به گزارش راهبرد معاصر، تیم رسانهای دولت با تحت فشار قرار دادن صداوسیما به دنبال ایجاد یک تغییر مهم در مدل تعامل سازمان صدا و سیما و نهاد ریاست جمهوری در پوشش اخبار مرتبط با دولت است. بدعت جدیدی که تا به حال سابقه نداشته است. با توجه به اینکه عملکرد مجموعه دولت موجب کاهش محبوبیت رئیس جمهور و کابینهاش شده است، تیم رسانهای دولت در نظر دارد تا با اعمال فشار، صدا و سیما را مجبور کند تا به خواستهاش در تغییر مدل پوشش اخبار پیرامون دولت تن دهد. اما در صورت تحقق این اتفاق، سازوکار مدل جدید و بدعتگونه تعامل دولت و صدا و سیما چگونه خواهد بود؟
دولت به دنبال آن است تا بستههای خبری آقای رئیس جمهور در مراسم مختلف را خود تهیه و تدوین کند و فقط صداوسیما پخش کننده باشد. به این ترتیب، جایگاه صدا و سیما از یک رسانه ملی که باید طرفدار انقلاب و مطالبهگر باشد تا سطح یک بنگاه خبری برای پوشش طرفدارانه اخبار و تصمیمات دولت و آقای رئیس جمهور تنزل پیدا خواهد کرد. تذکر هفته گذشته رئیس جمهور به صداوسیما نیز در همین زمینه بوده و آقای روحانی خواستار پخش بستههای تبلیغاتی و خبری ویژه خود به جای آنچه به صورت معمول برای روسای جمهور مختلف گروههای مختلف خبری تلویزیون تولید میکردهاند، شده است. بدعت خطرناکی که بیشک در آینده برای کشور مشکلساز خواهد شد.
بعد از اینکه تیم رسانهای دولت در تحمیل برخی مستندهای خاص خود به رسانه ملی ناکام ماند و برخی دیگر از پروژههای عملیات روانی آنها با شکست مواجه شد، در تازهترین تصمیم بهدنبال آن است تا بستههای خبری آقای رئیس جمهور در مراسم مختلف را خود تهیه و تدوین نموده و انتشار آن را به صدا و سیما بسپارد. در روزهای منتهی به انتخابات مجلس 98 و در حالی که گمان غالب جامعه این است که دولت روحانی بخاطر مواجهه با بحران ناکارآمدیِ برآمده از گفتمانِ موسوم به اعتدالش، درگیر حل و فصل امور جاری کشور است اما دولت در حال برنامهریزیهای دقیق برای انتخابات مجلس98 است. حضور کمرنگ «نوبخت»، رئیس سازمان برنامه و بودجه در رسانهها بر خلاف آنچه از مشی وی در تعامل و گفتگو با رسانهها سراغ داریم، حاکی از در جریان بودن عملیات دولت برای پیشبرد اهداف و تامین منافعاش در انتخابات مجلس یازدهم است. دولت میخواهد با سکانداری اخبار مرتبط با خود که البته با توجه به ساختار و وظایف گسترده و حجم مطالبات از دولت، بخش اعظمی از اخبار تولیدی رسانهی ملی است، مدیریت افکار عمومی را در واپسین روزهای منتهی به انتخابات مجلس 98 در اختیار بگیرد و تا حد امکان بر نتایج انتخابات اثر بگذارد. با نگاهی گذرا به سیر اتفاقات پیرامون روابط دولت و رسانهها، درمییابیم از آنجایی که متاسفانه دولت در حل مشکلات داخلی و سروسامان دادن به روابط و معاهدات خارجی توفیقی نداشته و با انتقاد رسانهها و افکار عمومی روبرو شده است، به دنبال بستن دهانها است تا منتقدان سخن نگویند.
پیش از انتخابات 96 اگرچه علی عسکری، رئیس سازمان صداوسیما اعلام کرده بود که رسانه ملی ملاحظاتی را درخصوص پوشش اخبار دولت رعایت میکند اما آنچه روی داد، پخش برنامههای تماما تبلیغی برای دولت از این رسانه بود.
علی عسکری حتی گفته بود؛ «آنتن رسانه ملی در سال ۹۵ در بهترین زمان، بهطور متوسط، روزانه ۲۱ ساعت در اختیار مسئولان اجرایی کشور بوده است ضمن آنکه وزرای دولت نیز، بهطور متوسط، روزانه ۶ ساعت آنتن رسانه ملی را در اختیار داشتهاند!».
این رویکرد نامناسب، واکنشهای فراوانی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت تا جاییکه یکی از این کاربرها نوشته بود: «فقط مانده صدا و سیما رسما از مردم درخواست کند به روحانی رای بدهید».
از سوی دیگر شنیدهها حاکی از آن بود که در آن ایام دولت بودجه مصوبی را که موظف به تزریق آن به صدا و سیما بوده است، در قالب برنامههای مشارکتی تعریف کرده و با آغاز سال ۹۶ رسانه ملی را مجبور به پخش برنامههایی از این دست که به تبلیغ آشکار دولت اهتمام دارند، کرده است. در ماجرای برجام نیز طبق اعلام صداوسیما، طرفداران توافق هستهای سهم دو برابری نسبت به منتقدان در صدا و سیما داشتهاند.
اگر به کمی پیشتر بازگردیم، به خاطر میآوریم پس از پخش سریال گاندو که یک سریال با داستانی جذاب و مربوط به بازداشت «جیسون رضائیان» توسط نیروهای امنیتی و آزادسازی وی توسط مذاکرهکنندگان بود، دولت با توسل به راههای مختلف درصدد توقف پخش این سریال و «تنبیه صدا و سیما» برخاطر پخش سریال منافی با سیاستهای دولت بود. «دولت تدبیر و امید» در آن مقطع سعی کرد با دست اندازی به بودجه صدا و سیما، فشارها بر این سازمان را افزایش دهد.
این اتفاق، نمای دیگری از تمامیتخواهی رسانهای دولت بود. مجموعه تلویزیونی «گاندو» به کارگردانی جواد افشار و تهیهکنندگی موسسه شهید آوینی، روایتی مستند و واقعی از نفوذ جیسون رضاییان، جاسوس آمریکا به دفتر رئیسجمهور بود که مخاطبان زیادی هم پیدا کرد. در همین حال اما رئیسجمهور در اقدامی غیرمنتظره و تعجبآور، پرداخت بودجه سه ماهه سازمان صدا و سیما را متوقف کرد! همان زمان، نامهای که در فضای مجازی منتشر شد، که «محسن حاجیمیرزایی»، دبیر وقت هیئت دولت در آن خطاب به «محمدباقر نوبخت»، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در تاریخ 19/4/98 نوشته بود: «بنا به دستور رئیسجمهور در جلسه هیئتوزیران به تاریخ 19/4/98 سازمان برنامه و بودجه کشور اعتبارات سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را پس از تأیید دو نماینده رئیسجمهور در شورای نظارت سازمان یاد شده تخصیص دهد!».
در میانه پخش این سریال نیز خبرهای متعددی از فشارهای دولت بر عوامل سریال و نهاد صداوسیما به گوش میرسید که اصرار داشتند بخشهایی از این سریال سانسور و حذف شود؛ در شرایطی که «گاندو» تنها بخشی از واقعیت پرونده جاسوسی جیسون رضاییان و گوشههایی از پروژه عظیم «نفوذ و استحاله» سرویسهای جاسوسی بیگانه علیه نظام اسلامی را به تصویر کشیده بود.
بررسی این رفتار نشان میدهد در واقع دولت همیشه به دنبال «بلهقربانگو» بوده است تا با تایید رفتارش، از فشار عمومی مطالبات مردمی از دولت کاسته شود. با این شرایط، اینگونه میتوان تحلیل کرد که هدف تیم رسانهای دولت در طرح پیشنهاد «تولید محتوای مرتبط با دولت توسط خود دولت»، تضعیف فضای انتقاد از دولت و ایجاد جنگ روانی با نیت اثرگذاری بر انتخابات است.
شاید وقتی مسئولین صداوسیما برخلاف قوانین و رویههای متعارف در مراسمها و شهرستانهای مختلف، این حجم از آنتن و تریبون زنده به دولتمردان اختصاص میدادند آن هم در حالی که در هیچ دولتی سابقهی چنین اتفاقی وجود نداشت، باید فکر این لحظه را میکردند که رئیس دولت بقیه آنتن صدا و سیما را نیز برای خود طلب کند! دولت از مدتها قبل به دنبال راهاندازی شبکه تلویزیونی اختصاصی برای خود بوده است تا بتواند دیدگاههای سیاسیاش را در بزنگاههای کشور به افکار عمومی منتقل کند اما به دلیل محدودیتهای قانون اساسی این کار میسر نبوده و نشده است. وادادگی صدا و سیما علت اصلی این ماجراست. صدا و سیمایی که دائم برای دولت رپرتاژ میرود و آنتن زنده خود را بیحساب و کتاب در اختیار روحانی و دولتمردانش قرار میدهد، در حالی که افکار عمومی از رسانه ملی توقع دارند دردها، نقدها و مطالباتشان را بیان نموده و مسئولین را به پاسخگویی وادارد.
منتقدین معتقدند آقای رئیس جمهور در پیچ و خمهای اصلی کشور معمولا به میدان نمیآید یا آنگونه که دوست دارد، کاملا یک طرفه و «مونولوگ» با مردم حرف میزند و اجازه نمیدهد نماینده یا نمایندگانی از رسانه ملی با او گفتوگویی حتی نرم و کمحرارت انجام دهند. آنگونه کهنگونهآآ بهعنوان مثال در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی نخست وزیر کانادا گوی سبقت را از رئیس جمهور ما در همدردی با بازماندگان ربود. بنابراین اینکه آقای روحانی پای کار انحصاری نمودن اخبار مرتبط با دولت در رسانهی ملی ایستاده است، نشاندهنده منافع قابل توجهی است که در صورت وقوع این مسئله، برای دولت مترتب خواهد بود. البته خبرهای موثق حکایت از آن دارد که رئیس صدا و سیما تا این لحظه درخواست تیم رسانهای دولت را نپذیرفته و در پاسخ گفته است که ما برای هیچ یک از سران قوا چنین رویهای نداریم. حتی برای اخبار مرتبط با رهبر معظم انقلاب نیز گروهی از خود صداوسیما اخبار و محتوای مرتبط را تولید میکنند. مشخصا چنین درخواستی یک بدعت است و نوعی انحصارگرایی به شمار میرود. رئیس دفتر رییس جمهور اما بعد از مقاومت علیعسکری فشار را به حداکثر ممکن رسانده و تاکید کرده است یا همان بسته خبری تولید شده ما را پخش کنید یا اصلا از رئیس جمهور خبری پخش نکنید!
کارشناسان حوزه تبلیغات معتقدند حسن روحانی که از زمان ریاست جمهوریاش چند برابر روسای جمهور قبلی از آنتن صدا و سیما استفاده کرده است، صدا و سیما را مکانی به عنوان شبکه تبلیغاتی دولت خود میپندارد و برخی مشاورین وی تلاش دارند تا با طراحیهای رسانهای، ناکارامدیهای بیرون زده از پس تصمیمات دولت را پشت التهاب آفرینیهای رسانهای پنهان کنند. روشی که در سالهای اخیر به دفعات شاهد آن بودهایم.
در چنین شرایطی، لازم است ماهیت و کارکرد رسانه ملی را به دولت یادآوری کرد. صداوسیما، از سوی امام راحل یک «دانشگاه عمومی» نامیده شده، باید وسیلهای برای سوق دادن آحاد جامعه به فرهنگ اسلامی و ابزاری کارآمد برای آشنایی مردم با درخشندگیهای اسلامی و انسانی باشد و در نهضت تولید علم، فكر و نظریه در زمینههای مختلف نقشآفرین باشد.
این دانشگاه عمومی باید گفتمانهای مورد نیاز جامعه را از طریق برنامههای حرفهای خود به گفتمان عمومی تبدیل کرده و یک رسانه قوی برای مقابله با تهاجم تبلیغاتی، فرهنگی و خبری نظام سلطه و امپراتوری رسانهای آن باشد. مأموریت محوری رسانه ملی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، عبارت است از «مدیریت و هدایت فكر، فرهنگ، روحیه، اخلاق رفتاری جامعه، جهتدهی به فكر و فرهنگ عمومی، آسیبزدایی از فكر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت- یعنی روحیه دادن- و زدودن احساس عقبماندگی».
با این اوصاف، نگاه دولت به رسانه ملی که آن را مطیع و روابط عمومی خود میخواهد، هیچ همخوانی و هماهنگی با سرشت و حقیقت آن ندارد و ملاحظهای مبتنی بر سلیقههای جناحی و فاقد لحاظ منافع ملی است.
رسانه ملی یا رپورتاژگر دولت؟
اینکه تیم اطلاعرسانی دولت با فشار به صداوسیما به دنبال این است که بستههای خبری رئیسجمهور در مراسمهای مختلف را خود تهیه و تدوین کند و فقط صداوسیما پخشکننده باشد، یعنی رسانه ملی را صرفا بهعنوان رپرتاژگر خود میخواهد. این مسئله که یک بدعتگذاری و تمامیتخواهی رسانهای برای رئیسجمهور بهحساب میآید که تا به حال از سوی هیچ دولتی سابقه نداشته است.
نکته قابل توجه آنکه کسانی که داعیه آزادی بیانشان عالم گیر است و در قبال هر مسئله کوچکی سر و صدای زیادی به راه می اندازند، امروز در قبال این برخورد دولت با منتقدین سکوت کردهاند زیرا منافع مشترکی دارند و بخاطر حفظ و تقویت این منافع مشترک چشمهای خود را بر واقعیتها بستهاند .
من نه اهل سیاست هستم و متن بالا را جز چند چند سطر مطالعه نکردم
اما آیا در صدا و سیمایی که با بدترین الفاظ به رئیس جمهور قانونی کشور توهین میشود چه انتظاری هست.
امیدواربودم حداقل در این برهه حساس همه ارکان نظام دست در دست ار هر طرز تفکری، برای انقلاب، نظام و مردم کوشش می کردند که متاسفانه اکثرا" فقط به فکر منافع حربی و قدرت هستند.
شما که سیاست مدارتری از دولت.. سخن حق تلخ است