به گزارش راهبرد معاصر؛ تهدید ترامپ به تعرفه ۱۰۰ درصدی بر چین در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵، که پاسخی به محدودیتهای صادراتی پکن بر مواد معدنی کمیاب (مانند مگنتها برای باتریها و پهپادها) بود، جنگ تعرفهای آمریکا و چین را از فاز آتشبس شکننده به درگیری تمامعیار کشاند
این تعرفهها، که بر تعرفههای موجود ۵۸ درصدی آمریکا و ۳۳ درصدی چین (طبق تحلیل مؤسسه پیترسون برای اقتصاد بینالملل) اعمال میشود، میتواند تجارت دوجانبه را تا ۳۳ درصد کاهش دهد و رشد جهانی را ۰.۷ درصد کند. چین نیز که ۸۰ درصد مگنتهای جهانی را تولید میکند، با تعرفههای تلافیجویانه بر نفت خام آمریکا پاسخ داد و واردات از ایالات متحده را ۹۰ درصد کاهش داد.
چه آنکه سابقه تعرفههای ترامپ در دوره اول (۲۰۱۸) نشان داد که افزایش ۲۵ درصدی بر فولاد، رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا را ۰.۵ درصد کاهش داد و چین را به تنوع صادراتی واداشت. در مقابل، منافع اقتصادی و امنیتی نیز برای ترامپ کلیدی است؛ آمریکا به دنبال کاهش کسری تجاری ۳۷۵ میلیارد دلاری است، اما چین با کنترل ۹۰ درصدی مواد کمیاب، اهرم فشار دارد.
در همین راستا تهدید تعرفه ۱۰۰ درصدی ترامپ، تشدید اقتصادی را به محور اصلی تبدیل کرده است. «مؤسسه پیترسون برای اقتصاد بینالملل» گزارش داد که تعرفههای متوسط ۵۰ درصدی فعلی بر چین، به ۱۰۰ درصد میرسد و تجارت دوجانبه را با ضرر ۲ درصدی GDP آمریکا و ۱.۵ درصدی چین، ۳۳ درصد کاهش میدهد. از منظر اقتصادی نیز، این تشدید تورم آمریکا را ۰.۷ درصد افزایش داده و قیمت نفت را ۱۰ درصد بالا برده، که بودجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را تهدید میکند.
این کنش ترامپ انزوای دیپلماتیک چین را تشدید کرده و ترامپ را به عنوان «حامی کارگران آمریکایی» تقویت میکند. از سوی دیگر موضع گیری تند ترامپ، وابستگی به مواد کمیاب چینی (۹۰ درصدی) را برجسته میسازد و خطر اختلال در تنگه هرمز را افزایش میدهد. در مقابل، تلافیجویی چین نیز، با محدودیتهای صادراتی، سیاست آمریکا را به چالش کشید. چه آنکه «مرکز تحقیقات بینالمللی معاصر چین» گزارش داده که پکن با تعرفههای ۸۴ درصدی بر نفت آمریکا، نفوذ واشنگتن را ۲۵ درصد تضعیف کرده است. این در حالی است که تعرفهها زنجیره تأمین را مختل کرده است. «مؤسسه رند» تاکید دارد تعرفه ۱۰۰ درصدی بر مگنتها، پروژههای خورشیدی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را ۲۰ درصد گرانتر کرده است.
سناریو تشدید تمامعیار، که در آن تعرفه ۱۰۰ درصدی ترامپ از ۱ نوامبر اجرایی شده و چین با ممنوعیت کامل صادرات مواد کمیاب (مانند ۹۰ درصد لیتیوم و مگنتها) پاسخ میدهد، محتملترین بدترین حالت است و به جدایی کامل اقتصادی (decoupling) منجر میشود. «مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی - CSIS» گزارش داد که این سناریو تجارت دوجانبه را ۵۰ درصد کاهش میدهد و تولید ناخالص داخلی، آمریکا را ۲ درصد و چین را ۱.۵ درصد کم میکند. ترامپ، تعرفهها را برای «امنیت ملی» توجیه میکند، اما چین، طبق تحلیل «مرکز تحقیقات بینالمللی معاصر چین - CICIR»، با تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر نفت و نرمافزار آمریکایی تلافی میکند.
از منظر اقتصادی، این تشدید تورم آمریکا را به ۵ درصد میرساند و زنجیره تأمین را مختل میکند؛ مثلاً، قیمت باتریهای الکتریکی ۳۰ درصد بالا میرود و پروژههای خورشیدی ۲۰ درصد گرانتر میشود. مؤسسه بروکینگز پیشبینی میکند که بیکاری آمریکا ۱ میلیون شغل از دست بدهد و چین با کاهش ۲۰ درصدی صادرات، به بازارهای آفریقایی روی آورد. در نتیجه ترامپ حمایت جمهوریخواهان را حفظ میکند، اما اروپا و هند (در بریکس) احتمالا با تحریمهای متقابل، آمریکا را منزوی میکنند.
با رویکردی متفاوت، چین کنترل ۸۰ درصدی مواد کمیاب را به اهرم تبدیل میکند و آمریکا را به وابستگی به استرالیا وادارد، که طبق تحلیل «مؤسسه رند»، ۵ سال زمان میبرد. «آکادمی علوم اجتماعی چین - CASS» نیز این سناریو را «پیروزی پکن» میخواند، زیرا چین با تنوع (صادرات به هند ۱۵ درصد افزایش) تاب میآورد، در حالی که آمریکا با افت ۳۳ درصدی واردات، رکود میبیند.
از سوی دیگر در سناریویی که توافق و مذاکره محور آن است، که فشار اقتصادی دو طرف را به میز بازمیگرداند و تعرفهها به ۳۰ درصد کاهش مییابد، محتملترین حالت تعدیلشده است. مؤسسه بروکینگزگزارش داد که اجلاس احتمالی ترامپ-شی (نوامبر ۲۰۲۵) بر سر مواد کمیاب توافق میکند و تجارت را ۱۵ درصد احیا مینماید. ترامپ، با تهدید ۱۰۰ درصدی، اهرم به دست میآورد و چین با تضمین تأمین ۵۰ درصدی مگنتها، تلافی را متوقف میکند. این توافق تورم آمریکا را به ۳ درصد محدود کرده و زنجیره تأمین را تثبیت میکند؛ بنابراین پیشبینی میکنند که توافق احتمالی بین دو طرف، شامل خرید ۲۰۰ میلیارد دلاری کالاهای آمریکایی (سویا، انرژی) باشد و چین را به کاهش یارانههای صنعتی وادارد. در نتیجه چنین توافقی، ترامپ پیروزی انتخاباتی کسب میکند و شی مشروعیت داخلی را حفظ مینماید.
سناریوی دیگر، جنگ سرد اقتصادی است که تعرفهها پایدار میمانند و دو طرف به تنوع تأمین روی میآورند و تجارت غیرمستقیم (از طریق ویتنام) ۲۰ درصد افزایش مییابد. ترامپ تعرفهها را برای «امنیت» نگه میدارد و چینی ها این را «فرصت خودکفایی» میخوانند و با تمرکز بر فناوری داخلی، آن را جنگ سرد تجارتی می نامند.
در یک سطح تحلیل، تعرفهها ساختار هژمونی آمریکا را حفظ میکنند، اما سناریوهای تشدید به رکود جهانی منجر میشود. سرانجام جنگ تعرفهای آمریکا با چین، بسته به سناریوها، از توافق تا فروپاشی متغیر است. آنچنانکه ترامپ اظهار کرد: «چین نابود میشود»، اما این جنگ به افزایش ۱۰ درصدی نفت و تورم جهانی منجر شده و احتمالا رکود را تسریع کند./خبرآنلاین