به گزارش «راهبرد معاصر»؛ طبق اطلاعات منتشر شده، آلودهترین کلانشهرهای ایران تهران، اهواز، اصفهان، کرج و مشهد هستند. همچنین شهرهایی مانند زابل و ایلام گاه با شاخصهای بسیار ناسالم در صدر قرار میگیرند.
آلودگی هوا نهتنها تهدیدی برای سلامت جسمی بلکه عاملی پنهان در تخریب سلامت روانی، بهویژه میان اقشار آسیبپذیر جامعه است
تهران بهعنوان پایتخت، همواره در فهرست آلودهترین شهرها قرار دارد. تراکم جمعیت، ترافیک سنگین، سوخت های فسیلی و شرایط جغرافیایی از عوامل اصلی آلودگی در شهر هستند. اهواز بهدلیل وجود صنایع نفت و گاز، پالایشگاهها و گردوغبار ناشی از بیابانزایی، یکی از آلودهترین شهرهای ایران و حتی جهان شناخته میشود.
اصفهان با وجود صنعتی بودن و تردد بالای خودروها، در بیشتر روزهای سال با آلودگی هوا دستوپنجه نرم میکند. کرج نیز به دلیل نزدیکی به تهران، رشد بالای جمعیت و در عین حال کمبود فضای سبز نامتقارن با جمعیت شهر در لیست شهرهای آلوده قرار دارد.
مشهد بهدلیل ترافیک بالا، ساختوسازهای گسترده و کمبود باد برای جابجایی دود ناشی از حجم خودروها و دود کارخانجات صنعتی در برخی فصول با آلودگی شدید مواجه است. زابل در سیستان و بلوچستان گاهی با شاخصهای بالای ۴۰۰، بهعنوان آلودهترین شهر ایران شناخته میشود. طوفانهای گردوغبار و خشکسالی از عوامل اصلی آلودگی های این شهر است. شاخص آلودگی ایلام هم در برخی روزها، بهویژه در نزدیکی پالایشگاه گاز، به وضعیت «بسیار ناسالم» میرسد.
آلودگی هوا در ایران دیگر محدود به تهران نیست. تغییرات اقلیمی، توسعه صنعتی بدون ملاحظات زیستمحیطی و ضعف در حملونقل عمومی باعث شدهاند بسیاری از کلانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر با بحران آلودگی مواجه شوند. پایش مستمر و اقدامات پیشگیرانه، بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
آلودگی هوا نهتنها تهدیدی برای سلامت جسمی بلکه عاملی پنهان در تخریب سلامت روانی، بهویژه میان اقشار آسیبپذیر جامعه است. این بحران زیستمحیطی، پیامدهایی گسترده بر روان انسانها دارد و هزینههای اجتماعی و اقتصادی سنگینی تحمیل میکند.
مطالعات اخیر نشان میدهند، قرار گرفتن در معرض آلایندههای هوایی و ذرات معلق دیاکسید نیتروژن و ازن میتواند به بروز اختلالات روانی ازجمله افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و حتی بیماریهای روانپریشی منجر شود. مکانیسمهای بیولوژیکی این تأثیر شامل التهاب مغزی، اختلال در انتقالدهندههای عصبی و کاهش اکسیژنرسانی به مغز هستند. عواملی که به ویژه روی افراد حساس و آسیب پذیر مانند کودکان و سالمندان تأثیرات ناگواری دارند.
باید تأکید کرد، اقشار آسیبپذیر شامل کودکان، سالمندان، زنان باردار، افراد کم توان و مبتلایان به بیماریهای مزمن بیشترین آسیب را از آلودگی هوا میبینند. این گروهها به ویژه اگر در مناطق پرجمعیت و کمبرخوردار زندگی کنند که سطح آلودگی در آنها بالاتر است و دسترسی به خدمات درمانی و رواندرمانی محدودتر، دچار آسیب های شدیدی میشوند و قربانیان خاموش آلودگی های زیست محیطی هستند.
آلودگی هوا به جز هزینه هایی که آشکارا بر اثر ذرات معلق بر جامعه تحمیل می کند، هزینه های پنهانی دارد که در درازمدت و کوتاه مدت براثر بیماری هایی که منشأشان آلودگی هواست، چه بیماری های جسمی و چه روحی و روانی بر مردم جامعه وارد می کند. در بیشتر جوامعی که با آلودگی های هوا مواجه هستند، چه در اروپا و آمریکا چه شرق و غرب و حتی ایران مراجعات روانپزشکی و پاراکلینیکی ناشی از مشکلات تنفسی و مصرف داروهای اعصاب افزایش می یابد.
کاهش بهرهوری نیروی کار به دلیل اختلالات روانی، افزایش غیبت از کلاس درس و محل کار بر اثر سردردهای ناشی از آلودگی و افزایش بار مالی بر ساختار سلامت عمومی از دیگر هزینه هایی است که آلودگی هوا می تواند بر جوامع وارد کند. برآوردهای سازمان جهانی بهداشت نشان میدهد، افسردگی تا سال 2030 میلادی یکی از سه عامل اصلی از دست رفتن سالهای سالم زندگی خواهد بود.
برای مقابله با بحران خاکستری باید علاوه بر بررسی چارچوب اجتماعی جامعه ایرانی و آسیب های احتمالی از تجریبات دیگر کشورها در این زمینه بهره گرفت
در بعد جهانی کشورهایی مانند سوئد، آلمان و ژاپن با سرمایهگذاری در حملونقل پاک، انرژیهای تجدیدپذیر و پایش مستمر کیفیت هوا توانستهاند میزان آلودگی را کاهش دهند. همچنین، برنامههای سلامت روانی جامعهمحور برای حمایت از اقشار آسیبپذیر اجرا شدهاند.
در ایران نیز اقدامات پراکندهای مانند تعطیلی مدارس در روزهای آلوده، نصب فیلتر در صنایع و توسعه حملونقل عمومی انجام شده، اما فقدان برنامه جامع سلامت روان مرتبط با آلودگی هوا همچنان مشهود است؛ بررسی ها و تحقیقات گسترده ای در این زمینه انجام و برنامه هایی هم مصوب و اجرایی شده، اما به نتیجه نهایی دست نیافته یا نیمه رها شده است.
در بعد اجتماعی، افزایش آگاهی عمومی نسبت به اثرات روانی آلودگی هوا به وسیله رسانهها و شبکههای اجتماعی قابل توجه بوده است. با وجود این، مداخلات رواندرمانی هدفمند برای افراد آسیبپذیر هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد.
در بعد فردی، برخی اقدامات مانند استفاده از ماسک، تصفیهکننده هوا و کاهش فعالیت در فضای باز در روزهای آلوده انجام میشود، اما این اقدامات اغلب ناکافی و غیرساختاری هستند.
برای مقابله با بحران خاکستری باید علاوه بر بررسی چارچوب اجتماعی جامعه ایرانی و آسیب های احتمالی از تجریبات دیگر کشورها در این زمینه بهره گرفته و با تدوین سیاست ملی سلامت روان مرتبط با آلودگی هوا و ایجاد مراکز مشاوره روانی در مناطق آلوده و کمبرخوردار برای حل چالش، راهکارهای مناسبی در نظر گرفته شود.
برای این موضوع افزایش بودجه سلامت روان در برنامههای شهری، پایش روانی دانشآموزان و سالمندان در مناطق پرآلودگی، آموزش عمومی درباره تأثیرات روانی آلودگی هوا و راهکارهای مقابله و استفاده از سفیران سلامت روان در آموزش و پرورش، مدارس و دانشگاهها لازم است.
آلودگی هوا دیگر فقط موضوع زیستمحیطی نیست؛ این بحران به سلامت روانی جامعه نفوذ کرده و بهویژه اقشار آسیبپذیر را در معرض خطر قرار داده است. بیتوجهی به ابعاد پنهان، هزینههای سنگینی بر دوش جامعه خواهد گذاشت. زمان آن رسیده است نفسهای خاکستری را جدی بگیریم و برای آیندهای پاکتر و سالمتر برنامهریزی کنیم.