به گزارش "راهبرد معاصر"؛ «ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [اما] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابلتوجهی بکند و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا (رئیسجمهور آمریکا) میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدتی که او میگوید خارج میشوم، ما همینطور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود؛ ما شرطی شدهایم دیگر، مردم را ما شرطی کردهایم. حالا هم «بستهی اروپایی»؛ مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید.»
این جملات بخشی از بیانات رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای هیئت دولت در تیرماه 1397 است. رهبرانقلاب در این دیدار بر کلیدواژه عدم «شرطی سازی» جامعه تاکید کردند. موضوعی که ابعاد روانی جامعه را دستخوش تغییر می کند. شوربختانه بکارگیری ابزارهای عملیات روانی و تعیین بردارهایی خارج از چارچوب وظایف سیستم اجرایی برای حرکت از وضع موجود به شرایط مطلوب در دستور کار چهره ها و رسانه های منتسب و یا همسو با دولت قرار گرفت. در این مطلب قصد داریم برشهایی از شرطی سازی های صورت گرفته توسط دولت را مورد مداقه قرار دهیم.
1-اصرار برای تحقق برجام
از ان زمانی که آب خوردن مردم نیز به تحریمها گره زده شد، مدت زمان طولانی نمی گذرد. رئیس جمهور هفدهم خردادماه 94 در مراسم دهمین دوره جایزه ملی محیط زیست، گفت: «اینکه می گوییم تحریم ظالمانه باید از بین برود بعضی ها چشم هایشان را زیاد نچرخانند! تحریم های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تا مسئله محیط زیست حل سود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبی زیاد شود. تا بانک های ما احیا شود.» در این شرایط بود که رئیس جمهور قول «رفع بالمره» تحریمها را با آمدن برجام نوید داد.
این در حالیست که روحانی در نشست خبری خود در سال 96 و پس از آشکار شدن عدم تحقق وعده ها با برجام، در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه «همه ما به یاد داریم که شما گفتید که کلید اصلی حل مشکلات را توافق هستهای میدانید، اکنون در این برهه زمانی کلید اصلی حل مشکلات چیست؟" گفت: من نگفتم که کلید حل مشکلات کشور حل موضوع هسته ای است، بلکه کلید حل مشکلات عقل، تدبیر، تلاش و کوشش همگانی است.»
رئیس جمهور افزود: «یکی از مشکلات موضوع هسته ای بود که من کلید آن را مذاکره و تعامل شجاعانه و عزت مندانه با دنیا می دانستم و این کار انجام گرفت و توافق هسته ای با عنوان برجام نهایتا اجرایی وعملیاتی شد.»
در شرایط فعلی که مدتها از زمان امضاء برجام می گذرد، نه تنها گشایشی در معیشت مردم ایجاد نشد، بلکه گرهی بر گره های اقتصاد جامعه نیز زده شد.
2- برجام موشکی را محقق کنید تا برجام کارآمد شود!
یکی از رخدادهایی که پس از تحقق برجام و هدم کارآمدی ان در دستور کار برخی از رسانه های زنجیره ای قرار گرفت، تلاش محسوس و یا نامحسوس برای هدایت کشور به سوی پذیرش برجامهای منطقه ای و موشکی بود. آن ها تلاش کردند تا ناکارآمدی برجام را به برجامهای دو و سه ارتباط دهند و تلاش کردند آن ها را لازم و ملزوم هم قلمداد کنند.
روزنامه بهار در این خصوص نوشت: « کشورهای اروپایی همصدا با ایران بر این عقیدهاند که اختلافات و تنشهای دیگر موجود میان ایران و غرب (حتی بحث توانمدیهای موشکی) هیچ گونه ارتباطی با برجام نداشته و نمیبایست این مسائل را یکسان تلقی کرد. این نگاه دقیقاً در نقطه مقابل سیاستهای آمریکایترامپ است که درصدد آن است که تمامی اختلافات را به برجام گره بزند و همین امر مایه تعجب است که چگونه عدهای این دو نگاه را یکسان میدانند!. جمهوری اسلامی ایران میتواند برای خنثی کردن تهدیدات و فشارهای احتمالی آمریکا مذاکراتی را بر اساس الگوی برجام که مبتنی بر سیاست «برد – برد» بوده است را با کشورهای اروپایی آغاز کرده و با توجه به توانمندیهای دیپلماتهای کشور موانعی را در مسیر دولتترامپ که در پی افزایش فشارها به کشورمان است ایجاد کند.»
دادن پالس مثبت برای شکل گیری برجامی دیگر درحالی صورت گرفت که افکارعمومی هیچ یک از وعده های داده شده در قبال برجام اول را ندیدند. یکی از اندیشکدههای معتبر آمریکایی، در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما»- رئیسجمهور سابق آمریکا- پروژه «نرمال سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا میبایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند. اولین مورد آن بحث هستهای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هستهای ما بود به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هستهای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیتهای موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقهای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی. در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریمها، بلکه نقشه راهی برای نرمال سازی ایران بود و بستر برای تداوم این شرایط نیز در دستور کار قرار گرفت.
3- تحریک حکومت برای پذیرش خواسته های آمریکا با تهدیدنمایی از خروج یانکیها از برجام
18 اردیبهشت 1397 زمان خروج رسمی ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود. در همین حال فشارها برای ماندن ایران در برجام و همزمان باز کردن فضا برای حضور دوباره آمریکاییها در برجام به میان آمد. این در حالیست که حضور دوباره یانکی ها در این معاهده به تغییر رفتارهایی مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی بازمی گشت.
در همین رابطه تهدیدنمایی از وضعیت اقتصاد کشور با خروج آمریکا از برجام در دستور کار قرار گرفت. روزنامه دنیای اقتصاد در 6 خرداد 97 به قلم مسعود خوانساری نوشت: « خروج آمریکا از برجام با تحلیلهای متفاوت و گاه متضادی همراه شده است. امروز بهصورت روشن میدانیم که این خروج عوارض مشخصی برای اقتصاد ایران، بهخصوص در حوزههای مربوط به بخشخصوصی خواهد داشت؛ چراکه شرکتهای معتبر بینالمللی همگی با اقتصاد آمریکا در ارتباط هستند و این روابط به آنها اجازه نمیدهد که به سادگی با شرکتهای ایرانی همکاری کنند.»
در این زمینه همراهی رسانه های ضدانقلاب برای کشاندن حاکمیت به میز تسلیم در برابر آمریکا نیز شدت یافت. سعید برزین تحلیلگر سیاسی در گفت و گو با بی بی سی فارسی پیش از خروج آمریکا از برجام تهدید کرد: « اثیر خروج امریکا از برجام چندگانه است. اول در حوزه اقتصادی است. اینجا ضربه اصلی بر مال و جان ملت خواهد بود و از مردم کوچه و بازار قربانی خواهد گرفت. افزایش قیمتها، بیکاری در حد چند صد هزار نفر و مشکلات بانکداری بینالمللی تشدید میشوند. سرمایه گذاری خارجی و داخلی افت چشمگیر خواهد داشت
تاثیر دوم در سطح رفتار جامعه است. اینجا افکار عمومی بیش از پیش دو قطبی میشود و بخش اکثریت رای شناور و خاکستری مردد شده و از بستر اصلی سیاستورزی فاصله میگیرد و زمینه کند شدن حرکتهای قانونمند مدنی را فراهم میآورد. در شرایط جدید دو قطبی، بخشی از جامعه رادیکالتر و در برخورد با حکومت خشنتر خواهد شد و بخشی دیگر از جامعه در پشتیبانی از حکومت سرسختی نشان خواهد داد.»
تلاطم بازار در صورت خروج آمریکا از برجام در حالی مطرح شد که هنوز یانکیها اعلام خروج نکرده بودند که اقتصاد کشور دچار نوسانات متعدد شد که بیانگر نواقص مدیریتی در سیستم اجرایی بود. ان مهم از دریچه ای دیگر بیانگر دست های پشت پرده ای بود که قصد داشت خروج آمریکا از برجام را بسترساز بحران معیشتی معرفی کند تا ازین طریق زمینه برای تن دادن به مطالبات آمریکایی ها از سوی جمهوری اسلامی فراهم شود.
4- سازوکار مالی اروپا بسترساز امور معشتی مردم!
پس از بی نتیجه بودن برجام برای مردم، این بار تلاش برای تایید بی قیدوشرط سازوکار مالی اروپا «اینستکس» در دستور کار قرار گرفت. طرحی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران زمینه تنگ تر شدن معیشت مردم را فراهم می کرد، این بار از سوی مدافعان برجام و معاهدات بین المللی به عنوان اکسیری شفابخش برای اقتصاد کشور جا زده شد.
شریعتی عضو اتاق بازرگانی ایران در همین زمینه تاکید کرد:«در حالیکه آمریکا و برخی کشورها به همراه برخی معارضین داخلی به دنبال سختتر کردن شرایط زندگی مردم هستند و میخواهند مردم را در تمام ابعاد در فشار بگذارند، راهاندازی این سازو کار کمک زیادی میتواند به زندگی عادی مردم کند.» این در حالیست که بازی اروپا و تاخیرهای مکرر در طراحی و اعلام سازوکار مالی از یکسو و تداوم و تقویت بیثباتی در بازار نه تنها سبب عدم واکنش مثبت بازار به این سازوکار شد، بلکه تلاطم بیشتر را به بزار اقتصاد کشور تحمیل کرد.
5- ارتباط بخشی میان بهبود اقتصاد به پیوستن ایران به FATF
تلاش برای پیوستن ایران به FATF به مثنوی هفتاد من تبدیل شده است. گروکشی از معیشت مردم در قبال پیوستن به این سازمان بین الدولی و القاء انزاوای بین المللی جمهوری اسلامی در صورت عدم پیوستن به FATF، تنها بخشی از پروپاگاندای رسانه ای جریان همسو با دولت است.
این در حالیست که شخص رئیس جمهور در 19 آذر 1397 تاکید می کند: «میگویند برجام باشد یا نباشد. ترجمه کنید یعنی چه؟ برجام باشد یعنی چه؟ برجام نباشد یعنی چه؟ بگویید بودن چقدر سود دارد و نبودن آن چقدر ضرر؟ از مردم سوال کنید. از مردم سوال کنید که شما می خواهید زندگی کنید آیا آن را ارزان می خواهید یا گران؛ مگر میشود در دنیای امروز با بانک های خارجی کار نکنیم؟یک نفر از یک گوشهای که نمی دانیم کجاست مردم را تحریک میکند که اگر FATF امضا شود و یا با گروه اقدام مالی کار کنیم، اسلام از دست میرود. کدام اسلام از دست میرود؟ ای کاش اسلام را میفهمید، بعد میگفت اسلام از دست میرود. حکومت و اداره کشور برای مردم است. هزینهها را به مردم بگویید. اگر این کار را نکنیم مردم چقدر از جیب باید دهند؟»
شرطی سازی جامعه در بهبهود وضعیت اقتصادی به شرط پیوستن به FATF مطابق با همان تاکتیکی ست که تیم دولت و رسانه های همسو برای تحقق برجام به کار گرفتند.
بهره سخن
اگر هدف رفع مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم است، بدون تردید مسیر آن از شرطی سازی افکارعمومی نمی گذرد. استنباطی که از دریچه منطق می توان به مقوله شرطی سازی داشت نه رفع مشکلات و تعیین مسیر برای ایجاد وضع مطلوب است، بلکه فرافکنی از مختصات و دلایل ایجاد وضع موجود می باشد. به همین دلیل میابیتس در راهبردهای اساسی دولت و رسانه های منتسب و حامی آن تغییری جدی ایجاد شود تا امید برای رفع مشکلات مردم دوچندان گردد.
از سوی دیگر، مسئولین اجرایی و رسانه های حامی، بهتر از هرکسی می دانند تحریم ها طی 4 دهه اخیر به یک جریان طبیعی دشمنان نظام علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. در این شرایط راه حل نجات اقتصاد کشور از به بن بست کشاندن معیشت مردم نه تن دادن به مطالبات بی انتها و اقدام برای کسب رضایت جبهه استکبار، بلکه واکسینه کردن اقتصاد کشور در برابر تکانه هایی ست که در بازه های زمانی مختلف از سوی دشمن خارجی وضع می شود.
در این میان آنچه بیش از هر گزینه دیگری مورد اهمیت است، باز کردن پای رشته ای تخصصی با عنوان «اقتصاد تحریم» به دانشگاه های کشور است. در حالیکه کشور از ابتدای انقلاب با تحریمهای ظالمانه دست به گریبان است، عدم اهتمام سیاستگذاران علمی و دانشگاهی کشور برای تربیت متخصصانی در عرصه مواجهه با تحریمها جای تامل دارد. تربیت نیروهای مجرب برای حضور در عرصه جنگ اقتصادی و داشتن نگاهی عمیق و جامع در راستای دور زدن تحریم ها، می بایست به اصلی ثابت در برابر اقدامات ظالمانه کشورهای بیگانه شود.