به گزارش راهبرد معاصر، چندی قبل وبگاه شبکه المیادین لبنان اعلام کرد به جزئیات بیشتری از طرح موسوم به معامله قرن دست یافته است. این طرح که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا در راستای خاتمه منازعه میان رژیم صهیونیستی و فلسطینی ها ارائه شد، اقدامی در جهت مشروعیت بخشی به استیلای صهیونیست ها بر قدس شریف به شمار میرود. اگرچه هنوز دولت ترامپ به طور رسمی مفاد پروژه مذکور را رسانه ای نکرده است اما انتشار برخی جزئیات نشان می دهد در این طرح قرار نیست امتیاز ویژه ای به فلسطینی ها اختصاص یابد. در واقع هدف کلی معامله قرن، پایان دادن به مطالبه فلسطینی ها برای حاکمیت بر بیت المقدس و خارج کردن آنها از این شهر است.
در این رابطه آمریکا تلاش دارد تا با ارائه امتیازات اقتصادی نظر جوانان فلسطین را جلب کند. طبق آنچه تاکنون مطرح شده است پس از توافق سه جانبه میان رژیم صهیونیستی، سازمان آزادی بخش فلسطین و جنبش حماس، کشوری با نام «فلسطین جدید» در محدوده کرانه باختری و نوار غزه تشکیل خواهد شد. در ساختار سیاسی جدید دیگر فلسطینی ها اجازه ندارند به قدس به چشم پایتخت خود نگاه کنند و مرکز سیاسی آنها شهر ابودیس خواهد بود.
براساس پیش نویس مفاد معامله قرن فلسطینی ها باید از قدس خارج شوند اما شهر به صورت مشترک در اختیار اسرائیل و فلسطین جدید خواهد بود، نکته مهم آنکه لازم نیست اسرائیلی ها این شهر را ترک کنند!
فارغ از بحث ایجاد موج جدیدی از آوارگان فلسطینی، این مساله مطرح است که چه چیزی میتواند نظر مردم فلسطین به خصوص جوانان را جلب کند تا با پروژه مذکور همراهی کنند؟
برای این منظور دولت ترامپ تلاش کرده است از توان اقتصادی کشورهای عربی همسو با ایالات متحده، اروپا و به ویژه مصر استفاده کند.
در پیش نویس معامله قرن آمده است: «مصر اراضی جدیدی را در اختیار فلسطین خواهد گذاشت تا در آنجا فرودگاه، کارخانه، زراعت و مبادلات تجاری ایجاد کند، اما فلسطینیها اجازه سکونت در آنجا را ندارند.» درباره مقدار این اراضی و بهای آن هم بین طرفها با میانجیگری یک کشور مورد تایید که بعدا معرفی خواهد شد، توافق صورت میگیرد. همچنین بزرگراهی هم میان غزه و کرانه باختری ساخته و اجازه احداث زیرساخت های لازم برای انتقال آب تصفیه شده میان غزه و کرانه باختری هم داده میشود.
برای اجرای این برنامهها قرار است مبلغ 30 میلیارد دلار به مدت 5 سال به کشور «فلسطین جدید» اختصاص یابد؛ به این شیوه که سهم آمریکا از این مبلغ 20 درصد، اتحادیه اروپا 10 درصد و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم 70 درصد خواهد بود.
این موضوعات در نشست دو روزه بحرین که اوایل تیرماه سال جاری برگزار شد نیز طرح گردید. هدف این نشست که با برنامهریزی جرد کوشنر مشاور رئیس جمهوری آمریکا در منامه صورت گرفت، تمرکز بر تقویت زیرساختها، صنعت، توانمند سازی مردم فلسطین و اصلاحات حکومتی آن بود تا این منطقه قابلیت سرمایهگذاری پیدا کند. در آن کنفرانس بی نتیجه، نیز بر اختصاص 50 میلیارد دلار ظرف 10 سال در جهت دو برابر کردن تولید ناخالص داخلی فلسطین تاکید شد.
اما چرا ایالات متحده در این طرح بیش از هر چیزی، بر ابعاد اقتصادی تکیه کرده است؟
وضعیت اقتصادی مردم فلسطین
برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به شرایط معیشتی فلسطینی ها داشت. طبق اظهارات علا عوض، رئیس مرکز آمار فلسطین جمعیت فلسطین نزدیک به 5 میلیون نفر است. از این تعداد 2 میلیون و 881 هزار نفر در کرانه باختری و قدس شرقی اشغالی و یک میلیون و 899 هزار در نوار غزه زندگی میکنند.
عوض افروده: میزان متوسط خانوار در نوار غزه و کرانه باختری 5.5 درصد و میزان زاد و ولد نیز 4.4 درصد است.
در همین حال با توجه به رشد جمعیت 4.4 درصدی فلسطین، طبق آمار رسمی ارائه شده در سایت تریدینگ اکونومیکس، میانگین بیکاری در این منطقه بین 26 تا 29 درصد است. این رقم در سال 2018 به 32 درصد هم رسید.
در این میان وضعیت معیشتی مردم ساکن در نوار غزه به مراتب بدتر از کرانه باختری است. زیرا نه تنها نوار غره پرتراکم ترین منطقه جهان محسوب میشود، بلکه سیزده سال است که در محاصره اقتصادی به سر میبرد. از جمعیت یک میلیون و 899 هزار نفری غزه، 250 هزار نفر بیکار هستند. طبق آمار ارائه شده توسط أسراء البحیصی، خبرنگار زن حاضر در غزه، 85 درصد از ساکنان نوار غزه زیر خط فقر به سر می برند، همچنین 80 درصد بنگاه های اقتصادی به دلیل محاصره و حملات پی در پی رژیم صهیونیستی تعطیل شده اند. البحیصی در گزارشی که ارائه داده عنوان کرده تا پایان سال 2019 میزان زیان مالی ماهانه حدود 100 میلیون دلار خواهد بود.
بنابراین ناامنی ناشی از موشک پرانی رژیم صهیونیستی و محاصره اقتصادی 13 ساله نوار غزه، فرصت حفظ حیات همان معدود بنگاههای اقتصادی و یا کار در حوزه کشاورزی را تا حد زیادی از بین برده است.
اقتصاد کرانه باختری نیز متاثر از استیلاء شهرک نشینان صهیونیستی، دچار محدودیتهای زیادی شده است. از سوی دیگر اشباع بازارهای فلسطینی از محصولات کشاورزی اسرائیلی، اشتغال کشاورزی مردم این منطقه تضعیف کرد و احداث دیوار حائل موجب از بین رفتن میلیونها درخت زیتون شد که ضربات جبران ناپذیری بر معیشت فلسطینی ها وارد ساخت. این در حالی است که تا پیش از این اتفاقات، 70 درصد ساکنان کرانه باختری به کار کشاورزی اشتغال داشتند، لذا می توان تصور کرد شرایط زندگی آنها در حال حاضر چه وضعیتی پیدا کرده است.
در این شرایط پیشنهاد اختصاص 30 میلیادر دلار به رونق اقتصاد فلسطین و همچنین امکان استفاده از اراضی مصر برای ساخت کارخانه و کار کشاورزی، هدفی جز تطمیع جوانان فلسطینی ندارد، جوانانی که شاهد افزایش بی تفاوتی سران کشورهای عربی به مساله فلسطین و قدس شریف از یکسو و تقویت پیوندهای سیاسی با رژیم صهیونیستی نیز هستند. بنابراین عادی سازی مناسبات اعراب با اسرائیل و ارائه بستههای اقتصادی در قالب معامله قرن، دو بال پروژه جلب نظر فلسطینیها است.
اما این پرسش که آیا آمریکا در پیشبرد این نقشه موفق خواهد بود و مردم فلسطین میپذیرند که دست از آرمان خود بردارند و کشورشان را به امید تحقق رویای داشتن شغل در اختیار رژیم صهیونیستی بگذارند، موضوع بحث دیگری است که در این مقال نمیگنجد.