خاورمیانه با همکاری منطقه ای امن می شود نه با توافق هسته ای جدید-راهبرد معاصر
مقاله فارین افرز؛

خاورمیانه با همکاری منطقه ای امن می شود نه با توافق هسته ای جدید

مجله فارین افرز در یادداشتی به قلم ولی نصر، راهی به مسئولین کاخ سفید پیشنهاد می کنند که طی آن، ضمن حفظ نفوذ و حضور در غرب آسیا، از شدت تنش ها با ایران بکاهند.
تاریخ انتشار: شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - 15 February 2020

خاورمیانه نه با یک توافق هسته ای جدید بلکه با همکاری منطقه ای می تواند امن شود

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ مجله فارین افرز در یادداشتی به قلم ولی نصر، راهی به مسئولین کاخ سفید پیشنهاد می کنند که طی آن، ضمن حفظ نفوذ و حضور در غرب آسیا، از شدت تنش ها با ایران بکاهند. در ادامه ترجمه این مقاله را می خوانید:

 

سیاست خاورمیانه ای دونالد ترامپ اکنون به سوی سرگردانی پیش می رود. او از هنگامی که دولت را بدست گرفته اعلام کرده هدفش کاستن از حضور نظامی در این منطقه است اما سیاست هایش تاکنون ثباتی را که چنین عقب نشینی را ممکن سازد، به خطر نینداخته. بلکه برعکس، واشنگتن تنها تمرکز خود را بر جایگزین کردن توافق هسته ای 2015 با یکی دیگر که برنامه موشکی و فعالیت های منطقه ای ایران را هم در بر گیرد، قرار داده است. پیگیری چنین توافقی به عنوان مفصل سیاست خاورمیانه ای امریکا، تنها به بی ثباتی منطقه و مورد خطر قرار گرفتن منافع واشنگتن کمک کرده است.

 

ترامپ بر کارزار "فشار حداکثری" خود متکی بوده که بر فشار اقتصادی به منظور شکاندن اراده رهبران آن متمرکز است. اما ایران به جای تسلیم شدن پایبندی به توافق هسته ای 2015 را کاهش داده، پهپاد امریکایی را سرنگون ساخته، نفت کش های خلیج فارس را به شدت مورد تهاجم قرار داده و به منافع امریکا در عراق حمله کرده است. امریکا این ها را با حمله به قاسم سلیمانی و قتل وی تلافی کرد. این بحران روشن کرد که ترامپ در رابطه با ارزان تمام شدن و راحت بودن فشار حداکثری دچار اشتباه محاسباتی شده است. ایران هم در مقابل توانایی بازدارندگی حملات به خود را دارد.

 

مهار ایران روزی رویکرد مرکزی واشنگتن به خاورمیانه بود. امروز چنین هدفی نه معقول است نه پایدار. این با اولویت های دیگر امریکا نظیر رقایت با چین و روسیه در تضاد قرار گرفته است. در کنار این، مخالفت های عمومی در رابطه با تعهدات بی پایان در قبال خاورمیانه (که ترامپ وعده پایان دادن به آن را داده) در داخل بروز کرده است. به جای تلاش برای مهار ایران، واشنگتن باید برای ساخت نظمی منطقه ای بکوشد که از تنش ها بکاهد و ثبات را بالا ببرد.

 

منطقه ای مشترک

حتی اگر دولت ترامپ در ایجاد توافق هسته ای جدیدی با ایران به توافق می رسید، بعید بود منطقه به ثبات بیشتری برسد. ترامپ در بهترین حالت به این توافقنامه، به عنوان یک معاهده کنترل تسلیحات می نگرد اما چنین چیزی نمی تواند مسائل امنیتی گسترده خاورمیانه را حل کند و معمای استراتژیک ایران را پایان دهد.

 

در خاورمیانه امروز، عربستان، اسرائیل و ترکیه و تمام متحدانشان، درگیر رقابتی با حاصل جمع جبری صفر هستند. این برتری طلبی شدید، به آتش رقابت تسلیحاتی خطرناکی دمیده که همه چیز را (از تسلیحات متعارف گرفته تا موشک و شبه نظامیان و ارتش های سایبری و تسلیحات با تکنولوژی پیشرفته) در بر گرفته است. یک توافق هسته ای جدید به تنهایی نمی تواند به رقابت ها پایان دهد، منطقه را در ریل دیگری بیندازد یا تصور ایران از امنیت را تغییر دهد. اما پس از زدودن تهدیدهای نزدیک و باز کردن درهای دیپلماسی به روی ایران، یک توافق ممکن است اجازه دهد امریکا از حضور نظامیان خود در منطقه بکاهد. این رویکرد می تواند به نظم منطقه ای قابل اتکایی بیانجامد.

 

برای سالیان متمادی سیاست امریکا با این فرض شکل گرفته که باید به رفتارهای ثبات زدای ایران پایان دهد. ایران یک قدرت تجدید نظر طلب است. ایران نظم منطقه ای کنونی را به عنوان نظامی می بیند که او را محروم کرده و انرژی خود را صرف مقابله با این محروم سازی می کند. رفتار ایران تنها وقتی تغییر می کند که خود را دارای جایگاهی در نظم منطقه ببیند و این تنها وقتی میسر می شود که در کنار عربستان، اسرائیل و ترکیه، برای ایران هم حقی برای نفوذ در جهان عرب قائل باشیم. اوباما یک روز به منتقدان عرب توافق هسته ای گفته بود: ایران و عربستان باید راهی موثر برای به اشتراک گذاشتن منطقه و ساخت نوعی صلح سرد بیابند. در آن وقت رهبران عرب به نظر مشورت اوباما را رد کردند ولی امروز این مشاوره ضروری بنظر می رسد.

 

ساخت یک نظم منطقه ای جدید سخت خواهد بود. بی اعتمادی عمیق ایران را از منطقه عربی خود جدا کرده. اما اکنون منطقه در آستانه مرحله ای است که بازیگران را وادار به در نظر گرفتن جدی این واقعیت ها کرده: تعهد دراز مدت امریکا به منطقه در هاله ای از ابهام است، تنش ها میان ایران و امریکا در حال به اوج رسیدن است و تهدیدات فوران می کنند.

 

رقیب اصلی ایران، عربستان مخالف دخالت دادن آن در نظام منطقه است. ریاض مدت ها اصرار داشته که ایران هیچ منافع مشروعی و در نتیجه هیچ ربطی در خاورمیانه عربی ندارد. همین نگاه را هم به ترکیه دارد. تهران مخالف این محروم سازی است. این روزها در بلوک عربی هم شکاف هایی ایجاد شده که معتقد است این بلوک تحت تاثیر جهان بینی و جاه طلبی های عربستان قرار گرفته.

 

شورای همکاری خلیج فارس که عربستان آن را به عنوان سنگر مقابله با ایران رهبری می کند، اکنون عمیقا در نگاه به مسائل امنیتی چندپاره شده است. به دستور عربستان چندین کشور خاورمیانه قطر را از 2017 در حصر قرار دادند که تا حدودی به خاطر نزدیکی دوحه به تهران نیز بوده است. در نتیجه این موضوع قطر ایران را به عنوان یک عامل توازن در مقابل عربستان و ترکیه را عامل توازن در مقابل این دو یافته. کویت و عمان نگرانی هایی مشترکی از نقش پر رنگ عربستان و تلاش آن برای مقابله با هژمونی ایران دارند. بنابراین امریکا در متحد کردن شورای همکاری خلیج در مقابل ایران، مشکل دارد چه رسد به گسترش آن تا ناتوی عربی با افزودن اردن و مصر به ترکیبش. امریکا به جای تقویت بلوک عربی باید تعریفی از خاورمیانه را بپذیرد که در آن ایران و ترکیه محروم نشده اند.

 

میانجی های آماده

ایران در شکاف میان عرب ها، فرصت می بیند. ایران با بر ملا کردن محدودیت های امریکا در تعهدات به خاورمیانه و نشان دادن توانمندی خود در ثبات زدایی، اکنون پیشنهاد یک ابتکار دیپلماتیک برای کاستن از تنش ها از طریق امنیت دسته جمعی می دهد. ایران پیشنهاد داده که سازمان ملل سکان را بدست گیرد و مبنای کار را قطعنامه 598 شورای امنیت قرار داده تا بر مبنای آن بر سر یک طرح قابل توافق، بازیگران کنار هم بیایند.

 

روحانی از ماه ها پیش، طرح این موضوع را کرده است. او در سپتامبر طرحی با عنوان صلح هرمز اعلام کرده که می تواند به عنوان گام اول در امنیت دسته جمعی خلیج فارس باشد و در همین راستا نامه های رسمی به کشورهای خلیج ارسال کرده و از آن ها برای حمایت از این ابتکار دعوت کرده. او همچنین خواهان توافق عدم تجاوز با پادشاهی های خلیج شده و به حوثی ها هم چراغ سبز برای مذاکره با عربستان نشان داده است.

 

پوتین هم به همین نحو فرصتی مشابه برای معماری امنیتی خاورمیانه می بیند. او که مشتاق به محکم کردن جای پای روسیه در خاورمیانه است و می خواهد خلاء دیپلماتیک ناشی از کم کاری امریکا را پر کند، آمادگی خود برای میانجیگری گفتگوهای منطقه ای در جهت یک توافق امنیتی ابراز داشته. ایران از قبل سابقه چنین موضوعی را در قفقاز و آسیای مرکزی داشته است. روسیه به عنوان تنها قدرت بیرونی که رابطه گرمی با همه طرف ها دارد، می تواند به عنوان میانجی دیپلماتیک میان طرف های درگیر وارد شده و نقش خود در منطقه را افزایش دهد؛ چیزی که پوتین مدت هاست که می خواهد.

 

بازیگران منطقه هم از پیش، گام هایی با بوی اعتماد سازی و حل اختلافات برداشته اند. مسئولین امنیتی بلندپایه ایرانی و اماراتی تابستان گذشته گفتگوهایی را با هدف کاستن از تنش ها آغاز کرده اند. کویت میان عربستان و قطر میانجی گیری می کند و عمان گفتگو میان عربستان و حوثی ها را تسهیل می کند. این گام ها آرام است اما پیشرفتی را در مقایسه با سال های گذشته نشان می دهد؛ وقتی هیچ تلاش دیپلماتیکی در منطقه برای حل اختلافات وجود نداشت.

 

هماهنگی منطقه ای برای خاورمیانه هنوز مسیری دراز در پیش دارد. اما در کوتاه مدت، حتی پیش از مذاکرات برای چنین توافقی، می توان کاری کرد تا اعتماد سازی شود چه رسمی چه غیر رسمی، چه دوجانبه و چه چند جانبه.  بعید است دولت های خاورمیانه به عنوان پایه ای برای امنیت دسته جمعی، بر سر تهدیدات به توافق برسند اما می توانند روی برخی اصول توافق کنند. اصلی که می شود با آن شروع کرد، همانطور که امیر کویت گفته، باید عدم تجاوز و عدم مداخله کشورها در امور داخلی یکدیگر باشد. هر کدام از دولت ها تجاوزات دولت خارجی دیگر را عامل تهدیدات امنیتی خود می بیند.

 

با توافق بر سر اصول مشترک، حکومت های منطقه می توانند به سوی توافق بر سر منافع مشترک نظیر مدیریت بحران های زیس محیطی، همکاری اقتصادی، روابط مردم با مردم و امنیت انرژی و دریایی دست یابند. با میثاق های دو و چند جانبه، طرف های منطقه می توانند ابزار های لازم برای حل منازعات را بدست آورده و مرزهایی که همه باید بدان پایبند باشند را مشخص کنند. سپس نوبت به ایجاد نهادهایی می رسد که این مکانیزم ها را عملیاتی کند.

 

یک پیشینه اروپایی

شاید واشنگتن با برخی دلایل، در رابطه با انگیزه ها برای امنیت دسته جمعی در منطقه مشکوک باشد. اما امریکا باید متحدان خود را تشویق کند تا همانند سایر شرکایش در مناطق دیگر جهان عمل کرده تا امنیت منطقه ای خود را بیفزایند. امریکا باید مزایای این فرایند را برسمیت بشناسد. قطعا واشنگتن از میثاق های عدم تجاوز و وعده های عدم دخالت میان ایران و همسایگان استقبال خواهد کرد. اگر ایران بخواهد چنین مسیری را طی کند، بار مسئولیت امنیت امریکا در منطقه، برداشته نمی شد ولی حداقل کمتر می شد.

این که ایران و همسایگانش بتوانند به توافقاتی این چنینی برسند غیر قابل تحمل نیست. در1995 ایران و عربستان توافقاتی امنیتی داشتند که ذیل آن برخی مسائل اقتصادی و منطقه ای هم بود. همان توافقات امنیت خلیج فارس را برای 10 سال تامین کرد. در 2015 ایران توافق هسته ای با 6 قدرت را امضا کرد. بسیاری در سیاست خارجی واشنگتن، شک داشتند که ایران به بندهای توافق پایبند بماند. اما ایران به آن پایبند ماند و تنها در 2019 (دو سال پس از خروج امریکا از برجام) بود که در جهت کاهش تعهدات گام برداشت.

 

اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس به پیشرفتی در راستای امنیت دسته جمعی خود دست یابند، امریکا نباید آن را به عنوان بهانه ای برای عقب نشینی از منطقه ببیند بلکه برعکس، منطقه با ثبات تر، درخواست کمتری از امریکا خواهد داشت و این باعث پایدارتر شدن حضورش می شود. امریکا باید باید از پشت متحدان خود را حمایت امنیتی بکند تا توازن قدرت منطقه حفظ شود.

 

به عنوان یک نمونه موفق رهبران امریکا می توانند به همین سازمان امنیت و همکاری در اروپا بنگرند. این سازمان با ارتباطات دست پایین و اقدامات اعتماد ساز شروع به کار کرد تا این که شکاف ایدئولوژیک میان ملت های اروپا پر شد. طی زمان، این تلاش های آهسته از مذاکرات دو و چندجانبه سر در آورد و بعد هم کار به توافقات گسترده روی موضوعات مهم رسید و سرانجام امنیت اروپایی نهادیه شد. خاورمیانه هم می تواند از چنین روندی سود ببرد.

اوباما فهمید که اگر امریکا خواستار کاستن از حضور در خاورمیانه است، مجبور خواهد بود تا بازیگران منطقه را برای همکاری و سرمایه گذاری امنیتی مشترک تشویق کند. این خرد اکنون غیر قابل انکار است. سیاست سازان اگر نیاز به چنین تلاشی را به رسمیت بشناسند و از آن حمایت کنند، اقدام شایسته ای انجام داده اند. گزینه های دیگر به معنای بحرانی بزرگتر و جنگ بی پایان خواهد بود.

 

نظریه: در این نوشتار تحلیلگر فارین افرز نکته ای را تقریبا به صراحت مطرح کرده که شایسته توجه است: ایالات متحده امریکا باید از حضور مستقیم خود در منطقه بکاهد ولی نباید از آن خارج شود. برای این منظور، می تواند راهی برای توافق میان قدرت های منطقه از جمله ایران و عربستان باز کند تا ضمن حفظ جای پای خود، از تنش ها در غرب آسیا بکاهد.

 

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
حسن بهشتی‌پور، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «راهبرد معاصر» پاسخ داد: / ۱ روز پیش

چرا تروئیکای اروپایی علیه ایران قطعنامه صادر کرد؟

یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛ / ۱ روز پیش

«روز خوب» دیوان کیفری بین‌المللی

یادداشت علی ظافر، تحلیلگر یمنی؛ / ۱ روز پیش

فرار ناو آمریکایی با قدرت نمایی مقاومت یمن