
به گزارش راهبرد معاصر، هشتم فروردین امسال، مردی حدوداً ۵۰ ساله در حالی که سر و بدنش به شدت آسیب دیده بود، توسط اعضای خانواده به بیمارستان منتقل شد. او ابتدا به خانوادهاش گفته بود تصادف کرده است. این مرد چند روز بعد در کما رفت و جان باخت.
پس از آن خانواده مرد فوت شده که حسن نام داشت، با طرح شکایتی گفتند از همان ابتدا ماجرایی را که منجر به مرگ او شده است، مشکوک میدانستند. به همین دلیل اعضای خانواده حسن درخواست انتقال جسد به پزشکی قانونی را مطرح کردند. کارشناسان پس از کالبدشکافی اعلام کردند علت مرگ ضربات متعدد و شدید به سر و خونریزی مغزی بوده و هیچ نشانهای از تصادف معمولی وجود دارد. این پرونده که ابتدا در کلانتری جامی به عنوان «تصادف منجر به مرگ» ثبت شده بود، پس از شکایت خانواده و نظریه پزشکی قانونی با دستور بازپرس محسن اختیاری به عنوان قتل عمدی پیگیری شد.
در تحقیقات مشخص شد حسن، مردی آرام و بیسابقه کیفری بود که نه اعتیاد داشت و نه دعوایی بود. خانوادهاش به بازپرس گفتند: «آن روز که به خانه آمد حالش بد بود، گفت تصادف کردم. اما بعد گفت او را ربوده، دو روز شکنجه کرده و بعد هم نزدیک خانه رهایش کردهاند.»
خانواده حسن گفتند: «انگار افرادی که او را برده بودند، به دلیل یک اختلاف قدیمی این کار را کردند. اختلاف سر یک گوشی ۵۰ میلیونی بود که حسن از کسی خریده بود و طرف کارتن و مدارکش را نمیداد.»
با بدست آمدن این نتایج بازپرس اختیاری که دستور بازبینی دوربینهای اطراف محل رها شدن حسن و خیابانهای منتهی به آن را صادر کرده بود زمان و مکانهای مورد تحقیق را گسترش داد. در نهایت ماموران پلیس آگاهی تهران تصاویر مهمی بدست آوردند؛ حسن در حالی که کنار خیابان ایستاده بود، ناگهان خودرویی با سرعت به او زد، او روی کاپوت افتاد، راننده پیاده شد و حسن نیمهجان را داخل انداخت و با آرامش عجیبی دور شد. به این ترتیب با کشف عمدی بودن تصادف پلاک خودرو ردیابی شد؛ ماشین متعلق به خانوادهای بود که همه از آن استفاده میکردند، اعضای خانواده ادعا کردند آن روز ماشینشان را به فامیلشان به نام «قنبر» امانت داده بودند.
قنبر، مردی ۵۰ ساله با سابقه طولانی سرقت منزل و عضویت در یک باند حرفهای بود که تحقیقات نشان داد درست در همان روزها به خاطر سرقت جدید دستگیر و روانه زندان تهران بزرگ شده است. کارآگاهان جنایی با دستور بازپرس، قنبر را با دستبند و پابند از زندان به دادسرا منتقل کردند. او ابتدا همه چیز را انکار کرد و گفت اصلا حسن را نمیشناسد، اما وقتی با تصاویر دوربین، اظهارات مالکان خودرو و گزارش پزشکی قانونی روبهرو شد، انکار خود را شکست و اعتراف کرد: «من سارق سابقهدارم. یک سال پیش از زندان آزاد شده بودم. حسن را از قدیم در محل میشناختم. یک گوشی سرقتی ۵۰ میلیونی به او فروخته بودم. مدام دنبال کارتنش بود. حتی تهدید کرد شکایت میکند. تصمیم گرفتم حسابش را برسم که دیگر دنبال پولش نباشد. سر قرار کشاندمش. از دور با ماشین کمین کردم، وقتی رسید به او زدم، وقتی افتاد، تقریبا نیه بیهوش شدو سوارش کردم و به جایی در جنوب تهران بردم. دو روز آنجا نگهش داشتم، با کابل و لوله کتک زدم تا قول بدهد بیخیال گوشی و پولش بشود. او هم قبول کرد. فکر نمیکردم بمیرد. شب سوم نزدیک خانهاش انداختمش و رفتم دیگر از او خبر نداشتم. یک ماه بعد هم دوباره به جرمسرقت دستگیر شدم. در زندان بودم که خبر مرگش را شنیدم و بعد من را به دادسرای جنایی آوردند»
این در حالی بود که پزشکی قانونی در گزارش تکمیلی تأیید کرد ضربات متعدد و سنگین با جسم سخت به سر و صورت، شکستگی جمجمه و خونریزی وسیع مغزی علت اصلی مرگ حسن بوده و آثار شکنجه در بدنش هم مشهود است. این در حالی است که خانواده حسن بلافاصله پس از اطمینان از وقوع قتل درخواست قصاص نفس کردهاند./ سایت جنایی