ضرورت تحول راهبرد منطقه ای اروپا در برابر ایران-راهبرد معاصر

ضرورت تحول راهبرد منطقه ای اروپا در برابر ایران

اتحادیه اروپا به درستی فاصله خود را از استراتژی فشار حداکثری آمریکا علیه ایران حفظ کرده است. اکنون که نخستین توافق اینستکس کامل شد و نیاز به تجارت بشردوستانه بدیهی است، اروپایی ها نیاز دارند تا حجم این دستورکار را افزایش دهند.
کرنلیوس آدبهر؛ عضو ارشد شورای روابط خارجی آلمان
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - 18 May 2020

به گزارش راهبرد معاصر؛ شکاف و اختلافات فیمابین اروپا و ایالات متحده آمریکا در حال عمیق تر شدن است. دو سال پس از استراتژی « فشار حداکثری» ایالات متحده آمریکا علیه تهران، آنچه را که واشنگتن مدنظر داشت به دست نیاورده است. در این مسیر، کشورهای اروپایی نتوانستند در مقابل متحد فراآتلانتیک خود برای تغییر استراتژی فوق مقاومت کافی به نمایش بگذارند. از همه بدتر، سیاست های ایالات متحده آمریکا در کنار افزایش بی ثباتی در منطقه خلیج فارس، پیامدهای مستقیمی بر امنیت اروپا گذاشته است. 

 

برای این که از این منحنی یک مقدار جلوتر برویم و اروپا اهرم قدرت و نفوذ خود را مجددا بازیابد، ضرورت دارد که اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن  به خصوص انگلیس، از صرف روابط با جمهوری اسلامی ایران فراتر روند و به حل و فصل و بررسی چالش های امنیتی منطقه توجه کنند. عقب نشینی و خروج تدریجی ایالات متحده آمریکا از منطقه ( به عنوان ضامن امنیت) و منافع فزاینده روسیه در مداخله گری بیشتر در خاورمیانه، این ضرورت را ایجاد کرده تا اروپا باید فراتر از مرزهای خود مداخله کند.

 

با وجود این که توافق هسته ای بین المللی 2015 موسوم به برجام به سختی جان سالم به در برده است، اما برجام می تواند نقطه شروع خوبی برای این فرایند باشد. کشورهای اروپا باید برای ورود کشورهای عربی تازه وارد در حوزه هسته ای، برخی از بندهای اساسی و مهم برجام را بر آن ها در سطح منطقه ای سازماندهی نماید. انجام چنین اقدامی نه تنها به پیشبرد برنامه منع تکثیر سلاح اتمی نه در یک کشور بلکه در کل منطقه منجر خواهد شد.

 

کشورهای اروپایی باید ایران، عراق و شش کشور عربی شورای همکاری خلیج فارس را در مذاکرات مربوط به امنیت منطقه مشارکت دهد. در این مسیر اروپا به جای پیشنهاد یک چارچوب امنیتی همه جانبه و فراگیر – که هنوز زمان آن فرانرسیده است – باید بر یک رویکرد گام به گام با هدف تدوین اصول شناسایی شده بین المللی در سطح منطقه تاکید کنند.

 

پیشنهادهای اروپایی برای خلیج فارس

به صورت دقیق ، اروپایی ها باید از کشورهای حوزه خلیج فارس بخواهند:

تصویب استانداردهای منع تکثیر جهانی : اروپایی ها باید کشورهای حوزه خلیج فارس را ترغیب کنند که فوراً استاندارد هایی مانند پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی هسته ای و کنوانسیون های بین المللی در مورد ایمنی هسته ای و مدیریت بحران را رعایت کنند.

 

توافق بر سر بندهای گزینش شده از توافق هسته ای 2015: کشورهای اروپایی باید دولت های خلیج فارس را ترغیب کند تا در صورت لزوم اقداماتی را اتخاذ کنند که برنامه هسته ای نوپای آن ها را محدود می سازد. این بندها شامل محدود کردن غنی سازی اورانیوم داخلی و خودداری از بازفراوری سوخت می باشد.

 

بر اساس پیشنهادات فوق، دولت های اروپایی باید برای گفتگو و دیالوگ های منطقه ای در مورد موضوعات امنیتی، کشورهای منطقه را به اجرای اقدامات زیر ترغیب سازد:

  • مذاکرات در مورد منشور خلیج فارس درباره امنیت دریایی( این منشور بر اصول کنفوانسیون حقوق دریاها سازمان ملل متحد بنا شده است)

 

  • تصویب منشورهای منطقه ای مشابه مانند منع سلاح های شیمیایی، بیولوژیکی و همچنین آزمایش تسلیحات اتمی

 

  • همکاری و هماهنگی بر اتخاذ یک ترتیبات مشابه برای محدودسازی برد موشک های بالستیک و تجارت تسلیحات متعارف در منطقه

 

اتحادیه اروپا و ایالات متحده؛ شکاف فزاینده

نویسنده بر این عقیده است که هر کاری که اروپایی ها دوست دارند در پرونده ایران انجام دهند به پذیرش و تایید ایالات متحده وابسته است. در بهار سال 2018 ، رئیس جمهور آمریكا از پیشروی سه کشور اروپایی برای شکل دهی مصالحه بین« ادعای توافق در مورد مذاکره بهتر » و « تمایل اروپایی ها برای حفظ برجام»  جلوگیری کرد. دو سال بعد ، آمریکا در پاسخ به بیماری همه گیر کروناویروس از امکان حمل محموله تجهیزات پزشکی اروپا به ایران ممانعت به عمل اورد. برای وی ( دونالد ترامپ) هیچ حد وسط و میانه ای وجود ندارد. با این وجود به سه دلیل امید بر تغییر پرزیدنت دونالد ترامپ در آغاز سال 2021 نادرست می باشد:

 

اولا امکان دارد که تغییر ترامپ شکل نگیرد و باز هم شاهد چهار سال فشار حداکثری باشیم و این می تواند روابط فراآتلاتیک را به سمت نابودی و ویرانی بیشتر بکشاند.

 

ثانیا شاید بین این روزها تا زمان برگزاری انتخابات شاهد رویدادهای مترقبه زیادی باشیم – همانطور که در طی دوازده ماه گذشته رویدادهایی مانند حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده آمریکا در عراق ( ژانویه 2020)، حمله به تاسیسات نفتی عربستان ( ژوئن و سپتامبر 2019)، افزایش ناآرامی های اجتماعی در ایران، عراق یا عربستان سعودی، که هر یک از این موارد می تواند به سرعت منجر به درگیری نظامی یا اعتراضات داخلی شود و پیامدهای فوری بر کشورهای حوزه خلیج فارس به همراه داشته باشد.

 

ثالثا اگر توافق هسته ای تا پایان ادامه پیدا کند، لغو تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران در اواسط ماه اکتبر می تواند موانع بزرگی برای تداوم برجام ایجاد کند. این سخت ترین مورد مصالحه در توافق هسته ای بود زیرا تهران اصرار داشت که این ممنوعیت بلافاصله پس از اجرایی شدن برجام ( 2015) لغو شوند اما واشنگتن در نهایت با تمدید 5 ساله (پس از اجرای توافق) موافقت کردند. با این حال فقط سه هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر، احتمال بسیار پایینی وجود دارد که تحریم تسلیحاتی علیه ایران پایان یابد. در نهایت در وضعیت فعلی، این مسئله ضعف بنیادین اتحادیه اروپا را به عنوان یکی از موثرترین بازیگران بین المللی به نمایش خواهد گذاشت.

 

شش روش ترویج همکاری هسته ای صلح آمیز

اتحادیه اروپا و بیست و هفت کشور عضو آن در هماهنگی نزدیک با انگلیس در رویکردی فراتر از تلاش برای نجات برجام، باید در مورد مسائل هسته ای یک دیدگاه منطقه ای اتخاذ کنند. ابوظبی و ریاض با تعقیب و پیگیری برنامه ی هسته ای غیرنظامی درصدد هستند تا سهم و نقش کشورهای غربی را در تامین امنیت و بقای خود افزایش دهند. بنابراین اروپایی ها باید با ترویج همکاری های هسته ای غیرنظامی در منطقه خلیج فارس بر اساس استانداردهای بین المللی موجود بر «منطقه ای کردن برجام» روی آورند. به طور خاص اروپایی ها باید همه هشت کشور خلیج فارس - بحرین، ایران، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تشویق کند تا شش گام اساسی را انجام دهند:

 

1) اروپایی ها باید از تمام کشورها بخواهند تا به صورت موقت پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی اتمی را بپذیرند ( همانند این که ایران هم طبق برجام آن را پذیرفته است) به این پروتکل می توان توافق نامه حفاظت هسته ای را هم اضافه کرد که به طور خاص توانایی آژانس بین المللی انرژی هسته ای را در تایید کاربرد صلح آمیز تمام مواد هسته ای افزایش می دهد.

 

2) اروپایی ها باید دولت های خلیج فارس را تحت فشار قرار دهند تا از ایجاد تاسیسات بازفراوری داخلی خودداری کنند. ( مطابق با شرایط برجام و توافق نامه 123 امارات – آمریکا) – علاوه بر این کشورها باید در ساخت راکتورهای آب سنگین که نقش اصلی در تولید پلوتونیوم دارند خودداری نمایند.

 

3) اروپایی ها باید از کشورهای منطقه بخواهند تا از غنی سازی اورانیوم خودداری یا به شدت محدود سازند. البته این یک مسئله پیچیده ای می باشد. برجام چراغ سبز برای ادامه غنی سازی به ایران بود اما سیاست های منع تکثیر قدرت های بزرگ این را یک استثنا بر قاعده در نظر گرفتند. در حالی که تهران از حق غنی سازی خود دست نمی کشد بعید است که سایر کشورها عدم غنی سازی را بپذیرند و بنابراین این به یک دیپلماسی خلاقانه و ماهرانه نیازمند است.

 

4) اروپایی ها باید کشورهای حوزه خلیج فارس را ترغیب کنند تا به سمت منطقه عاری از غنی سازی اورانیوم تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای اقدام کنند. بنابراین این امر می تواند به نوعی نگرانی ها را بر سر ظرفیت های غنی سازی موجود در ایران کاهش دهد. برای دستیابی به توافق بر ایجاد چنین منطقه ای باید بین «تولید و ذخیره اورانیوم غنی شده» با «نیازهای کشورها برای تولید برق از طریق راکتورهای هسته ای» ارتباط برقرار کنند. دولت ها می تواند برای تاسیس بانک سوخت چندجانبه با یکدیگر همکاری کنند.

 

5) اروپایی ها باید تمام کشورهای حوزه خلیج فارس را تشویق کنند تا قبل از ایجاد اولین راکتور، خود را متعهد به تصویب و پای بندی به کنفوانسیون های بین المللی در مورد ایمنی تاسیسات و مواد هسته ای کنند. این موارد شامل کنفوانسیون ایمنی هسته ای، کنوانسیون حفاظت فیزیکی مواد هسته ای ، و تعدادی از کنوانسیون ها و پروتکل های مربوط به آسیب هسته ای و مسئولیت ناشی از آن می باشد. این گام شناسایی بین المللی در مورد اهداف و نیات غیرنظامی دولت خلیج فارس ارائه می کند زیرا همه کشورهای دیگر با برنامه انرژی هسته ای صلح آمیز  این کنفوانسیون ها را تصویب کرده اند.

 

6) اروپایی ها باید کشورهای منطقه را ترغیب کنند  تا بر این توافق کنند که کدام فعالیت هسته ای خاص صلح آمیز تحت ان پی تی است و کدام فعالیت مرتبط با تسلیحات باید داوطلبانه کنار گذاشته شود. دسته نخست گره زدن ذخایراورانیوم غنی شده یک کشور به توانمندی و ظرفیت راکتور عملیاتی آن می باشد. در گروه دوم؛ مدل سازی رایانه ای است که به « طراحی و توسعه دستگاه انفجار هسته ای » کمک می کند. همانطور که در برجام بیان شد این اقدامات به صورت صریح در معاهده ان پی تی یا پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی اتمی ممنوع نشده است.

 

گام های پنج گانه اعتمادسازی

اقدامات اعتمادساز در مورد تعدادی از مسائل امنیتی منطقه ای می تواند به کاهش تنش میان همسایگان خلیج فارس کمک می کند. پنج موضوع از این دست که اروپایی ها باید همکاری های منطقه ای را ترغیب کنند شامل موارد زیر است:

 

1) اروپایی ها باید کشورهای خلیج فارس را ترغیب کنند که بر سر یک توافق نامه منع آزمایش منطقه ای مدل سازی شده در معاهده جامع تحریم هسته ای ( CTBT)  که هنوز لازم الاجرا نیست توافق کنند.

 

2) با توجه به این اکثر دولت های منطقه عضو کنفوانسیون های سلاح های بیولوژیکی و کنفوانسیون سلاح های شیمیایی هستند، اروپایی ها باید از کشورهای حاشیه خلیج فارس بخواهند که توافقنامه منطقه ای باید در کنار دو کنفوانسیون فوق، به مقابله با گسترش سلاح های کشتار جمعی اقدام کنند.

 

3) ایجاد یک محدودیت 2000 کیلومتری اعلام شده ایران برای موشک های بالستیک، اروپایی ها باید کشورهای خلیج فارس را تحت فشار قرار دهند تا در مورد ممنوعیت متقابل موشک با برد بیشتر توافق کنند.

 

4) در زمینه تسلیحات متعارف، اروپایی ها باید از هشت کشور خلیج فارس بخواهند که پیمان تجارت تسلیحات سازمان ملل در سال 2014 را امضا و تصویب کنند. این توافق تاریخی که تجارت بین‌المللی را در تسلیحات متعارف تنظیم می‌کند از حمایت چند جانبه وسیعی برخوردار است. بیش از 130 کشور آن را امضا کرده اند و نود و هفت کشور آن را تصویب کرده اند که در میان آنها بیست و هفت کشور عضو اتحادیه اروپا و انگلیس قرار دارند. خلیج فارس، با این حال، یک نقطه خالی بر روی نقشه این پیمان است، زیرا تنها بحرین و امارات متحده عربی  این توافق نامه ای را امضا کرده اند ، اما هنوز تصویب نکرده اند. اروپایی ها باید هماهنگی لازم را برای فروش تسلیحات خود به هشت کشور انجام دهند - مشروط بر این که آنها منشور منطقه ای تجارت تسلیحات را تشکیل دهند که مظهر ذات معاهده سازمان ملل است.

 

5) سرانجام ، پس از اجرایی شدن منشور تجارت تسلیحات، اروپایی ها باید  دولت های خلیج فارس را برای گسترش و توسعه در داخل یک توافق نامه منطقه ای برای اطمینان سازی شفافیت در مورد ایجاد محدودیت هایی بر تسلیحات متعارف تشویق کنند.

 

تمام موارد فوق نخستین گام های منطقی و عقلانی برای تحصیل هدف «منطقه عاری از تسلیحات اتمی» در منطقه خلیج فارس خواهند بود. این ایده ابتدا در سال 2005م توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پیشنهاد شد. در این منطقه همچنان دستور کار امنیتی مشترک وجود ندارد زیرا ادراک تهدیدات نه تنها بین ایران و همسایگان خلیج فارس بلکه در بین کشورهای اخیر ( بین خود کشورهای خلیج فارس) نیز وجود دارد.

 

با این حال چنین توافق نامه ای، ادارک تهدید میان دولت های همسایه و مسابقه تسلیحات منطقه ای( تسلیحات متعارف یا موشک های بالستیک) را کاهش می دهد. با توجه به این که کشورهای عربی و ایران در کنفرانس سازمان ملل نوامبر 2019 در مورد ایجاد منطقه گسترده عاری از سلاح هسته ای و سلاح های کشتارجمعی در سرتاسر خاورمیانه مشارکت داشتند، این توافق قابل تصور است. این بدان معنا است که در حال حاضر حداقل در مورد مسئله زرادخانه تسلیحات اتمی اسرائیل اجماع عربی و ایرانی وجود دارد.

 

نتیجه گیری

اتحادیه اروپا به درستی فاصله خود را از استراتژی فشار حداکثری آمریکا علیه ایران حفظ کرده است. اکنون که نخستین توافق اینستکس کامل شد و نیاز به تجارت بشردوستانه بدیهی است، اروپایی ها نیاز دارند تا حجم این دستورکار را افزایش دهند. این اقدام نه تنها در راستای دفاع از برجام بلکه در خدمت منافع مشترک اروپا برای مستقل شدن از تحریم های ثانویه آمریکا می باشد. در پایان کشورهای اروپایی باید بیشتر بر توسعه جنبه های منع تکثیر برجام به تازه واردان هسته ای در کشورهای عربی خلیج فارس تمرکز کنند.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار