به گزارش راهبرد معاصر ؛ «محمدباقر قالیباف» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «رسالت» نوشت:
به تأخیر انداختن تصمیم گیری درباره پیوستن به کنوانسیون پالرمو در مجمع تشخیص مصلحت نظام، به دلیل اهمیت FATF به عنوان یک ساختار کلی بود، یعنی پالرمو به تنهایی موضوعیت نداشت و باید در نسبت با FATF بررسی میشد. وقتی مقدمات و لوازم گرفتن یک تصمیم درست و بهتر فراهم نیست، حجت و دلیلی برای تعجیل وجود ندارد. تصویب شتابزده کنوانسیون پالرمو یا رد چشم بسته آن، هر دو مظاهری از تصمیمگیری ناقص و نادرست هستند. بنابراین در شرایطی که تعداد قابل توجهی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، حجت شرعی و عقلی برای قبول یا رد نداشتند یا اینکه به هر دلیلی احساس میکردند ابعاد موضوع به خوبی بحث و بررسی نشده است. درخواست فرصت بیشتر، بهترین گزینه بود.
اما چنین تصمیمی، یعنی تصمیم به این که فعلاً تصمیم نگیریم، مزیت دیگری هم از منظر مردم سالاری دینی دارد. ما با اعتقاد عمیق به اسلام سیاسی و جایگاه بیبدیل ولایت فقیه در آن، ساز و کارهایی برای اداره کشور طراحی و پیاده کرده ایم و لازمه اداره کارآمد کشور این است که همه جریانهای سیاسی به این ساز و کار و نتایج برآمده از آن پایبند باشند، حتی اگر این نتایج موقتاً به نفع آنها نباشد. گفتوگو و چانهزنی، بخشی از سازوکار تصمیم گیری در یک نظام مردمسالاری دینی است. اما دو قطبی کردن شدید فضای سیاسی درباره یک موضوع، باعث میشود فقط صداهایی که بلندتر بوده شنیده شوند و مهلت چندانی برای اقناع و تبادل اطلاعات مفید و شناخت بهتر از پدیده وجود نداشته باشد. خروجی نظام تصمیمگیری برای ما مهم است، اما در کنار آن باید توجه داشت که خروجی بهتر، ماحصل ورودی و فرآیند بهتر در تصمیمگیری است. اگر ما اطلاعات کافی و شفاف درباره یک موجودیت مثل FATF و اجزای آن نداشته باشیم، آیا میتوانیم به یک تصمیم بهتر و قابل دفاع برسیم؟
وضعیت ما الان اینگونه است. موافقان در حالی برای تصمیمگیری عجله دارند که مخالفان احساس میکنند هنوز دغدغههای جدی آنها پاسخ داده نشده است. عمده بحث هایی که تاکنون صورت گرفته، معطوف به چرایی بوده است.
موافقان گفتهاند چرا باید الزامات FATF را اجرا کرد و مخالفان گفتهاند چرا نباید اجرا کرد. اما به صورت جدی بحث نشده است که اگر پیوستیم چه مسیر و تهدیدات و چالشهایی پیش روی ماست یا اگر نپیوندیم، چه گزینههای جایگزینی داریم. چرایی حتماً مهم است، اما متوقف شدن در آن به ضرر تصمیمگیری بهتر است. ما یک گام مهم در راه تصمیمگیری بهتر برداشتهایم و آن بحث درباره چرایی پذیرش یا عدم پذیرش است. اما یک گام دیگر باقی مانده است و آن تجزیه و تحلیل و بررسی چگونگی اجرا یا عدم اجرای الزامات یا توصیههای FATF است. قطبی کردن فضای بحث یا نگاه صفر و یک داشتن به ماجرا، هر کدام آفتهای خاص خود را دارد.
عدم اجرای توصیههای FATF پایان جهان نیست، ضمن اینکه پذیرش آن هم باعث نخواهد شد بخش اعظم مشکلات اقتصادی و حتی مشکل تعامل بانکی ما با سایر کشورها حل و فصل شود. همگان اذعان دارند تحریم های ظالمانه و یک جانبه آمریکا به مراتب مهمتر از اجرا یا عدم اجرای توصیههای گروه اقدام مالی است. پذیرش این توصیهها در برخی موارد با اصول اعتقادی و حتی آرمانهای جمهوری اسلامی اصطکاک دارد و لذا باید بپذیریم با یک تصمیم بسیار مهم و حیاتی مواجهیم. نه تنها مسئولان که بخشی از مردم هم نگران هستند وقتی پذیرفتیم با یک تصمیم سخت مواجهیم، ناگزیر هستیم زمان بیشتری برای شناخت ابعاد مختلف موضوع اختصاص دهیم. به همین دلیل در شرایط فعلی، پرداختن به چگونگی اجرا یا عدم اجرای توصیههای FATF ضرورت بیشتری دارد و چه بسا با باز شدن این بحث، فضای دو قطبی فعلی، جای خود را به یک اجماع قویتر درباره پذیرش یا عدم پذیرش بدهد. تردید نکنید که اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز (شنبه) درباره پیوستن به کنوانسیون پالرمو تصمیم میگرفت، این تصمیم فارغ از مثبت یا منفی بودن آن، ناقص بود؛ زیرا بخش قابل توجهی از موافقان و مخالفان به اطلاعات لازم درباره آن دست نیافته بودند. ما تصویری روشن و مورد اجماع درباره شرایط پس از ورود یا عدم ورود نداریم و موافقان و مخالفان برای رسیدن به یک تصمیم بهتر باید درباره این شرایط بحث و تبادل نظر کنند.