به گزارش راهبرد معاصر؛ FATF در مسائل اقتصادی یک بخش فنی و اقتصادی و یک بحث روانی دارد. به طوریکه اگر عضو آن نباشیم مبادلات پولی و روند انجام مبادلات پولی برای ما سخت می شود، طبیعتا در دنیای امروز که سرعت مبادلات بالا و بحث انتقال پول های خارجی به کشور وجود داشته و رایج است وقتی زمان بیشتری برای این انتقال نیاز باشد هزینه فرصت آن مبادله نیز افزایش یافته و ممکن است تاثیراتی نیز بر روی افزایش قیمت پول های خارجی داشته باشد. اما از آنجا که بانک های داخلی ما در حوزه بانکداری اعتباری عضو شبکه های بین المللی نبوده و ارتباط چندانی با بانک های خارجی ندارند.
این موضوع نمی تواند چندان تاثیرگذار باشد. برای مثال فرض کنید در حال حاضر اگر شما یک کارت بانکی در کشور اتریش دریافت کنید با استفاده از آن کارت می توانید در کشور فرانسه نیز پول جابه جا کرده یا از حساب خود پول برداشت کنید. با این حال اگر چه سیستم بانکداری ما این مسئله را برای خدمات فردی ندارد، اما این موضوع طبیعتا در حوزه گشایش اعتبار و جا به جایی منابع مالی برای صادرات و واردات تاثیر گذار است. از طرفی از آنجا که بخشی از مبادلات از طریق شبکه سوئیفت انجام می شود طبیعتا اگر مانع بیشتری در این میان ایجاد شود ممکن است مبادلات، صادرات و واردات را سخت تر کند. مثلا در بحث واردات ممکن است کالاها دیر وارد کشور شده و همین موضوع منتج به افزایش قیمت ها شود یا در بخش صادرات نیز صادرات انجام شده اما ارز وارد کشور نمی شود برای همین هم اگرچه به لحاظ تراز مالی و تراز تجاری گفته می شود تراز تجاری ایران مثبت است اما منابع و پول هایی که قرار است به بانک مرکزی ایران بیاید نیامده و طبیعتا همین موضوع نیز باعث مشکلات ارزی شده است.
نقض حاکمیت دولت
طبیعی است که سازمان های بین المللی و قراردادهای بین المللی تا زمانی که منافع اقتصادی-سیاسی کشورهای اروپایی آمریکایی را تامین می کنند مورد استقبال و تایید این کشورها هستند اما زمانی که منافع این کشورها تامین نشود طبیعتا به آن پایبند نیستند، اخیرا در صحبت های رییس جمهور در سازمان ملل نیز بیان شد که آمریکا به بسیاری از سازمان های بین المللی که خودش آن را ایجاد کرده یا در تاسیس آن نقش داشته است متعهد نیست و در حال حاضر خلاف آن ها عمل کرده و بر اساس تشخیص خودش از این سازمان ها خارج می شود.
لذا بعید نیست FATF نیز ابزاری برای اعمال نفوذ و حاکمیت قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا در جهان بوده و آن ها از این موضوع به عنوان ابزاری استفاده می کنند تا بتوانند اهداف خودشان را پیش ببرند. این مسئله در مورد FATF نیز وجود دارد اما وقتی یک کنوانسیون یا قانون به صورت بین المللی است و عمده کشورها نیز از آن تبعیت می کنند ما نیز باید به ناچار خودمان را تا حدودی با شرایط بین المللی سازگار کنیم. در این میان باید دانست با پیوستن به FATF تمام مشکلات اقتصاد ایران حل نمی شود چنانچه ممکن است با نپیوستن بهFATF نیز هزینه های مبادلاتی ما نسبت به گذشته افزایش یابد لذا راه حل های بینابینی می تواند کمک کننده باشد.
همان طور که می دانیم هزینه های مبادلاتی خارج از هزینه های تولید است وقتی شما می خواهید منزلی را خریداری کنید غیر از پولی که باید بابت خرید خانه پرداخت کنید یک بخشی نیز برای هزینه های جانبی مانند هزینه بنگاه و مشاور املاک و... پرداخت می کنید که این مبلغ در اینجا مصداق همان هزینه های مبادلاتی است. طبیعتا برای صادرات و واردات اگر کشوری عضو FATF نباشد مجبور است مراحل بیشتری را پشت سر گذاشته یا از واسطه و میانجی یا کشور ثالثی برای انجام مبادلات و مراودات خود استفاده کند. لذا طبیعی است که این هزینه ها نیز بر هزینه واردات شما اضافه شده و رفاه مصرف کننده را در داخل کشور کاهش می دهد.
چه باید کرد؟
بهتر است پذیرش FATF از سوی طرف ایرانی مشروط بوده و به این شرط که باید وعده هایی که اروپا و آمریکا در برجام ارائه داده اند محقق شود صورت بگیرد. در واقع طرف ایرانی با این شرایط حداقل یک گام به جلو برداشته و علاوه بر اینکه ما به اف ای تی اف می پیوندیم طرف مقابل نیز تعهدات خود در برجام را عملی می کند. به هرحال در موضوع برجام ما به تعهدات خودمان عمل کردیم اما طرف آمریکایی به تعهدات خود عمل نکرد. در حالی که در دنیا همه تعهدات و معاهدات بین المللی باید محترم باشد و همانقدر که FATF محترم است باید برجام نیز محترم باشد. متاسفانه در برجام طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد اگر چه برجام حداقل توانست به دنیا نشان دهد که آمریکایی ها اهل منطق و مذاکره نیستند، اما چیزی از این ماجرا نصیب طرف ایرانی نشد. امروز با توجه به روی کار آمدن دولت ترامپ ر آمریکا و اینکه صرفا بحث خروج آمریکا از برجام مطرح نیست بلکه ترامپ از چند معاهده و قرارداد بین المللی خارج شده یا قصد خروج دارد ، لذا باید در پذیرش FATF حتما این مسایل را در نظر گرفت.
چرا که با توجه به شرایط خاص کشور به لحاظ اقتصادی اگر تصمیم نادرستی درشرایط فعلی گرفته شود ممکن است هزینه هایی به کشور تحمیل شود که به راحتی قابل جبران نیست. برای مثال اگر کسی بیماری قلبی دارد و در این شرایط بیماری، یک جراحی زانو نیز برایش اتفاق بیفتد اگر چه ممکن است عمل زانو موفقیت آمیز بوده و راه رفتن بیمار بهبود یابد اما اگر شرایط قلبی اش اجازه ندهد طبیعتا ممکن است همین عمل زانو حتی باعث مرگ بیمار شود.
در مجموع باید پذیرفت شرایط اقتصادی ما شرایط عادی نیست که بگوییم عادی برخورد می کنیم طبیعی است که پذیرش بی چون و چرا و عدم در نظرگرفتن تبعات پذیرش FATF یک سری مشکلات و عدم پذیرش آن یک سری مشکلات دیگر در کشور ایجاد می کند. لذاممکن است تبعات پذیرش یا عدم پذیرش FATF در شرایط فعلی صرفا محدود به اقتصاد نبوده و روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز اثر بگذارد.
توصیه ام به مسئولان کشور اعم از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس این است که با ظرافت کامل و صبر و حوصله به این مسئله بپردازند چون در شرایط فعلی یک تصمیم اشتباه دیگر و افزودن بار آن بر دوش مردم نه انصاف است و نه عاقلانه است چرا که شرایط اقتصادی کشور در حاضر عادی نیست و همین حساسیت تصمیمات دولت و مجلس را دو چندان می کند. چرا که بار اصلی پذیرش یا عدم پذیرش این معاهدات روی دوش مردم است. با اینکه مردم ایران طبیعتا اهل مقاومت هستند اما پیش شرط اولیه این مقاومت حضور همه از جمله مدیران و مسئولین در این مقاومت است، نه اینکه صرفا تمام فشارها به قشر آسیب پذیر وارد شده و مدیران و مسئولان هیچ کمبودی احساس نکنند.
بهره سخن
حرکت گام به گام باید در دستور کار دولت و مجلس قرار گیرد. وضعیت اقتصادی کشور برای انجام اقدامات پرریسک در حوزه بین الملل مناسب نیست لذا هر تصمیمی باید برا اساس مطالعات و ظرافت های خاصی صورت پذیرد. از سوی دیگر نباید گمان کنیم به واسطه وجود مشکلات اقتصادی در کشور FATF نجات دهنده اقتصاد ایران است و با این استدلال از چاله به چاه افتاده و هر گونه پیشنهاد نامناسب و بی ارزش بین المللی را بپذیریم. باید بدانیم در هر قراردادی چه می دهیم و چه می گیریم.