پس از جنگ تحمیلی اخیر بر چند محور استوار است:
نخست، مهار لجستیکی ایران و متحدانش، بهویژه جلوگیری از انتقال سلاح و فناوریهای نظامی به گروههای مقاومت.
دوم، محدودسازی برنامه هستهای و موشکی ایران که بهعنوان تهدیدی حیاتی برای موجودیت رژیم صهیونیستی تعریف میشود. هدف این رژیم آن است که توانمندیهای ایران در این حوزهها بهصورت نظاممند تضعیف شده و در بلندمدت تحلیل رود. جلوگیری از غنیسازی اورانیوم، توقف تولید موشکهای بالستیک و ایجاد هزینههای بازدارنده برای برنامه هستهای ایران بخشی از این راهبرد است.
سوم، حفظ برتری نظامی و بازدارندگی فعال که شامل توسعه توانمندیهای تهاجمی و دفاعی، حملات سایبری و عملیات ترور علیه دانشمندان و فرماندهان نظامی ایران است.
چهارم، مهار رفتار منطقهای جمهوری اسلامی و تلاش برای کاهش نقش آن در معادلات منطقهای بهگونهای که به سطح تهدید مهارپذیر تنزل یابد.
در همین راستا، طرحی موسوم به «زمین و آسمان امن» از سوی مقام های صهیونیست مطرح شده که شامل سه شرط اساسی برای ایران است:
رژیم صهیونیستی تأکید دارد که تحقق این شروط باید تحت نظارت کامل بینالمللی باشد و هرگونه تخطی ایران با واکنش فوری روبهرو شود.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و ساعاتی پیش از جلسه شورای امنیت در روز جمعه بیان کرد: ما نباید به ایران اجازه دهیم توانمندی هستهای و نظامی و ذخایر اورانیوم غنیسازی شده خود را بازیابد. این ذخایر باید نابود شود. باید تحریمهای شورای امنیت بر ایران بازگردد.
در گفتمان امنیتی تلآویو، ایران همچنان تهدیدی وجودی تلقی میشود. یک افسر ارشد نظامی صهیونیست تصریح کرد، در جریان جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، ایران بیش از ۵۰۰ موشک بالستیک به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرد و قصد داشت ظرفیت خود را به دهها هزار موشک افزایش دهد. به باور او، هیچ سامانه پدافندی در جهان نمیتواند با چنین حجمی مقابله کند و اگر اکنون اقدام نکنیم، در آینده توان دفاع نخواهیم داشت. همچنین یسرائیل کاتز، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در مراسمی رسمی اعلام کرد، باید مانع بازسازی ظرفیتهای ایران شد و چالش اصلی، تضمین ناتوانی تهران در تهدید امنیت شهروندان این رژیم است. چنین مواضعی نشان میدهد تلآویو دوران پساجنگ را نه پایان درگیری بلکه آغاز مرحلهای تازه از رقابت راهبردی با جمهوری اسلامی ایران میبیند.
روزنامه یسرائیل هیوم به تازگی نوشت، در رژیم صهیونیستی این نگرانی وجود دارد جمهوری اسلامی ایران دچار اشتباه محاسباتی شود یا درصدد انتقام گرفتن از رژیم صهیونیستی برآید. تحریمهای اقتصادی که بر ایران تحمیل شد، عملاً به معنای پایان یافتن توافق هستهای سابق است. این تحریمهای بسیار سخت شامل ممنوعیت واردات و صادرات تجهیزات دفاعی میشود و حتی دامنه آن به کشورهایی میرسد که با ایران تعاملات بازرگانی دارند یا واسطه تأمین کالا برای ایران از کشور سوم هستند .
رژیم صهیونیستی بر این باور است تنها به وسیله ضربات مستمر و فشار چندلایه میتوان ایران را از ایفای نقش بهعنوان پرچمدار محور مقاومت بازداشت
این روزنامه افزود: نگرانی وجود دارد که ایران زیر فشار شدید اقتصادی و با توجه به ضرباتی که در جنگ اخیر متحمل شده است و احتمالاً از بیم آنکه رژیم صهیونیستی به دنبال حملات غافلگیر کننده جدید باشد، تصمیم به وارد کردن ضربات پیشدستانه بگیرد؛ با این باور که طرفی که زودتر حریفش را غافلگیر کند، دست برتر را خواهد داشت.
به هر روی، راهبرد «جنگ میان جنگها» همچنان ابزار اصلی رژیم صهیونیستی برای مهار ایران باقی مانده است. این راهبرد مجموعهای از حملات محدود اما مداوم را شامل میشود که هدفش به تأخیر انداختن یا مختل کردن برنامههای هستهای و موشکی ایران است. با این حال، این سیاست خالی از خطر نیست، زیرا میتواند به چرخهای از تشدید متقابل تنشها منجر شود. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی در دوران پساجنگ بر فشار ترکیبی تأکید دارد؛ از سویی طراحی سناریوهای حملات گستردهتر به زیرساختهای حیاتی ایران و از سوی دیگر بهرهگیری از ابزارهای دیپلماتیک، جنگ اطلاعاتی و عملیات محدود نظامی. به باور مقام های صهیونیست، تنها با افزایش فشار همهجانبه میتوان مانع از بازسازی توان هستهای و موشکی ایران شد.
بهطور کلی، راهبرد رژیم صهیونیستی پس از جنگ تحمیلی علیه کشورمان از سیاست بازدارندگی محدود به سمت رویکردی تهاجمی حرکت کرده است. این رویکرد متکی بر سه ستون اصلی است:
هدف نهایی این رویکرد، تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران و محدود کردن آن به سطح بازیگری غیرتعیینکننده در معادلات منطقهای است. رژیم صهیونیستی بر این باور است تنها به وسیله ضربات مستمر و فشار چندلایه میتوان ایران را از ایفای نقش بهعنوان پرچمدار محور مقاومت بازداشت و مسیر هژمونی منطقهای خود را هموار کرد.