به گزارش راهبرد معاصر؛ با روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال 2017، طرح جدیدی از سوی کاخ سفید برای تعیین تکلیف وضعیت اراضی اشغالی فلسطین مطرح شد که البته با گذشت سه سال، هنوز به طور رسمی جزئیات این طرح که با نام معامله قرن شناخته می شود، منتشر نشده است اما بررسی اخبار نشان میدهد این پروژه به جز منافع تجاری اندک، دستاورد دیگری برای فسلطینانی که هفتاد سال گذشته را در محرومیت، ناامنی و محاصره گذرانده اند، نخواهد داشت.
در همین راستا چند روز قبل شبکه المیادین لبنان در خبری اعلام کرد به برخی از جزئیات معامله قرن دست یافته است. بحث ایجاد کشوری مستقل با نام «فلسطین جدید» در خاک غزه و کرانه باختری، عدم برخورداری این کشور از هرگونه تشکیلات نظامی، خلح سلاح حماس و رهبرانش، ترسیم دورنمای برخورداری جوانان فلسطینی از آینده شغلی مطمئن و تداوم شراکت فلسطینیان و اسرائیل در اداره بیت المقدس، مهمترین نکات این خبر است.
طبق مفاد پیشنویس طرحی که المیادین آن را رسانهای کرد، قدس تجزیه نمی شود ولی ساکنان عرب آن باید در «فلسطین جدید» ساکن شوند هرچند که اسرائیلیها اجازه دارند در شهر بمانند، مسالهای که به نظر میرسد موج جدیدی از آوارگی را برای فلسطینیان به همراه خواهد داشت.
در سه سال گذشته دولت ترامپ تلاش کرده است به اشکال مختلف زمینه های اجرای معامله قرن را فراهم کند. در این راستا انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدرس، اعلام قدس به عنوان پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی و مشروعیت بخشی به حضور نظامیان این رژیم در بلندیهای جولان بخشی از پازل اجرای معامله قرن محسوب میشود.
جلب نظر کشورهای عرب متحد ایالات متحده و اروپاییها به این پروژه نیز در همین رابطه صورت گرفت. در این طرح مصر مسئولیت میزبانی کارخانه ها، فرودگاه و زمینهای کشاورزی فلسطین را بر عهده خواهد داشت، با این شرط که فلسطینی ها حق سکونت در مصر را ندارند و باید بهای آن را نیز بپردازند که البته جزئیات آن هنوز مشخص نیست.
همچنین قرار است اتحادیه اروپا و کشورهای تولیدکننده نفت حوزه خلیج فارس 80 درصد هزینه 30 میلیارد دلاری پروژههای «فلسطین جدید» را در مدت پنج سال پرداخت کنند که در این میان سهم اروپا فقط 10 درصد خواهد بود.
در این میان کسب حمایت اردن به عنوان کشوری که دو میلیون آواره فلسطینی را در خود جای داده نیز برای آمریکا و رژیم صهیونیستی اهمیت دارد. برنامه وزارت خارجه ایالات متحده برای پرداخت وام بیش از 6 میلیارد دلاری به اردن از یک سو و طرح احتمال تغییر متولی امکان مقدس مسلمانان در قدس توسط ترامپ موجب شده است تا ملک عبدالله مخالفتی برای اجرای معامله قرن نداشته باشد. وام مذکور میتواند تاثیر قابل ملاحظهای در تعدیل سیاستهای ریاضتی امان و کاهش نارضایتیهای مردمی از حکومت ایفا کند، ضمن آنکه همراهی با آمریکا نگرانیهای خاندان پادشاهی اردن را بابت از دست دادن تولیت امکان مقدس مسلمانان در قدس را مرتفع خواهد کرد.
با این حال در سه سال گذشته دولت ترامپ فقط در اردوگاه خود اقداماتی در جهت اجرای این پروژه انجام داد و خبری از گفتگو با تشکیلات خودگردان و یا دیگر گروههای مقاومت فلسطین در این خصوص نبود. اما این به معنای کنار گذاشته شدن معامله قرن از راهبرد خاورمیانهای آمریکا نیست.
تلاش رژیم صهیونیستی برای افزایش تعداد کشورهایی که سفارت خود را از تل آویو به قدس منتقل میکنند موید این مطلب است. آخرین اخبار نیز حاکی از وعده پسر رئیس جمهوری برزیل برای انتقال سفارتخانه این کشور در سال 2020 بود.
قطع تمام کمکهای آمریکا به فلسطین در دو سال گذشته و تلاش برای تصویب بودجه 175 میلیون دلاری در راستای اجرای معامله قرن در کنگره نیز از دیگر مواردی است که نشان میدهد کاخ سفید همچنان در پی تحقق این پروژه است.
در همین رابطه باید به تشدید تحریمهای جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا نیز اشاره شود. در این سیاست، ترامپ تلاش میکند با افزایش فشارهای اقتصادی، جلوگیری از فروش نفت و دسترسی به منابع مالی زمینه های حمایت ایران از فلسطین و گروه هایی مقاومت این منطقه را محدود سازد. کاخ سفید امیدوار است از این طریق جنبشهای مقاومت اسلامی فلسطین را مجبور به تغییر نظر کند. براین اساس بخشی از اقدامات دولت ترامپ در ایجاد فشارهای اقتصادی بر ایران، در جهت هموار کردن زمینه های تحقق معامله قرن قابل ارزیابی است.
در این راستا استفاده از رسانه های بین المللی و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی دنیا و از جمله مردم ایران در دستور کار وزارت خارجه آمریکا قرار دارد. اظهارات پمپئو در خصوص تحدید فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران و نقش تهران در ناآرامی های خاورمیانه در کنار انتشار اخباری به استناد اسناد ویکیلیکس مبنی بر کمکهای سالانه چند میلیون دلاری به گروههای فلسطینی در این رابطه صورت می گیرد.
عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و حضور مقامات این رژیم در این کشورها به مناسبتهای بعضا غیرسیاسی، نشانه دیگری از پیگیری این طرح است. در صورتی که این کشورها روابط عادی خود را با تل آویو برقرار کنند، دیگر نمیتوان انتظار داشت رهبران عرب در سازمانهای بین المللی و یا نشستهای خود نسبت به اقدامات آمریکا و اسرائیل در فلسطین موضع منفی بگیرند. واشنگتن و تل آویو امیدوار هستند از این طریق امید جوانان فلسطینی به حمایتهای جهان عرب از آرمان فلسطین را از بین ببرند. اعلام برنامه های کمک مالی عربستان و همکاری مصر برای توسعه اقتصادی و بهبود معیشت فلسطینیها کاتالیزور این سناریو خواهد بود.
براین اساس اگرچه رسانه های آمریکا و جریانهای همسو با آن، چندان روی پیشبرد معامله قرن مانور نمیدهند و فقط گاهی اخباری از منابع غیررسمی منتشر میشود اما ترامپ این پروژه را کنار نگذاشته است و به نظر هم نمیرسد با تغییر احتمالی رئیسجمور در ایالات متحده، از دستور کار کاخ سفید خارج شود.
تحولات منطقه در چند سال گذشته و ارتباطات مقامات اسرائیل با جهان عرب بدون نگرانی از واکنش افکار عمومی داخلی این کشورها، کورسوهای امیدی است که استراتژیست های آمریکایی برای تعیین تکلیف وضعیت فلسطین بدان آن توجه ویژهای دارند.