به گزارش راهبرد معاصر؛ رییسجمهور چهارشنبه گذشته (4 تیر) در جلسه هیات دولت با اشاره به شرایط اقتصادی موجود گفت: در این ایام جامعه با مشکلاتی روبرو است که وظیفه ما به عنوان دولت و وظیفه مردم که در کنار هم مشکل را حل کنیم. بخش بزرگی از این مشکلات مربوط به فرد خاص یا قوه خاص نمیشود. مشکلاتی که امروز به صورت پیچیده مشاهده میکنیم عمدتاً مربوط به شرایط ویروس کرونا و تحریم ظالمانه آمریکا از اوایل سال ۹۷ است و ما سه سال است که در برابر این تحریم شدید مقاومت میکنیم.
وی افزود: کشوری که با این دو مشکل بزرگ و طاقت فرسا روبرو است مشکلاتی هم خواهد داشت، این مشکلات را باید به خوبی تحلیل کنیم که از کجاست و هم راه حل آن را به کمک هم پیدا و حل و فصل کنیم.
رئیسجمهور با بیان اینکه ما همان دولتی هستیم که در سال ۹۵ بالاترین رشد اقتصادی جهانی را داشت، اظهار داشت: ما همان دولتی هستیم که در سال ۹۴، ۹۵ و ۹۶ تورم تک رقمی بودیم، همان دولتی هستیم که تراز صادرات و واردات ما در چند سال مثبت بود و صادرات غیرنفتی ما بیش از واردات بود.
روحانی مدعی شد: دولت به سهم خود کارش را انجام داده است و من اینجا به مردم می گویم، روز استراحتی در این ۶ ماهه اخیر میان مسوولین عالی رتبه اجرایی کشور ندیدم. همه شبانه روز تلاش و فعالیت میکنند، تعطیلی نمیشناسند و همه روز، روز کاری است.
یکی از مهمترین محورهایی که روحانی در این سخنان به دنبال تقویت آن بود، تلاش برای شریک کردن سایر قوای کشور در پیدایش وضعیت موجود و به عبارت دیگر شریکتراشی برای محاکمه در دادگاه افکار عمومی. روحانی در شرایط از قوای مقننه و قضاییه سخن به میان میآورد که تعامل وی با این دو قوه خود یکی از عوامل وضعیت موجود است.
تبدیل کردن مجلس دهم به دستگاه رفع موانع فعالیت دولت، بیاعتنایی به شان مجلس در مواردی همچون استیضاح وزرا و پاسخ به سوال نمایندگان، به حاشیه کشاندن مجلس توسط وزارتخانههایی همچون نفت و صنعت، تقلیل مبارزه با فساد قوه قضاییه به "بگیر و بنندهای سیاسی"، حمایت از متهمان اقتصادی با انتصاب آنها به عنوان معاون، مشاور و مدیرکل و مقابله با برخورد قضایی با نزدیکان خود از جمله نوع روابط روحانی با دو قوه دیگر است. همچنین با تشکیل مجلس یازدهم نیز شاهد تضعیف آن از سوی مشاوران رئیسجمهور و رسانههای نزدیک به دولت با انتشار اخبار جعلی و متلکگویی هستیم!
حسن روحانی در حالی از مسئولیت قوای دیگر در حل وضعیت موجود سخن به میان میآورد که هنوز جمله معروف وی یعنی "مسئولیت همه مذاکرات با من است" از اذهان عمومی فراموش نشده است؛ مذاکراتی که سادهباوریهای تکراری روحانی و تیم سیاست خارجی محبوب وی باعث شد بستر وضعیت فعلی ایجاد شود. به عبارت دیگر، دور زدن مجلس در ماجرای برجام در مواردی همچون ارائه ترجمههای گمراهکننده متن برجام و ایجاد فشار روانی برای تصویب 20 دقیقهای آن و حذف سایر دستگاههای حاکمیتی در تصمیمگیریهای کلان همگی موید نقش اصلی روحانی در پیدایش وضعیت وخیم فعلی است.
با چنین سابقهای، حال رئیسجمهور در سال آخر مسئولیت و برای کاستن از جایگاه منفی خود در افکار عمومی به تاکتیک شریکسازی روی آورده تا از این مسیر بتواند برای ادامه حیات سیاسی خود در پساریاستجمهوری توانی داشته باشد.
روحانی به گونهای از نقش غافلگیرکننده تحریمها در وخیمتر شدن اوضاع سخن میگوید که گویی چنین پدیدهای برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی رخ داده و دولت نیز آمادگی لازم برای تطابق اوضاع با آن را نداشت. این ادعا در حالی است که وی در دو دوره انتخاباتی 92 و 96 با ایده تخصص برای رفع تحریمها وارد کارزار شده بود.
از سوی دیگر آنچه دولت ترامپ به عنوان تشدید تحریمها علیه کشورمان به کار گرفته است، یادگاری از دوره باراک اوباما و طراحی ساختار تحریمهای ثانویه توسط آن دولت بود که مذاکرات فشرده از سال 92 تا 94 با هدف رفع آنها انجام شد و روحانی نیز در روز اعلام امضای برجام از لغو همه تحریمها خبر داد.
آنچه این روزها در بازارهای مختلف مالی و سرمایهای و تبعات اجتماعی آن شاهد هستیم، نتیجه خوشباوریهای دولت روحانی به ادب اوباما و امضای جان کری است؛ خوشباوری که اکنون خود روحانی علیرغم دیدن چندین باره آثارش (از مذاکرات قطعنامه بگیرید تا مکفارلین و سعدآباد و ...) هنوز به نتایجش پی نبرده است!
از بهار 97 تا بهار 99 بارها رئیسجمهور و وزرای اقتصادی دولت از تحدیدنظر در ساختارهای اقتصادی از جمله بودجه بر مبنای ماندگاری تحریمها سخن گفتهاند و حتی در تدوین بودجه 98 از طراحی بودجه برپیه صادرات غیرنفتی خبر دادند. اما حال روحانی باز هم از تحریمها و اثرات مخرب آن بر اقتصاد سخن میگوید و به این سوال پاسخ نمیدهد که چرا از اردیبهشت 97 تاکنون برای رفع این نقیصه تلاشی نکرده است؟
نگاهی دوباره به سخنان رئیسجمهور درباره ریشه مشکلات فعلی داشه باشیم: " کشوری که با این دو مشکل بزرگ و طاقت فرسا روبرو است مشکلاتی هم خواهد داشت، این مشکلات را باید به خوبی تحلیل کنیم که از کجاست و هم راه حل آن را به کمک هم پیدا و حل و فصل کنیم". فردی که بعد از سالها ریاست کمیسیون دفاعی در هشت سال دفاع مقدس، دبیری شورای عالی امنیت ملی، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و در نهایت هفت سال ریاستجمهوری هنوز نتوانسته ریشه مشکلات کشور را متوجه شود، در 14 ماه باقیمانده از دوره ریاست نیز متوجه نخواهد شد!
نمایش منتقدان دولت به عنوان افرادی که زبان دنیا را بلد نیستند، هنوز در افکار عمومی به عنوان یکی از محورهای تبلیغاتی روحانی به یادگار مانده است. در کنار این موضوع، ژنرالسازی رسانههای نزدیک به دولت از وزرا نیز فراموشنشدنی است. حال باید از رئیسجمهور پرسید به فرض فهمیدن ریشه مشکلات، آیا برنامهای برای حل آن دارد؟ آیا توان بسیج دولت فشل و وزرای خسته برای کار جهادی در مدت باقیمانده را دارد؟
روحانی برای خالی نماندن عریضه از دوران طلایی 94 تا 96 یاد میکند و رشد اقتصادی آن دوره را به عنوان کارنامه خود یادآوری میکند. این در حالی است که همه کارشناسان از این دوره به عنوان بزرگترین فریب جامعه توسط دولت یاد میکنند. استفاده ابزاری از بانک مرکزی برا سرکوب تورم و رهاسازی رکود بر صنایع تولیدی دو شاخصه اصلی این دوره بود که هنوز هم تبعات آن دامنگیر اقتصاد کشور و سرریز تبعاتش به حوزههای همچون مسکن شده است..
یادگارینویسی روحانی بر خاطرات سه سال پیش در حالی است که سرعت تحولات اقتصادی و اجتماعی در سال 99 روزانه شده و این سوال افکا رعمومی هنوز بیپاسخ مانده که خاطرهگویی از آن دوره چه دردی از مشکلات امروزی حل میکند؟ از دید مردم، تورم تکرقمی که با یک امضای ترامپ به صورت جهشی بازگردد، نشاندهنده سطحی بودن آن است.
از سوی دیگر هنوز بزرگترین خطای دولت یعنی بر باد دادن 18 میلیارد دلار ارز و فسادهای باندی آن از خاطر مردم پاک نشده است. ارزی که میتوانست امروز به یکی از ابزارهای مبارزه با تحریمها تبدیل شود، توسط باندهای فامیلی حیفومیل شد و روحانی علیرغم اهمیت این موضوع هنوز حاضر به موضعگیری درباره آن نشده است.
حیات سیاسی پساریاستجمهوری را باید کلید رمزگشایی از رفتارهای این روزهای روحانی و نزدیکانش دانست. حیاتی که با وضعیت فعلی هیچ امیدی به آن نیست و این برای کسی که سالها در مراکز تصمیمساز کشور نقش مرد پشتپرده داشته، بسیار سخت است!