به گزارش راهبرد معاصر؛ مجله فارین افرز در مقاله ای که به تازگی منتشر کرد، اثبات می کند که ادعاهای ترامپ در رابطه با کاستن از شمار نظامیان امریکایی در خارج مرزها صحت ندارد و دولت ترامپ در این زمینه شکست خورده است. در ادامه ترجمه مقاله فارین افرز را می خوانید:
طبق گزارش ها رئیس جمهور امریکا، دونالد ترامپ وعده داده که نیروهای امریکایی را از درگیری های خارجی پر هزینه بیرون می آورد و آن ها را به خانه باز می گرداند تا بار تعهدات ماورای بحار از دوش این کشور برداشته شود. ترامپ در سخنرانی خود در سال جاری گفت: «ملت های بزرگ درگیری جنگ های بی پایان نمی شوند... ما در حال باز گرداندن نیروهای خود به خانه هستیم». او با لحنی پر غرور در جلسه کابینه در اکتبر اظهار داشت: «من انتخاب شدم به خاطر این که سربازان را به خانه باز گردانم».
اما سه سال پس از تکیه زدن وی بر کرسی ریاست جمهوری، همچنان به وعده عقب نشینی نیروها، جامه عمل پوشانده نشده است. رئیس جمهور کنونی هنوز به صورت ملموس ردپای نظامی امریکا در جهان را تغییر نداده؛ رد پایی که از دوره رئیس جمهور قبل باقی مانده است. او همچنین هزینه های سنگین دفاع از متحدان امریکا را هم بر نداشته. برعکس، او مسئولیت نظامی بیشتری پذیرفته و دخالت امریکا در افغانستان، سوریه و جاهای دیگر را بسیار بالا برده است. عملا در هر مسئله دیگر هم ترامپ به صورت افراط گونه ای راه رئیس جمهور پیشین را تغییر داده. اما وقتی بحث گسیل نیرو و تعهدات دفاعی ماورا بحار می شود، او تاحد زیادی صفحه شطرنجی را که به ارث برده، نگه می دارد.
شمار نیروها
روشن ترین ابزار سنجش اقدام ترامپ برای عقب نشینی نیروها یا عدم عمل به این وعده، میزان گسیل نیرو به خارج است. اواخر ریاست جمهوری اوباما، تقریبا 198 هزار نیروی زیر پرچم وظیفه امریکا، به ماورا بحار گسیل داشته شده بودند. این آماری است که مرکز داده نیروهای دفاعی منتشر کرده. اکنون تعداد این نیروها در آخرین سر شماری، 174 هزار نیروست. اما این آمار برای فریب است. وزارت دفاع در دسامبر 2017، نیروهای حاضر در عراق، افغانستان و سوریه را از گزارش رسمی خود کنار گذاشت و بهانه آن را هم به نحو مشکوکی، "حفاظت از نیروهایمان" عنوان کرد. اگر برآوردهای تقریبی در رابطه با این سه کشور را هم اضافه کنیم، نیروهای حاضر در ماورای بحار به حدود 194 هزار تن می رسند. تقریبا همان تعدادی که ترامپ از دوره قبل به ارث برد.
دلیل اصلی که ترامپ نتوانسته شمار نیروهای حاضر در بیرون مرزها را کاهش دهد، این است که هر وقت چنین ادعایی مطرح کرده، خودش از تصمیمش بازگشته. به عنوان نمونه به افغانستان بنگرید. ترامپ پیش از انتخاب شدندش مکرر افغانستان را "اشتباه وحشتناک" می خواند و اعلام کرد «وقت بازگشت به خانه فرا رسیده است». ولی وقتی خودش به کرسی قدرت رسید، ترامپ به حضور نظامی امریکا در افغانستان تا 50% افزایش داد. البته پنتاپون شماری از نیروها را باز گردانده ولی اکنون حدود 12 هزار 500 نیروی امریکایی در این کشور هستند که وقتی ترامپ اداره امور را به دست گرفت، 8500 تن بودند.
داستانی مشابه در مورد شمال سوریه هم وجود دارد. ترامپ ناگهان دستور داد نیروهای امریکایی در دسامبر 2018، از این کشور خارج شوند. او ادعا کرد: «ما بر داعش پیروز شدیم... پسران ما، زنان جوان ما و مردان ما، همه به خانه باز می گردند». اما وقتی اعضای کنگره علیه این تصمیم فشار آوردند و چندین تن از مسئولین دولت استعفا دادند، ترامپ کوتاه آمد و موافقت کرد نیمی از 2000 نیروی اعزامی به سوریه، باقی بمانند. در اکتبر رئیس جمهور اعلام کرد باقی 1000 نیرو را بر می گرداند و با این اقدام، راه را برای تجاوز ترکیه به شمال سوریه و حمله آن به متحدان کرد امریکا، هموار ساخت. اما بار دیگر مسئولین پنتاگون بر سر رئیس جمهور ریختند و او را قانع کردند که 90% نیروهای باقیمانده را برای حفاظت از میادین نفتی نگه دارد. بنظر می رسد نیروهایی که بیرون آمدند، به جای این که به خانه بازگردند، دوباره به سوریه می روند.
یکی از نقاطی که ترامپ موفق شده نیروها را کاهش دهد، آفریقا بوده است. پنتاگون اعلام کرده خروج مرحله ای صدها نیروی امریکا از این قاره، از 2018 آغاز شده است. اما ردپای نظامی امریکا در آفریقا چندان مشهود نبود و حدود 7200 نیرو در آن حضور داشتند و به خاطر این که عملیات های ضد تروریسم بیشتر در غرب این قاره بود، فرماندهان نظامی پیشنهاد کاهش نیمی از نیروها را دادند.
از این ها که بگذریم، امریکا در خاورمیانه و اروپا تعهدات جدیدی پذیرفته است. در واکنش به تنش رو به تزاید میان عربستان و ایران، ترامپ دستور اعزام حدود 14 هزار نیروی اضافی به خلیج فارس را صادر کرد که 3500 تن از آن ها برای حفاظت از میادین و تاسیسات نفتی عربستان اختصاص داده شدند. ترامپ همچنین موافقت کرد که حضور نظامی در لهستان با افزایش 1000 نیرو انجام شود. او همچنین در حال مذاکره با مقامات این کشور به منظور تاسیس یک پایگاه نظامی دائمی در خاک آن است. خلاصه آن که تحرکات نوسانی ترامپ منجر به اعزام مجدد ظاهری و سردرگمی مزمنی در رابطه با اولویت های امریکا شده ولی کاهش معنادار شماری نیروها در خارج را در پی نیاورده است.
سهم عادلانه آن ها
ترامپ در کسوت نامزد انتخابات قول داده بود بار مالی سیاست خارجی امریکا را بکاهد و به طور ویژه از متحدان بخواهد بهای بیشتری بابت کمک های امنیتی امریکا بپردازند. او ادعا کرد ایالات متحده «سال ها، سال ها، مورد بی احترامی، تمسخر مردم دیگر قرار گرفته است. مردمی که باهوش تر و زیرک تر بودند». او به طور خاص به کره جنوبی و ژاپن اشاره کرد. وقتی هم که رئیس جمهور شد، او در اولین اجلاس سران ناتو، پیرامون این که «چقدر از این ملت های اروپایی از سال های پیش بدهی های سنگین دارند»، گله کرد.
اما ترامپ تاکنون موفقیتی چندانی در فشار با کشورهای ناتو برای افزایش سهم تعهد داده در 2014 نیستند. آن ها تعهد داده بودند که طی یک دهه، 2% از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی اختصاص دهند. وقتی ترامپ رئیس جمهور شد، تنها 4 کشور به این میزان رساندند (بریتانیا، ایالات متحده، استونی و یونان). 4 کشور دیگر (لهستان، رومانی، لیتوانی و لتونی) توانستند به این میزان برسند آن هم به خاطر این که از قبل در این مسیر حرکت کرده بودند. در همین زمان هزینه کرد دفاعی بریتانیا در عمل افت کرد و احتمالا به لب مرز، یعنی 2.1% تولید ناخالص داخلی می رسد. هزینه دفاعی فرانسه 1.8% است و برای رسیدن به 2%، تا 2025 زمان می برد. آلمان هم به تا 2031 فه 2% نمی رسد. حتی اگر بخواهیم چرب زبانی کنیم هم نمی توانیم بگوییم افزایش بودجه های نظامی ناشی از فشار ترامپ بوده زیرا سر جمع این افزایش در میان اعضای ناتو، 38 میلیارد دلار بیشتر نمی شود آن هم تا پایان 2019.
متحدان اصلی امریکا در ناتو که جزو اروپا نیستند که در مقابل درخواست افزایش سهم خود، مقاومت کرده اند. یکی از آن ها ژاپن است. هزینه نظامی این کشور و استرالیا، به ترتیب 1 و 2 % تولید ناخالص دالی است که همان آمار قبل از ترامپ است. کره جنوبی هزینه نظامی خود را به نحو چشمگیری افزایش داده اما به خاطر افزایش تنش ها با کره شمالی است. هزینه کرد کره جنوبی در دوره ترامپ به سختی افزایش یافته است. هزینه نظامی عربستان در سال های اخیر به شدت کاهش هم یافته و از 87.2 میلیارد دلار در 2015 به 67.5 میلیارد دلار در سال پیش رسیده است و هیچ شواهدی هم وجود ندارد که در دوره ترامپ افزایشی رخ داده باشد.
با بی میلی متحدان امریکا برای هزینه کردن در بخش دفاعی، دولت ترامپ مجبور شده بیشتر آن را بر عهده گیرد. طی سه سال گذشته با افزایش 139 میلیارد دلاری بودجه دفاعی، میزان آن را از 611 میلیارد دلار در 2016 به 750 میلیارد دلار در سال 2019 رسانده است. جالب این که ترامپ در 2018 بودجه نظامی را "دیوانه وار" خوانده بود.
هیچ پایانی دیده نمی شود
قرار بود اقدامات خودسرانه ترامپ امریکا را از زیر بار هزینه های نظامی خارجی بیرون بیاورد. برخلاف ادعایش که می گفت «بیش از ژنرال ها می دانم»، او هنوز کار دارد تا به جنگ های امریکا پایان دهد. اقدامات او در سوریه و افغانستان هم اهرم های امریکا را بر باد داده است. بعد از خروج از توافق هسته ای با ایران، او نتوانسته هیچ جایگزینی برایش تعیین کند چه رسد به چیز بهتر! در اوایل نوامبر ایران اعلام کرد بیش از سقف تعیین شده در توافق هسته ای، غنی سازی می کند.
اقدامات رئیس جمهور در قبال روسیه هم ثابت شده که بی اثر است. کنترل تسلیحات متوقف شده، مناسبات امریکا-روسیه همچنان سرد است و مسکو به سوی نزدیکی بیشتر با چین سوق یافته. در مورد کره شمالی هم او هیچ یزی برای عرضه ندارد. در واقع کره شمالی در مقابل نگاه ترامپ، بیش از اوباما، موشک آزمایش کرده است. کوتاه سخن آن که متخصص ایجاد توافق، مدام دست خالی بر می گردد: ترامپ نه تنها به جنگ های همیشگی امریکا پایان نداده بلکه گام های دیپلماتیک او در قبال کره شمالی و ایران هم به نظر، احتمال بروز یک جنگ دیگر را قوت بخشیده است.
ترامپ فورا تقصیر این شکست ها را به "دولت پنهان" انداخته. طبق این روایت، رئیس جمهور همچنان پایبند به خروج نیروهاست اما مشاوران و بروکرات ها نمی گذارند. اما رئیس جمهور مشکلی ندارد که بخواهد این مشاوران را کنار بگذارد. شاید ترجیحات ترامپ ثبات ندارد. اما بنظر می رسد او هر چه بخواهد از کارمندانش می گیرد. حامیان رئیس جمهور می گویند مسئولین منتخبی نظیر سناتور مک کانل، تلاش های ترامپ برای عقب نشاندن نیروها را خنثی می کند. اما فارغ از عقب نشینی نیروها در سوریه، که بر سر بقای شمار اندکی از نیروها نزاع بر انگیز شد، جمهوری خواهان به رئیس جمهور، حمایت های کافی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی را داده اند.
آن چه بهتر می تواند دلیل اصرار ادامه حضور پر رنگ نیروهای امریکایی در جهان را توضیح دهد، در سیاست های داخلی نهفته است. اظهارات ترامپ تا حد زیادی از واقعیت به دور است زیرا برای او عواقبی نداشته و این هم به خاطر آنت است که هم حزبی هایش چندان اراده ای برای پسخگو نگه داشتن وی ندارند. در جو سیاسی کنونی که به شدت قطبی شده، اکثر رای دهندگان به حزب خود می چسبند و توجهی به شکست کارزارها یا ابتکارات خارجی ندارند. رای دهندگان متوجه زندگی داخلی خود هستند و در این شرایط، نامزدهای انتخابات هم چندان نگرانی مخالفت آن ها را ندارند. آن ها قول های بزرگ می دهند ولی تصمیمات سخت را نمی گیرند و یکی به نعل می زنند و یکی به میخ. این شاید راهی برای پیروزی در انتخابات باشد ولی با این روش نمی توان یک ابرقدرت را اداره کرد.