به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دو دهه پس از مشارکت تونی بلر، نخست وزیر اسبق انگلیس در تجاوز به خاک عراق، نامش دوباره به صدر اخبار بازگشته است؛ اما این بار در زمینهای جدید همچون «ریاست دوران پسا جنگ غزه» به عنوان بخشی از طرح صلح ادعایی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا.
بلر با حمایت نزدیک آمریکا، بر اساس ادعاهایی مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و برنامهای برای سرنگونی صدام، دیکتاتور عراق وارد جنگ شد
این پیشنهاد نه تنها به دلیل شخصیت تفرقهانگیز بلر در انگلیس، بلکه به دلیل سابقه تاریخی مملو از شکستها و جنایاتش در غرب آسیا جنجال برانگیز شده است.
طبق افشاگری روزنامه تایمز آو اسرائیل، کابینه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به بلر پست «هماهنگکننده امور انسانی غزه» را پیشنهاد داده است. کانال ۱۲ این رژیم نیز گزارش کرد، نام وی با طرح «مهاجرت اختیاری فلسطینیان» گره خورده است.
مجله اکونومیست در گزارشی جداگانه نوشت: طرحهای پیشنهاد شده بلر شامل ایجاد حکومت انتقالی بینالمللی در غزه برای مدیریت سیاسی و اقتصادی و به حاشیه راندن نیروهای مقاومت است؛ مدلی که بیش از هر چیز به قیمومت استعماری شباهت دارد.
تونی بلر یکی از شناختهشدهترین چهرههای سیاسی انگلیس پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رود، اما به دلیل تصمیمات جنجالیاش، به ویژه مشارکت در جنگ عراق سال ۲۰۰۳ میلادی در انظار عمومی فراموش نشده است. بلر با حمایت نزدیک آمریکا، بر اساس ادعاهایی مبنی بر وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق و برنامهای برای سرنگونی صدام، دیکتاتور عراق وارد جنگ شد.
تحقیقات دولت انگلیس که به «گزارش چیلکات» در سال ۲۰۱۶ میلادی معروف است، نشان می دهد بلر عمداً تهدید عراق را بزرگنمایی کرد تا به هر قیمتی جنگ افروزی کند و باعث جان باختن صدها هزار نفر، ویرانی این کشور و ایجاد خلاء امنیتی و هرج و مرج سیاسی شود. بسیاری از ناظران آن دوره را یکی از بزرگترین شکستهای سیاست معاصر انگلیس توصیف کردهاند که میراثی از خصومت در جهان عرب ایجاد کرد، تا جایی که بلر عامل جنایات جنگی شناخته میشود.
بلر پس از کنارهگیری از نخستوزیری در سال ۲۰۰۷ میلادی به عنوان فرستاده غرب آسیا برای گروه چهارجانبه، متشکل از سازمان ملل متحد، آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه منصوب شد. هدف اعلام شده، حمایت از روند صلح میان فلسطینیان و صهیونیستها و فراهم کردن شرایط برای راهحل دو دولتی بود. با وجود این، تجربه اش در این نقش دستاوردهای قابل توجهی به همراه نداشت.
گزارشهای رسانهای و دیپلماتیک، روابط ضعیفش را با تشکیلات خودگردان فلسطین و انتقاد گسترده فلسطینیان و ناظران از ناتوانی در دستیابی به هرگونه پیشرفت ملموس، حتی پس از هشت سال کار در منطقه اثبات میکند.
سابقه تاریخی مملو از شکستها و جنایات، انتخاب بلر را به عنوان بخشی از طرح صلح ادعایی ترامپ برای غزه به تصمیمی بحثبرانگیز تبدیل و سؤالات مهمی مطرح میکند. طرح آمریکا، ایجاد «حکومت انتقالی بینالمللی غزه» ( GITA ) به ریاست بلر برای نظارت بر بازسازی نوار غزه پس از جنگ است. این موضوع سؤالات اساسی در زمینه مشروعیت نقش انگلیس ایجاد میکند؛ به ویژه از آنجا که بیشتر فلسطینیان بلر را شخصیتی غیرقابل اعتماد میدانند و حضورش امکان دارد بیش از بازتاب نگرانی وی برای منافع فلسطینیان، بازتاب منافع قدرتهای غربی باشد.
با وجود این، دلایل انتخاب بلر از دیدگاه دولت آمریکا روشن است. وی دارای شبکههای گسترده روابط با رهبران غربی است، تجربه دیپلماتیک دارد و در واشنگتن به عنوان افسر رابط با متحدان آمریکا، به ویژه انگلیس، شناخته میشود. علاوه بر این، مؤسسهای که بلر تأسیس کرد (مؤسسه تونی بلر برای تغییر جهانی) به وی اجازه میدهد نفوذش را در سیاست بینالملل ادامه دهد، ارتباط خود را با تصمیمگیرندگان غرب آسیا و اروپا حفظ و وی را به ابزاری مناسب برای هماهنگی پروژه دولت آمریکا در غزه مطابق با دیدگاه ترامپ تبدیل کند.
وی دارای شبکههای گسترده روابط با رهبران غربی است، تجربه دیپلماتیک دارد و در واشنگتن به عنوان افسر رابط با متحدان آمریکا، به ویژه انگلیس، شناخته میشود
اما این نقش پیشنهاد شده نگرانیهای اخلاقی و سیاسی را نیز برمیانگیزد. کارشناسان فلسطینی و بینالمللی این پروژه را استعماری توصیف میکنند، زیرا غزه به وسیله قدرتهای خارجی اداره میشود و این موضوع مشروعیتش را نزد جامعه فلسطینی تضعیف میکند. منتقدان می گویند، انتخاب بلر با یادآوری تجربیات گذشته که به نابودی کشورها و شعلهور شدن درگیریهای طولانی مدت در منطقه منجر شد، نشان دهنده فقدان انگیزههای واقعی برای صلح است.
تونی بلر در قامت چهرهای ظاهر میشود که تجربه گسترده بینالمللی با تاریخی مملو از شکستها و اتهامات دارد و نقش پیشنهادی اش در طرح ترامپ برای غزه را به جنجالی جهانی تبدیل کرده است. در حالی که برخی دیپلماتهای غربی وی را گزینه ایدهآلی برای هماهنگی طرح میدانند، فلسطینیان و ناظران عرب با سوءظن و حتی مخالفت به آن می نگرند و استدلال میکنند، سابقه طولانی مداخلات نظامی و سیاسی اش در غرب آسیا هرگونه اعتباری (اگر اعتباری وجود داشته باشد) را تضعیف میکند.
بحث در مورد بلر محدود به صلاحیت فردی اش نیست، بلکه فراتر از آن به نمادگرایی تاریخ سیاسی پیچیده غرب آسیا و پیامدهای بالقوه نقشهای مکرر غرب که به دنبال مدیریت مناطق درگیری از خارج و بدون مشارکت مؤثر فلسطینیان هستند، گسترش مییابد. تکرار این تجربیات در واقعیت پیچیدهای مانند غزه، ناگزیر به شکستهای بیشتر و ادامه نسلکشی در اشکال مختلف آن منجر میشود.