به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از 9 سال منازعه در لیبی، قدرت های غربی نتوانسته اند فرایند تجزیه این کشور را متوقف کنند، بلکه در مقابل لیبی به دلیل مداخلات جناح های جنگ طلب سیاسی، رهبران قبایل محلی، شبه نظامیان نیابتی و همچنین قدرت های خارجی از هم پاشیده شده است. تلاش های ناموفق قدرت های غربی برای ایجاد صلح و ثبات در این کشور و عدم توانایی در ایفای نقش برجسته، اختلافات عمیق تری را در بین کشورهای اصلی اتحادیه اروپا و ناتو ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، سایر بازیگران غیر اتحادیه اروپا به طور خاص ترکیه، روسیه و کشورهای عربی، ابتکار عمل و مداخله گری خود را در بحران لیبی افزایش دادند.
از آغاز بحران لیبی، قدرت های خارجی، از جمله آنهایی که از اتحادیه اروپا و ناتو هستند، نقش مخربی ایفا کردند و به وضع هرج و مرج در این کشور کمک کرده اند. کمپین بمباران ناتو به رهبری فرانسه و انگلیس در سال 2011م که هدف آن برکناری دیکتاتور معمر قذافی بود، ثروتمندترین کشور آفریقا را به آشوب و ناامیدی سوق داده است. در مقابل قدرت های خارجی منافع خاص خود را دنبال می کنند یا با حمایت از جناح های اصلی کشور، منافع رقبا را مختل می سازند و از این طریق آن ها با نقض تحریم تسلیحاتی سازمان ملل به حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی از گروه های نیابتی ادامه می دهند.
نقش مخرب قدرت های خارجی
هر دو طرف جنگ داخلی یعنی ائتلاف ملی خلیفه حفتر و دولت وفاق ملی به رهبری فائز سراج با حمایت و پشتیبانی قدرت های خارجی همراه هستند. ترکیه، ایتالیا و قطر از دولت وفاق ملی و روسیه، مصر و امارات متحده عربی و فرانسه از خلیفه حفتر حمایت و پشتیبانی می کنند. علی رغم نقش بسیار مناقشه برانگیز برخی از کشورهای اروپایی - از جمله انگلستان، فرانسه و ایتالیا - عدم ابتکار عمل مشترک اروپایی در لیبی بسیار نگران کننده است زیرا این کشور به دلیل نزدیکی خود برای اروپا بسیار مهم می باشد. به نظر می رسد که اتحادیه اروپا با وجود نگرش های عمده، کاملاً در قبال بحران لیبی همانند بحران سوریه رویکردی حاشیه ای و متناقض اتخاذ کرده است.
اروپای ناتوان
با این حال، ناتوانی ظاهری قدرت های اروپایی در عمل بسیار تعجب آور است، زیرا جنگ جاری، ثبات و امنیت اروپا را به شدت به خطر می اندازد، در حالی که به طور غیرمستقیم بر پویایی سیاسی داخلی در اتحادیه اروپا تأثیر می گذارد. بحران مهاجرت و تهدیدهای تروریستی ساختار سیاسی قاره را شکل داده و به ظهور جنبش های پوپولیستی راست گرای و احزاب سیاسی در اروپا کمک کرده است، به گونه ای که فرانسه، مالتا و ایتالیا بخصوص در معرض بی ثباتی در لیبی قرار دارند. با تقریبا 2000 کیلومتر خط ساحلی و فضاهای گسترده کنترل نشده، این کشور به مکانی برای قاچاق انسان و گسترش گروه های تروریستی تبدیل شده است، که در سراسر منطقه شکننده ساحلی فعالیت می کنند.
برخی امیدوار بودند که اتحادیه اروپا از فرصت ارائه شده توسط بیماری همه گیر کووید 19 برای عقب راندن روسیه و ترکیه از بحران لیبی استفاده کند. اما اکنون دیدگاه هایی وجود دارد که اتحادیه اروپا به جای آن که فقط تامین کننده کمک های بشردوستانه باشد، باید از ابزار قدرت سخت بهره ببرد و به استقرار نیروی زمینی اقدام کند. قبل از اپیدمی کووید 19، اتحادیه اروپا تلاش کرد تا در اجلاس برلین در ماه ژانویه یک ابتکار دیپلماتیک را رهبری کند، اما نتوانست پیشرفت چشمگیری داشته باشد زیرا شرکت کنندگان در این اجلاس همچنان به ارسال سلاح به لیبی ادامه دادند. در حقیقت، هرگونه تلاش مشترک برای مقابله با این بحران و محدود کردن نفوذ روزافزون بازیگران غیر اتحادیه اروپا، اغلب توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا به طور خاص فرانسه و ایتالیا به دلیل منافع یک جانبه خود با شکست همراه شده است. دو کشور در بحران لیبی به صورت جدی رقیب هستند. اگرچه ایتالیا همچنان متحد دولت مستقر در طرابلس است، اما قدرتمندترین متحد دولت وفاق ملی، ترکیه می باشد. ترکیه در کنار استقرار چندین هزار مزدور سوری به این کشور، به ارسال هواپیمای بدون سرنشین و سامانه پیشرفته پدافند هوایی اقدام کرده است.
قبل از درگیری نظامی، آنکارا توافق نامه مرزی دریایی را با دولت وفاق ملی امضا کرد، که باعث بحث و مناقشه بین المللی در مورد بهره برداری از ذخایر غنی از هیدروکربن در مدیترانه شرقی شد. این توافق همچنین با قبرس و یونان و همچنین در ناتو منشأ اصطکاک و تنش شده است. علاوه بر این، آنکارا در حالی که اتحادیه اروپا تعلل می کرد، ابتکار عمل را پذیرفت و بحران کووید 19 را فرصتی عالی برای کسب امتیاز مهم دانست.
رقابت فرانسه و ترکیه
در عین حال، منافع متضاد ترکیه و فرانسه، یک رقابت ژئوپلیتیکی بین دو کشور فراتر از لیبی ایجاد کرده است و چنین رقابتی ممکن است تأثیر جدی در ناتو داشته باشد. دو کشور به عنوان عضو ناتو پس از درگیری در نزدیکی ساحل لیبی - زمانی که فرانسه، ترکیه را به هدف قرار دادن کشتی نظامی فرانسه در تلاش برای بازرسی کشتی های باری با پرچم تانزانیا (سلاح های ترکی را به لیبی حمل می کرد) متهم کرد، اتهامات و توهین متقابل افزاش یافت. فرانسه، آنکارا را به ممانعت در ایجاد مکانیزم های آتش بس در لیبی و نقض تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل متهم کرد و همچنین خواستار گفتگو میان متحدان ناتو در مورد نقش "تهاجمی" ترکیه در لیبی شد. فرانسه همچنین تصمیم گرفت نیروی دریایی خود را از عملیات دریایی عملیات ناتو به حالت تعلیق درآورد. این اقدام تنش زا بین اعضای ناتو، توانایی کنش به عنوان یک سازمان متحد و کارامد را مختل کرده است. علاوه بر این، به نظر می رسد که سخنان امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که گفته بود ناتو به « مرگ مغزی» دچار شده، به واقعیت تبدیل شده است. از سوی دیگر، منازعات داخلی در اتحادیه اروپا و ناتو، این فرصت را به بازیگران غیر اتحادیه اروپا مانند ترکیه، روسیه و کشورهای عربی داده است تا از این وضعیت نهایت بهره را ببرند.
آیا ناتو مانع است؟
ریکاردو فابیانی، مدیر پروژه آفریقای شمالی در گروه بین المللی بحران، تلاش می کند تا ببیند که چگونه ناتو می تواند بحران فرانسه و ترکیه را تکمیل کند، با توجه به اینکه ایالات متحده از ایفای نقش رهبری سنتی در ناتو و منطقه خاورمیانه امتناع می ورزد. وی گفت: « در این خلاء سیاسی و امنیتی، درگیری فرانسه و ترکیه به دلیل دستیابی به منافع ملی خود اجتناب ناپذیر است که این وضعیت به وضوح نشان می دهد که ناتو به پوسته ای خالی تبدیل شده، که بحرانش فقط با خصومت میان پاریس و آنکارا تشدید و برجسته می شود.»
طبق گفته دکتر مصطفی آیدین، رئیس شورای روابط بین الملل ترکیه، ناتو تاکنون از درگیر شدن در اختلافات بین دو عضو خود اجتناب کرده و این موضوع در مورد اختلافات آنکارا و پاریس هم تکرار خواهد شد. وی همچنین خاطر نشان كرد كه ناتو تنها با تأیید همه اعضای خود می تواند تصمیماتی اتخاذ كند، و بنابراین نباید انتظار داشت که مشارکت بیشتری در لیبی یا دریای مدیترانه انجام شود مگر این که توافق های قبلی دیگری در خارج از ناتو در مورد چگونگی پیشروی وجود داشته باشد.
پروفسور حسین اشیکسال از گروه روابط بین الملل در دانشگاه قفقاز مستقر در شمال خاورمیانه اظهار داشت که پس از شیوع کووید 19، ناتو در بحران سوریه و حل و فصل تنش های ترکیه و فرانسه در درگیری های لیبی نقش بسیار محدودی برعهده گرفته است. به نظر وی، انتخابات آینده ایالات متحده، پیامدهای اجتماعی و سیاسی اپیدمی کووید 19، منافع متضاد کشورهای عضو ناتو و خلا باقی مانده از سوی آمریکا در ناتو همگی اثربخشی این نهاد را برای مقابله با این بحران ها محدود کرده است.