چرا عادی سازی روابط میان اسرائیل و امارات کمکی به فلسطین نمی کند؟-راهبرد معاصر

چرا عادی سازی روابط میان اسرائیل و امارات کمکی به فلسطین نمی کند؟

عادی سازی روابط میان اسرائیل و امارات متحده عربی، بر خلاف دیدگاه سه کشور آمریکا، اسرائیل و امارات، توافق نامه ای برای پیشبرد روند صلح در فلسطین نیست، بلکه این یک توافق دوجانبه در خدمت اسرائیل می باشد که سال هاست به صورت پنهانی با بعضی از کشورهای عربی همکاری می کند.
خلیل ای. جهشان؛ مدیر اجرایی مرکز عربی واشنگتن دی سی
تاریخ انتشار: شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ - 05 September 2020

چرا عادی سازی روابط میان اسرائیل و امارات کمکی به فلسطین نمی کند؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد قصد دارد حدود 30 درصد از سرزمین فلسطین را تا اول ژوئیه سال 2020 در کرانه باختری اشغال شده ضمیمه کند. تیم صلح خاورمیانه ترامپ با تمام وجود از بن بست سیاسی داخلی در اسرائیل استفاده کرده تا از یک شریک عربی که مایل است با نتانیاهو وارد معامله عادی سازی روابط شود، بهره ببرند -کسی که هدفش این می باشد تا از شکست ترامپ در انتخابات ماه نوامبر جلوگیری کند.

 

این شگفتی در 13 آگوست رخ داد جایی که اسرائیل و امارات متحده عربی با صدور بیانیه سه جانبه ای با اعلام عادی سازی کامل روابط بین تل آویو و ابوظبی به ایالات متحده پیوستند. دولت ترامپ این رویداد را به عنوان «دستیابی به موفقیت تاریخی» به تصویر کشید و اعتبار خود را برای تضمین «اولین توافق عادی سازی روابط بین اسرائیل و یک کشور مهم عربی در دهه ها» را به دست گرفت.

 

در یک سند حقوقی که در روز اعلام منتشر شد، کاخ سفید با غرور ادعا کرد: «این دستیابی به موفقیت تاریخی توسط رهبری و تخصص پرزیدنت ترامپ به عنوان یک معامله گر امکان پذیر شده است.» علاوه بر این دولت ترامپ از سایر کشورهای عربی و مسلمان خواست تا از رهبری امارات متحده پیروی و به سمت عادی سازی مناسبات با اسرائیل اقدام کنند، اما این اظهارات سوالات بیشتری را ایجاد می کند:

 

اول، این توافق متقابل اسرائیل و امارات که از سوی واشنگتن به عنوان «توافق تاریخی» توصیف شده، نشان می دهد که این توافق اوج روند مذاکره بین طرفین بود که منجر به تصمیم متقابل آنها برای عادی سازی روابط دیپلماتیک و تبادل سفیران شد که از سال 1994 برای نخستین بار بین یک کشور عربی و اسرائیل شکل گرفت. اما در واقع چنین توافق نامه ای امضا نشده است. بیانیه مطبوعاتی کاخ سفید که در همان روز منتشر ش، اعتراف کرد که « نمایندگان اسرائیل و امارات متحده عربی در هفته های آینده برای امضای توافق نامه های دو جانبه در رابطه با سرمایه گذاری، توریسم، پرواز مستقیم، امنیت، ارتباطات از راه دور، فناوری، انرژی، مراقبت های بهداشتی و فرهنگی، محیط زیست و ایجاد سفارت خانه های متقابل دیدار خواهند کرد.

 

دوم، کاخ سفید در بیانیه مطبوعاتی کاملاً عامیانه خود، به مردم آمریکا و همه طرف های ذیربط در سراسر جهان اطمینان داد که در ازای عادی سازی روابط امارات متحده عربی، اسرائیل اعلام حاکمیت بر مناطق مشخص شده در چشم انداز رئیس جمهور برای صلح را متوقف می کند. این تعلیق دروغ دیگری است که باید به بیش از 20 هزار ادعای دروغین و گمراه کننده ترامپ ( بر اساس استنادات واشنگتن پست)  اضافه کرد.

 

علاوه بر این، نتانیاهو، ذینفع اصلی این معامله اصرار داشت که وی همچنان متعهد به الحاق بخش هایی از کرانه باختری است. وی در یک سخنرانی تلویزیونی خطاب به مردم اسرائیل و سایر کسانی که ممکن است در حال گوش دادن باشند توضیح داد که وی موافقت کرد که « برنامه های الحاق خود را به طور موقت به حالت تعلیق درآورد تا به یک توافق عادی سازی با امارات دست یابد».

 

سوم، مقامات امارات پس از علنی شدن توافق عادی سازی خود با اسرائیل، هیچ وقتی را از دست ندادند و ادعا کردند که آنها این کار را با کاهش تهدید الحاق بر راه حل دو کشوری برای کمک به فلسطینیان انجام دادند. در نتیجه انور قرقاش وزیر امور خارجه امارات متحده عربی از فلسطینی ها و اسرائیلی ها خواست تا به میز مذاکره بازگردند. اماراتی ها با قدم گذاشتن بر مسیر پرمخاطره و بدون هیچ گونه مشورت با فلسطینی ها،  چشم انداز صلح واقعی و پایدار را تضعیف کرده اند.

 

اگرچه همکاری های سیاسی، اقتصادی و نظامی امارات و اسرائیل جدید نیست و در سال های اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است، اما تحلیلگران در ایالات متحده و خاورمیانه تلاش زیادی را برای شناسایی دلایلی که باعث همسویی علنی ایالات متحده، اسرائیل و امارات شده انجام دادند. دلیل نخست این است که کوشنر و همکارانش پس از علنی سازی «صلح به نفع سعادت»، به دنبال این بودند سیاست خارجی دولت به موفقیت نیاز دارد تا به مردم آمریکا و سایرین ثابت کنند که نبوغ و استراتژی معامله گری ترامپ هنوز زنده است و نتیجه می دهد.

 

دلیل و مولفه دوم منطق واشنگتن برای تحصیل توافق نامه عادی سازی امارات و اسرائیل، انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا در 3 نوامبر می باشد. از این گذشته، كوشنر هرگز نقش خود را به عنوان مدیر عملیاتی كارزار انتخاباتی ترامپ كنار نگذاشته است. واضح است که این کمپین به یک سیاست جدی در جهت تقویت سیاست خارجی نیاز داشت و کوشنر دوست خود محمد بن زاید را ترغیب کرد تا او در جهت پیشبرد این کمپین کمک کند.

 

در مورد امارات متحده عربی دلیل منطقی عادی سازی روابط با اسرائیل مبهم و ناامید کننده می باشد. رهبران اماراتی حرکت پر خطر دیپلماتیک خود را به عنوان بخشی از فلسفه تأسیس خود در سال 1971 به عنوان «چراغ ثبات، پیشرفت و اعتدال» به تصویر کشیدند. انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات ادعا کرد که توافق نامه با میانجی گری آمریکا، به طرح الحاق کرانه باختری توسط اسرائیل پایان می دهد. وی توضیح داد که این توافقنامه «یک گام قابل توجه برای پیشرفت در منطقه است، جایی که حقوق فلسطینیان رعایت می شود و خطر تشدید خشونت در میان همسایگان منطقه کاهش می یابد». در واقع این توافق بر اساس دیدگاه رهبران فلسطین «خنجری از پشت» توسط ابوظبی به آرمان فلسطین دانستند. اساسا ابوظبی از سال 2004م هیچ رابطه دیپلماتیک یا اقتصادی قابل توجهی با سازمان فلسطین نداشته اند.

 

انگیزه های اسرائیل برای استقبال از توافق نامه عادی سازی با ابوظبی در واقع کمترین مشکل را برای اقناع ایجاد کرد. نتانیاهو علی رغم بی ثباتی داخلی، رد پیشنهاد کوشنر به نمایندگی از امارات را بسیار دشوار دانست. این حقیقت خیلی خوب بود. این بیانگر یک آرزوی تاریخی بود که نتانیاهو و چند تن از پیشینیان او برای دهه ها رویای آن را داشتند؛ صلح با یک کشور مهم عربی به ضرر فلسطینی ها. این در واقع آسان ترین راه برای برقراری روابط صلح آمیز با کشورهای عربی می باشد که طرح صلح در ازای زمین جای خود را به طرح صلح در مقابل صلح داد که حقوق فلسطینی ها را تضعیف خواهد بخشید.

 

موفقیت تاریخی این توافق نامه، میانجی گری دونالد ترامپ نیست، بلکه این است که نخستین کشور عربی حوزه خلیج فارس و یکی از ثروتمندترین ها در جهان خواستار توافق نامه صلح با اسرائیل می شود. روابط عادی دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بر روی یک بشقاب نقره و بدون تقاضای هزینه جدی از طرف اسرائیلی ها ارائه می شود. مهم ترین امتیاز اسرائیل تعلیق طرح الحاق بخش هایی از کرانه باختری می باشد. برای بنیامین نتانیاهو که با ناآرامی های داخلی شدید، اقتصاد متزلزل، اپیدمی کروناویروس، دادخواست به اتهام رشوه و فساد روبرو می باشد، این توافق نامه یک پیروزی بزرگ می باشد.

 

در وهله نخست به نظر می رسد که این توافق نامه به جای حل، خاکسپاری مسئله فلسطین می باشد. اما در واقع به وضوح این مسئله فلسطینی ها را از معادله خارج نمی کند. همانطور که نولاندائو روزنامه نگار اسرائیلی به همه طرفین یادآوری کرد، فلسطینی ها به رغم عدم حضورشان در میدان دید ترامپ، همسایه اسرائیل در منطقه هستند. ثانیا این توافق نامه بر خلاف دیدگاه سه کشور آمریکا، اسرائیل و امارات، توافق نامه ای برای پیشبرد روند صلح نیست بلکه این یک توافق دوجانبه در خدمت امارات و اسرائیل می باشد که سال هاست به صورت پنهانی همکاری می کردند.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۲ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی