اخراج ایران یا تضعیف سوریه؛ انگیزه اصلی رژیم صهیونیستی از حمله به سوریه چیست؟-راهبرد معاصر

اخراج ایران یا تضعیف سوریه؛ انگیزه اصلی رژیم صهیونیستی از حمله به سوریه چیست؟

نتانیاهو مدعی است که به خاطر حضور نظامی ایران در سوریه، به مواضع مقاومت در این کشور حمله می کند در حالیکه شواهد میدانی و سیاسی حاکی از انگیزه ای دیگر صهیونیست ها در حملات هوایی به سوریه است.
علی شمس آبادی؛ کارشناس مسائل غرب آسیا
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۷ - 2018 July 26
کد خبر: ۴۷۳

به گزارش راهبرد معاصر؛ در فازهای اولیه آغاز جنگ سوریه، نتانیاهو در کنفرانس خبری خود، یکی از اولین مواضع رسمی تل آویو را در خصوص این جنگ اعلام کرد و اظهار داشت: «هنگامی که دو دوشمن شما با یکدیگر می جنگند، بهتر این است که بگذارید بجنگند و لذت ببرید!». این موضع اعلامی و رسمی حاکی از بی طرفی اسرائیل در نبرد میان مقاومت و تروریست ها بود؛ چنین سیاست اعلامی، همچنان تا سال 2018 ادامه یافته اما سیاست های اعمالی، به فراخور تحولات میدانی نبرد، به کلی تغییر یافته است. رژیم صهیونیستی بر خلاف ادعاهایش، از 30 ژانویه 2013، عملا به یکی از بازیگران میدان نبرد سوریه تبدیل شده که البته ضد دولت قانونی دمشق ایفای نقش می کند.


آخرین مورد حمله نظامی اسرائیل به خاک سوریه هفته گذشته، رقم خورد؛ هنگامی که جنگنده های F-16 رژیم صهیونیستی از فراز آسمان لبنان، پایگاه "المصیاف" را هدف قرار دادند. این حمله به احتمال زیاد، آخرین مورد نخواهد بود همانطور که اولین مورد نیز نبوده است، زیرا تل آویو، هدفی نسبتا بزرگ را از این حملات دنبال می کند که با حملاتی این چنینی به مقصودش نمی رسد.


کمک های رژیم صهیونیستی به معارضان دمشق؛ چگونه؟!

هرچند تل آویو تاکنون کوشیده تنها گوشه ای از کمک های خود به معارضان مسلح را نشان دهد، ولی در عمل، برای تحلیلگران شکی باقی نمانده که کمک های این بازیگر ضد محور مقاومت، به هیچ عنوان محدود نبوده بلکه، ابعاد گوناگونی را در بر می گیرد. این کمک ها پزشکی، تسلیحاتی و نظامی بوده اند:


پزشکی: در فازهای اولیه، دولت نتانیاهو به منظور تحبیب مردم سوریه، کمک پزشکی به معارضان مسلح و خانواده های آنان را آغاز کرد. این کمک ها در قالب عملیاتی به نام "همسایه خوب"، انجام می گرفت که شامل انتقال مجروحان معارض به داخل جولان اشغالی و مداوای آن ها در بیمارستان های این منطقه می شد. به منظور بالا بردن اثر گذاری این عملیات، نتانیاهو خود شخصا به عیادت این مصدومان رفت. خبرنگار واشنگتن پست تخمین می زند که حداقل 4000 نفر از معارضان در این طرح در بیمارستان های جولان اشغالی مورد مداوا قرار گرفته اند. گفتنی است که کمک های پزشکی اسرائیل به معارضان سوری محدود به مداوا در بیمارستان نماند بلکه ارسال دارو هم جزو برنامه ها بوده است.


تسلیحات: رژیم صهیونیستی ارسال سلاح برای معارضان سوری را انکار می کند اما گزارش رسانه ها به نقل از منابع میدانی نشان می دهد که این رژیم مدتی است که در جهت تسلیح معارضان مسلح فعال بوده است. ها آرتص در فوریه سال جاری، طی گزارشی خبر داد که اسرائیل به 7 گروه معارض سوری، تسلیحات می دهد. در کنار این، ارتش سوریه بارها از ضبط تسلیحات ساخت اسرائیل از مسلحین خبر داده اند.

نظامی: با توجه به ضدیت شدید تل آویو با دمشق، طبیعی است که هر گونه اقدام نظامی این بازیگر در خاک سوریه، ضد مقاومت و به نفع تروریست ها خواهد بود. اولین حمله نظامی جدی ارتش صهیونیستی به خاک سوریه پس از آغاز تنش ها، مربوط به 30 ژانویه 2013 است. تل آویو مدعی است این حمله به یک کاروان تسلیحاتی عازم لبنان بوده است. پس از این نیز، حملات رژیم صهیونیستی در مناطق دیگر سوریه نیز ادامه یافت. ارتش اسرائیل در بیانیه ای رسمی مدعی شده که تاکنون، 100 مورد حمله به کاروان های تسلیحاتی اعزامی از ایران به حزب الله داشته است. در واقع این به معنی اعتراف به 100 حمله به خاک سوریه است. البته موارد دیگری نیز بوده که در این قالب نمی گنجد. یکی از این موارد، حمله به T-4 بوده که به شهادت 7 ایرانی منتج شد.


چرایی حملات اسرائیل به خاک سوریه؟

رژیم صهیونیستی تاکنون، یک ادعا را برای توجیه حملات خود به خاک سوریه مطرح کرده است و آن "حضور ایران و متحدان در خاک سوریه". هرچند که مسلم است که حضور نظامی ایران در خاک سوریه، یک تهدید بزرگ برای رژیم صهیونیستی خواهد بود، اما مداقه در روندهای میدانی و مواضع دیپلماتیک تل آویو حاکی از فرعی بودن این توجیه در انگیزه های اسرائیل در حمله به سوریه است.


اولین حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، همانطور که در بالا اشاره شد در 30 ژانویه 2013 اتفاق افتاد. این تاریخ، مصادف است با حضور اولیه حزب الله در جنگ سوریه. از این منظر، می توان گفت که رژیم صهیونیستی در واکنش به ورود حزب الله و سپس ایران به جنگ سوریه وارد این آوردگاه شده اما انگیزه اصلی خارج کردن نیروهای محور مقاومت از خاک این کشور نبوده است. شواهد زیادی برای اثبات این ادعا می توان ارائه کرد.

اول آن که اصولا نه حمله نظامی اسرائیل به سوریه و نه حضور ایران در این کشور، محدود به دوره پسا 2011 نبوده است. ایران در سال 2006، پیمان امنیتی مهمی با سوریه امضا کرده و حتی پیش از آن، مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران در این کشور فعال بوده اند. در سوی دیگر، حملات نظامی تل آویو، در سال 2007 علیه مواضعی در حلب انجام شده بود در نتیجه نمی توان گفت که رژیم اشغالگر تنها از ترس حضور نظامی ایران وارد نبرد شده اند.


نکته دوم این است مناطق مورد هجمه رژیم صهیونیستی، از بلندی های جولان دور هستند. اگر بخواهیم فرض کنیم که ترس از نزدیک شدن جغرافیایی نیروهای ایران و محور مقاومت به فلسطین اشغالی باعث حملات صهیونیست هاست، این سوال بزرگ باقی می ماند که چرا حملات به نواحی انجام می شود که از مرزهای جولان اشغالی دورند؟! آن هم در شرایطی که نیروهای مقاومت در نزدیکی جولان اشغالی مواضع زیادی را به کنترل خود در آورده اند! در این مورد، واکاوی یک موضوع می تواند درک درست تری از انگیزه های نتانیاهو بدهد. در ژانویه سال جاری، روزنامه تایمز اسرائیل طی گزارشی خبر داد که «ایران تنها 7 کیلومتر با مرزهای اسرائیل فاصله دارد». مدتی بعد، باز هم حمله هوایی از سوی رژیم صهیونیستی به سوریه انجام شد اما نه در 7 کیلومتری مرز، بلکه در 130 کیلومتری مرزهای جولان اشغالی، پایگاه هوایی T-4! این امر نشان می دهد که دور کردن نیروهای مقاومت یا به تعبیر غربی ها، ایران، از مرزهای اسرائیل، اولویت نیست. اگر به راستی رژیم صهیونیستی از حضور نیروهای نزدیک به ایران تا این حد نگرانی داشت، حملات کوبنده خود به جنوب درعا را از حداقل فوریه 2015 آغاز می کرد؛ زمانی که علیرضا توسلی، بنیانگذار "فاطمیون"، در جنب بلندی های جولان، خطاب به رزمندگان تحت امرش وعده می داد که در تابستان به آن جا خواهیم رفت (اشاره به بلندی های جولان)؛ اما هرگز حمله کوبنده ای به بلندی های جولان در آن مقطع انجام نشد.


با این اوصاف، نمی توان انگیزه اصلی نتانیاهو از حملات نظامی به سوریه را، "اخراج ایران" ارزیابی کرد. بنظر می رسد، دلیل اصلی حملات اسرائیل، پیشگیری از ظهور سوریه ای قدرتمند است. اکنون دمشق، ارتشی دارد که بخش بزرگی از آن، تحت آموزش نیروهای حزب الله، توان مادی و معنوی نبردهای سخت را دارد. به لحاظ اقتصادی، قدرت هایی همچون چین و روسیه آماده بازسازی سوریه هستند و می توانند خیلی زود، آوار جنگ را بردارند و اقتصادی شکوفا برای دولت رئیس جمهور بشار اسد بسازند. از نظر فرهنگی، عزم ملت سوریه پس از یک پیروزی بزرگ و سخت بر تروریسم وهابی تحت حمایت دولت های مختلف جزم است تا کشور خود را دوباره به عنوان بازیگری تاثیرگذار در منطقه مطرح کنند. برآیند این واقعیت ها، رژیم صهیونیستی را به این جمع بندی رسانده که نیاز است تا با حملات موشکی و هوایی، از ظهور سوریه ای جدید که جذب محور مقاومت شده باشد، پیشگیری نماید.


طی سفر اخیر لاوروف به تل آویو، رسانه ها تنها روی این خبر متمرکز شدند که نتانیاهو پیشنهاد، فاصله 100 کیلومتری نیروهای ایرانی از مرز های جولان اشغالی را رد کرده است. اما بخش مهمی از این خبر مغفول ماند و آن، جزئیاتی از پیشنهاد لاوروف و همچنین مطالبات نخست وزیر اسرائیل از وزیر خارجه روسیه بود.

به گزارش ها آرتص، فاصله 100 کیلومتری نیروهای ایرانی از مرز با اسرائیل، تنها "گام اولیه" طرح روسیه عنوان شده بود و مسکو در پیشنهاد خود متعهد می شد که در آینده، نیروهای ایران را به کلی خارج کند. در سوی دیگر، به گزارش تایمز اسرائیل، نتانیاهو سه مطالبه از روسیه داشته: 1. نابودسازی تمام موشک های دوربرد و بستن تمام کارخانه هایی که این موشک ها 2. تضمین خارج کردن پدافندهایی هوایی از سوریه 3. بستن مرز سوریه با لبنان و عراق برای تضمین عدم ارسال سلاح از ایران.


اگر به خاطر بیاوریم که اسرائیل پس از خروج نیروهای سوری از لبنان، ظرف چند ماه به این کشور کوچک یورش آورد، می توان پیش بینی کرد که در صورت اجابت درخواست های نتانیاهو (خروج ایران و نابودسازی موشک های مقاومت)، گام بعدی ارتش صهیونیستی چه خواهد بود.

به طور خلاصه، اسرائیل در مراحل اولیه نبرد انتظار داشت که دولت نزدیک به مقاومت شکست بخورد اما درست زمانی که درک کرد قرار نیست دولت دمشق به وسیله تروریست ها برانداخته شود، حملات نظامی به محور مقاومت در سوریه را کلید زد تا اولا اهرمی برای اعمال نفوذ در معادلات سوریه داشته باشد و ثانیا، از ظهور یک دمشق قدرتمند نزدیک به مقاومت جلوگیری کند. شکی نیست که دولت تحت اداره بشار اسد در پسا جنگ، بیش از پیش ضد اسرائیلی خواهد بود از این رو تضعیف آن، اولویت سیاست خارجی نتانیاهو باقی خواهد ماند.


آیا می توان حضور ایران در سوریه را از بین برد؟

بسیاری بر این عقیده اند که رژیم صهیونیستی در تلاش است تا روسیه را قانع کند که حضور ایران در سوریه را از بین ببرد. تحلیل دقیق معادلات جنگ سوریه اما حاکی از آن است که حضور ایران در سوریه اصولا متغیر وابسته تصمیمات روسیه نیست. تهران پیش از ورود مسکو به نبرد، حمایت نظامی از دمشق را آغاز کرده بود. از 1979، جمهوری اسلامی ایران با سوریه همکاری های نظامی نزدیک داشته اند. اکنون نمی توان انتظار داشت که مسکو بتواند به راحتی دست تهران را از دمشق کوتاه کند. این واقعیتی است که حتی تحلیلگران اندیشکده FDD هم با آن موافقند. طی دو هفته اخیر، دو تحلیل بنیاد دفاع از دموکراسی ها تصریح کرده اند که "خروج کامل نظامی ایران از سوریه، یک "فانتزی" است و بایستی "محدود سازی" ایران در سوریه را پیگیری کرد».


البته، همانطور که در تحلیل "ایران در سوریه پسا جنگ؛ خروج، اخراج یا بقا"، اشاره شده، جمهوری اسلامی به اهداف اصلی خود از حضور در نبرد سوریه دست یافته و اکنون نیازی به حضور نظامی پر رنگ نخواهد داشت. حتی اگر بحث ضربه به اسرائیل از طریق خاک سوریه باشد، باز هم این امر منوط به حضور حزب الله و ایران نیست؛ حداقل دفاع وطنی و لواء القدس، پتانسیل ایفای نقش حزب الله و فاطمیون در نبرد با رژیم صهیونیستی را خواهد داشت.


خلاصه آن که جمهوری اسلامی ایران نیازی به حضور نظامی در خاک سوریه ندارد تا به اسرائیل ضربه بزند. این موضوعی است که احتمالا نتانیاهو هم به آن واقف است. دلیل اصلی حملات موشکی و هوایی به سوریه، تقلایی است برای آن که بازی برده تل آویو (براندازی نظامی دمشق)، به یک بازی باخته تبدیل نشود یا اگر هم قرار است نتانیاهو این بازی را ببازد، حداقل هزینه های بیشتری را به رقیب تحمیل کرده باشد.


ارسال نظر
آخرین اخبار