به گزارش راهبرد معاصر محمد حسین فرهنگی سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامینماینده ۵ دوره مجلس شورای اسلامی است یعنی با احتساب مجلس یازدهم حدود ١٧ سال است که در مجلس است و بیشتر دوره های مجلس در هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی بوده است. متولد ١٣۴٠ در تبریز در یک خانواده مذهبی با پدری روحانی.
دارای سابقه ای طولانی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بدو تاسیس تا بعد از زمان جنگ است. کسی که به نظرم می تواند گفتنی های فراوانی به ویژه از دوره های هفتم تا یازدهم مجلس شورای اسلامی داشته باشد، الان هم یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است.
در خدمت جناب آقای دکتر مجمد حسین فرهنگی، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر هستیم. سلام و خیلی خوش آمدید.
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم خدمت شما و همکاران عزیز شما که زحمت می کشند و عموم مردم ایران و مردم آذربایجان سلام عرض می کنم.
چه خبر؟ از مجلس چه خبر است؟ چند تن از نمایندگان مجلس هم کرونایی شدند.
چون نمایندگان مرتب در تماس با اقشار مختلف مردم هستند و به سراسر کشور سفر می کنند و رفت و آمد دارند بیشتر در معرض هستند.
مجلس اوضاع و شرایط کرونایی را چطور می بیند؟ ستاد ملی کرونا که تشکیل می شود، جلسات شنبه به شنبه برگزار می شود، خیلی ها فرض می کردند در یکی دو هفته اخیر شاهد تعطیلی باشیم ولی این اتفاق نیفتاد. به طور خاص مجلس کمیته ای گذاشته یا به کمیسیون بهداشت بررسی و رصد کارها را واگذار کرده و تحلیل چیست؟
عمدتاً با کمیسیون بهداشت و درمان است، هر چند در جلسات مثل مشترک روسای کمیسیون ها و هیئت رئیسه و خود هیئت رئیسه درباره این موضوعات بحث می شود اما مستحضر هستید در ستاد از مجلس حضور ندارند.
یعنی نماینده ای از مجلس نیست؟
بله نیست، توصیه ها و پیشنهاداتی که می شود همیشه مورد توجه قرار نمی گیرد. به نظر شخص من، دسترسی مردم به اقلامی که مورد نیاز است مناسب نیست. در برخی از برنامه های صداوسیما هم عنوان کردم هر نهادی مسئولیت دارد مسئول باشد که موقع ورود مردم به آن جمع دستور العمل ها و مناسبات و ملاحظات بهداشتی را رعایت کند و زمینه آن را ایجاد کند مثلاً کسی که سوار مترو می شود ماسک ندارد همان ورودی مترو شهرداری می تواند تمهید کند و بخاطر شرایط در اختیار مردم قرار دهد.
این که چقدر سوار شوند و به چه نحوی اداره شود که فاصله ها تا حدودی حفظ شود باید شهرداری مسئولیت بپذیرد. همان طور سایرین. مثلا درباره پارک ها و فضاهایی که مردم حضور پیدا می کنند هر کدام متصدی و مسئولی دارد که مسئولیت دارند. می توان اینها را تقسیم کرد و هر جایی که کم آوردند بسیج و هلال احمر کاملاً استعداد و قابلیت و آمادگی دارد که اینها را پوشش دهد.
در مورد این که کسی از مجلس عضو ستاد باشد صحبتی شده است؟
بارها تذکر داده شده، صحبت کردند. رئیس مجلس در چندین مورد پیگیری کرده است. نمی دانم مسئله چیست.
خیلی ها بخاطر مشکلات اقتصادی که دارند، مثلاً کاسب می گوید تعطیل می کنم ولی باید فکری برای کرایه سرماه کنم یا بعد از مدت های طولانی بود که ادارات را یک دوم کردند و قرار است از شنبه برخی از ادارات را یک سوم کنند. اینها قدری با تاخیر انجام می شود و شخص وزیر بهداشت هم در چند جلسه ای از این روال و از سرعت تصمیم گیری ها راضی نبود. این را بالاخره باید یک جایی تنظیم کند و به نظر من قوه نظارت می تواند موثر باشد.
البته فرمایش شما صحیح است و به هر دو بعد مسئله اشاره کردید. از یک سو ملاحظات بهداشتی است و از طرف دیگر بحث معیشت است و نمی توان نادیده گرفت. به علت این که دولت در تعطیلی مطلق احتیاط می کند، دلیل همین است که عده ای مستاصل می شوند هر چند معتقد هستیم که دولت ابزار کافی را در اختیار دارد که تصمیم بگیرد و بگوید به همه کسانی که یارانه بگیر هستند مساعدت برای دو هفته می کنیم که مردم در خانه بمانند.
رابطه مجلس و دولت را در این مدت چطور می بینید؟
برداشت من این است که از طرف مجلس واقعاً مشکلی وجود ندارد یعنی دولت نشان بدهد یک موضوع معیشتی و یک مربوط به کرونا با هر موضوع دیگری که ابتلائات عمومی جامعه است را اقدام کرده و مجلس کوتاهی کرده است. در خصوص بورس موضوعی آوردند که ظرف یک هفته ما را این را تصویب کردیم و شورا هم تصویب کرد و قانون شد. سرعت عمل از این بیشتر!
حتی نماینده بانک مرکزی هم بسیار بد صحبت کرد. هر جمع دیگری بود بخاطر همان صحبت ها رای منفی می داد. گفتند اگر شما تصویب نکنید سران قوا می بریم و مصوبه می گیریم. این امر مجلس را تحریک می کند ولی نماینده ها به این صحبت اعتنایی نکردند. عکس این را نمی بینیم. این که مردم در موضوع تامین مواد غذایی، کالاهای ضروری و اساسی مشکل دارند و باید تمهیدی برای این اندیشید.
نماینده های مردم در کمیسیون ها موضوعات را می پذیرند و بعد معاونی از دولت مصاحبه می کند و می گوید ما قبول نداریم و همانند طرحی که به شورای نگهبان رفت و دوباره بازمی گردد و منابع را تغییر می دهیم و اصلاحاتی در صحن شد و به نظر منلازم نبود، مردم مخالف صحبت کردند هدف ما این است مردمی که دسترسی به گوشت و اقلام پروتئینی ندارند و بخاطر مسائل گرانی ها و تورم با یک وسیله راحتی کارت بکشند و اقلام را دریافت کنند.
دولت اصل این موضوع را هم قبول ندارد. می گوید کالا نباشد و اگر می خواهید پول پرداخت کنید. اگر پول پرداخت کنیم همان تورم می شود. این پول هم اندازه یکی دو گوشت هم نمی شود. مجبور شدند در کمیسیون برنامه و بودجه معطوف به کسانی کنند که یارانه معیشتی دریافت می کنند. اخبار دقیق داریم افراد زیادی این پول ها را دریافت می کنند که مستحق آن نیستند و افراد زیادی هم نیاز به این مساعدت ها دارند و در لیست این افراد نیستند.
اگر ایراد برای شورای نگهبان برطرف شود و محدود به کالاهای ضروری شود شورا این را تائید خواهد کرد؟
اعلام شده است که اگر منابع قابل اعتماد باشد و اصلاحات لازم انجام شود تائید می کنیم.
تجربه شما می گوید این منابع قابل احصاء است؟
به نظر من قابل حل است و مشکل با این هم حل نمی شود. مشکل اجرا از دولت است.
این که قانون شود دولت گفته من این را اجرا می کنم یا از الان گفته اجرا نمی کنم؟
یک موضوع کلی خدمت شما بیان کنم، در زمانی که جنگ داشتیم، تحریم هم داشتیم و درآمدی هم نداشتیم این کار را در سطح کشور انجام می دادیم. با آن امکانات در آن زمان بدون کارت الکترونیکی و بدون امکانات فعلی این کار انجام می شد. دولت احساس می کند خوب نیست. بحث زیبا بودن نیست، ما در شرایط خاصی هستیم، از یک سو کرونا و از سوی دیگر فشارهای اقتصادی است. باید این کار انجام شود.
ابزار این کار هم وجود دارد. کارت الکترونیکی را دارند و براحتی شارژ می کنند و این اعتبار دارد و اراده این امر باشد، کاملاً اجرائی و عملیاتی است. اتفاقاً حسن ختام زیبایی برای دولت است. موضوعات حاشیه ای هم داریم. بحث جهیزیه خانواده هایی که می خواهند تشکیل شود. از نظر من این مشکل ساز شده است. یکی از مسائل جدی خانواده ها که در معرض تشکیل خانواده و اقلام آن است.
اگر سوبسید می دهند عالی است و اعلام کنند کسانی که ثبت احوال ازدواج آنها را ثبت کرده است می توانند فلان فروشگاه ها در سراسر کشور بروند و کد آنها اعلام می شود و با آن کد وارد می شوند و کارت الکترونیکی اگر دارند شارژ می شود و با یارانه اقلام خود را خریداری می کنند. هیچ یک را نتوانند انجام دهند لااقل می توانند بگویند از قیمت کارخانه به آنها برای این زوج ها می دهیم.
قبول هم داریم شرایط سختی است ولی باید این تعامل شکل گیرد.مثلاً می گویند البته من نمی خواهم رسمیت بدهم، اما گفته می شود آقای رئیس جمهور به صحن مجلس نمی آید.
این حرکات قشنگ نیست. آقای رئیس جمهور به همین عنوان بین مردم هم نمی روند. بقیه می روند ایشان نمی روند، این را باید از خودشان سوال کرد و در این زمینه نه له و نه علیه ایشان در این زمینه ها صحبتی نمی کنم.
باید از این سو که دولت را دیدیم، از سوی دیگر مجلس را هم ببینیم. مثلاً قصه ای که درباره آقای ظریف و حضور ایشان در مجلس اتفاق افتاد یا عدم رای اعتماد به آقای مدرس خیابانی که یکسری انتقادات را بهمراه داشت حتی گزینه بعدی را مجلس بیشتر موضع داشت و به آن رای داد. فکر نمی کنید این عملکردها در این روابط اثر گذاشت؟
نه، چون قبل از این هم، این وضع بود. یعنی قبل از این اتفاقات. این صحنه ای هم که یکی دو نماینده موضعی می گیرند و رفتاری می کنند که مورد پسند نیست، نمی توان به عموم مجلس تعمیم داد. بین تعامل و رویارویی و مخالفت و دشمنی باید مسیر قانونی را مبنا قرار دهیم.
مسیر قانونی این است که دولت حق دارد معرفی کند و مجلس هم حق دارد بپذیرد با نپذیرد. در مورد ایشان هم آقای رئیس جمهور نقش بیشتری از مجلس داشت که رای نیاورد. ایشان که یک پیام در همان بحبوحه رای گیری فرستادند و اصرار داشتند اعلام شود و اعلام هم شد.
خودشان اصرار داشت؟
معاون پارلمانی یادداشت فرستاد. یادداشت فرستاد که آقای رئیس جمهور بخاطر کرونا مجلس نیامده است و همه این کسانی که اینجا نشسته اند چه فکری می کنند؟ پس ما آدم نیستیم؟ ما در معرض نیستیم؟ ما مخاطره نداریم؟ فاصله محل صحبت رئیس جمهور با صحن مجلس هم بیش از 20-15 متر است.
در زمان روسای جمهور قبل یک وزیری تقریباً رای بالای 75 درصد داشت. رئیس جمهور وقت در آنجا صحبتی کرد که ایشان رای نیاورد. همه افرادی که رای می دهند و همه افرادی که صحبت می کنند در رای گیری نقش دارند لذا من می گویم نقش خود دولت بیشتر از مجلس بود.
بسیاری مصاحبه کردند و گفتند هم سوال از رئیس جمهور داریم و هم می توانیم استیضاح کنیم ولی از اینها استفاده نمی کنیم و قدری عدم استفاده باعث می شود پاسخگویی وجود نداشته باشد.
واقعاً همین طور است. از جای دیگری جواب سوال شما را بدهم که مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی ناراحت هستند یا خیر؟
قطعاً ناراحت هستند.
مردم این ناراحتی را بروز می دهند یا خیر؟ بروز می دهند، نه به شکل اعتراض باشد ولی یک نماینده در جایی صحبت می کند،خارج از موضوع همه کامنت ها و صحبت هایی که مردم می گذارند نشان از ناراحتی مردم دارد. این مسئله را به مجلس تسری دهید، مجلس هم جزو مردم است. وقتی ناراحت هستند طبیعی است موضع هایی داشته باشند.
بخواهیم جمع بندی ٢ یا ٣ جمله ای عنوان کنم ناراحتی مجلس از دولت، بخاطر پای کار نبودن آنها است. ناراحتی از اصل دولت، از شخص مدیران سرکار، از شخص رئیس جمهور نیست.
این پای کار نبودن را احصاء کرده اید؟
هم احصاء کردیم و هم با تمام وجود لمس می کنیم. این که مسائل مبتلا به جامعه مانند در دسترس نبودن مواد پروتئینی برای بیشتر اقشار جامعه است که اگر دولت درست عمل کند می تواند راه حل پیدا کند. بعد مجوز نیاز ندارد و انجام می دهد، مجوز می خواهد،من به شما قول دادم که یک هفته بیشتر طول نخواهد کشید.
لذا این درست است که از عمر دولت چیزی باقی نمانده است، این که سوال و استیضاح هم حق مجلس است درست است. هیچ یک را رد نکردیم.
فضای انتخاباتی را الان چطور می بینید؟ فکر می کنید ما چگونه انتخاباتی را برای ریاست جمهوری بعدی داشته باشیم؟
با تمام وجود احساس می کنم که رئیس جمهور و دولتی فعال و پای کار، باید بیاید. اولویت را به خودکفایی، مردم، برداشتن موانع پیش پای مردم بدهد و اینها را با تجربه ای که اشاره کردید واقعاً شدنی می دانم. مجلس هر گرایشی داشته باشد دنبال این امر می افتد.
انتخابات آمریکا را قبل از این که تمام شود هر چند ماجراهای آن ادامه دارد، چه ارزیابی می کردید؟
آرزو می کردم ترامپ رای نیاورد. یعنی هیج برآوردی از آنجا نداشتیم و نظرسنجی ها هم نزدیک رای ها بود، ولی آقای ترامپ را قاتل و جانی می دانم. تعبیر شهید بزرگوار را داشتم که قمارباز می دانم، من می گویم قاتل است. ایشان جنایتی را مرتکب شد،درباره کسی که بیشتر از ما به خود آنها خدمت کرد. داعش چه انفجارهایی در آمریکا و اروپا انجام می داد؟ فرض کنید موفق می شدند و قدرت پیدا می کردند، حالا آن که بر ما چه می شد بحث جدایی است. تصمیم بر این بود که برای مشکل ساز شود. شهید سلیمانی آبروی آنها را خرید و آنها را نجات داد. خودشان که کاری نمی توانستند بکنند.
در این فضا که با آمدن احتمالی بایدن، برخی دنبال دوقطبی مذاکره و عدم مذاکره هستند که با آمدن بایدن فضا فرق می کند در صورتی که پرونده کاری بایدن و رفتاری او تقریبا مشخص است. این کشور چه جمهوریخواه و چه دموکرات برای ما تفاوتی نداشته است.
درست است. علت این که من به برجام رای ندادم و رای مخالف دادم، علتش همین جمله بود که خزانه داری آمریکا استثناء است. وقتی خزانه داری امریکا را استثناء می کنید یعنی نظام بانکی امریکا استثناء است، یعنی سلطه ای که بر اقتصاد کشورهای مختلف دارند پابرجا است و آنها هم از همین جا استفاده کردند و همان بساط را علیه ما چیدند.
اما این که ما از همین الان پیش داوری کنیم و صفر و صدی صحبت کنیم درست نیست. اقتضای دیپلماسی این است که به تناسب شرایطی که ایجاد می شود مسئولین کشوری تصمیم بگیرند، اما اجمالاً گذشته را ملاک قرار بدهیم نباید هیچ صحبتی با اینها داشته باشیم مگر در آن وضع اتفاقات مثبتی رقم بخورد.
ضمن اینکه یک موضوع مغفول را باید حل کرد که تاکیدی است که بیش از ١٠ سال رهبری درباره تولید، خودکفایی، وابسته نبودن و اقتصاد مقاومتی دارند. اگر این را از روز اول جدی می گرفتیم که این کار را نکردیم، زمینه برای چنین مسائلی فراهم می شود.
برخی رفتارها را انتقاد می کنم، از نگاهی که در بحث خصوصی سازی مدتی راه افتاده است که هم در داخل مجلس، هم قوه قضائیه و هم جاهای دیگر است. کسی باید این را بررسی کند. روزی که واگذار شده با امروز مقایسه شود. مجموعه ای که یک زمانی به ٧ میلیارد واگذار کردند، هیچ کسی حرفی نزد.
تخلف صورت گرفته است؟
من اسم این را تخلف نمی گذارم. مدیری که آنجا را گرفت و مدیریتی که آنجا را در اختیار آنها قرار داد، آن مدیریت این مجموعه را زیانده تر کرد. این افکار که بگوئیم که اهلیت و مدیریت را در انتها می گذاریم، نامه چه زمانی رفت، چه زمانی آمد، پاکت نامه را چه زمانی باز کردند و غیره اصل قرار دهیم و اهلیت را اهمیت ندهیم. یک مورد دیگری را در جریان هستم که به دولت برگرداندند. هر فرد مدیری را پیدا می کنیم که بتواند این را از این وضع بیرون بیاورد نمی پذیرد.
کجا را؟
اگر اسم بیاورم شاید تبعاتی داشته باشد. نمی خواهم آثار اقتصادی منفی دربرداشته باشد. جای مهمی است. مدیر موفق و کارآمدی را شناسایی کردند، از ایشان خواستند و حمایت هم می کردند ولی قبول نکرد و نخواسته خود را به دردسر بیندازد. قانون می گوید عرضه کنید. یکبار عرضه می کنند کسی نمی آید، اعلام می کنند و اطلاعیه می دهند. بار دوم اعلام می کنند کسی نمی آید، بار سوم اعلام می کنند باز هم کسی نمی آید. چرا کسی نمی آید؟ بخاطر همین حرف ها است.
فردا امکانات، سرمایه، توانمندی ها، عمر خود را روی احیای سند از بین رفته می گذارم و بعد من را به زندان می اندازند و مصادره می کنند. حداقل نمی گویند هر چه خرج کردید را بردارید. چرا باید این کار را کنم؟ سرمایه خود را در بازار کاذب می برم، در خارج از کشور می برم. این امر ناامنی ایجاد می کند. با این افکار کشور اداره نمی شود.
بار چهارم این برنده می شود. البته دو نفر بودند که یکی از ابتدا مشخص بود که اهلیت ندارد. معیار دارد. این انجام می شود. خلافی اتفاق نیفتاده است. با رقم های پائین تر از این نمی آیند. کسی اینجا را با 500 میلیارد بدهی نمی گیرد، مگر دیوانه است؟ در حالی که تحریم هستیم و معلوم نیست بتواند موتور بیاورد، قطعه بیاورد و غیره. هواپیماهای آن توپولف بوده و از رده خارج شده اند.
در این ارتباط، دولت را تائید می کنم. دولت که مقاومت می کند تا یک جایی می تواند این کار را انجام دهد و بعد رها می کند و می گوید بیشتر از این نمی توانم. داوری در یکی از موضوعاتی که مورد نظر من است رای دیگری صادر شده بود و نظر دولت بود. بعد فشار وارد شده و رای ١٨٠ درجه تغییر کرده است.
همان که می گویید کسی نمی آید؟
نه، این جای دیگری است. موارد متعددی وجود دارد که در خصوصی سازی ها با سرمایه گذاری، با اهلیت به بهانه های پیش پاافتاده مخالفت می شود و کشور در اینجا آسیب می بیند.
چند درصد از این خصوصی سازی ها آن چیزی است که شما بیان می کنید؟
برخی نااهل بودند و کسی با آنها کاری ندارد. آن بخش ها را از بین بردند و چطور اداره می شود؟ روش منسوخ و از رده خارجِدولتی اداره می شود. یک مورد دیگر را سراغ دارم که فرد این ناشی گری را نکرده است. آنجا را گرفته است. بعد کارگران جدید استخدام نکرده است و برخی بازنشسته شدند کسی جای آنها را پر نکرده است و بقیه را فروخته و زمین را صاف کرده است و استفاده های دیگری می کند. یعنی از بین رفته است. آدمی که موفق است همه می گویند چرا این فرد موفق آنجا را اداره می کند؟ یکی می گوید نامه پس و پیش است.
یعنی درصد نمی توانید بیان کنید؟
به طور کلی در این زمینه موفق نبوده ایم.
تقریباً ۵٠ تا ۶٠ میلیون نفر از مردم در بورس هستند. برای بورس و نظارتی که وجود دارد تا مردم امنیت خاطر داشته باشند مجلس تمهیدی کرده است؟ چون آقای پورابراهیمی که در خدمت ایشان بودیم، گفتند کمیته ای را گذاشتیم و نظارت می کنیم. وضعیت چطور است؟
بیشتر از همه دکتر قالیباف این بحث را جدی پیگیری می کند. بقیه هم کم و بیش کمک می کنند.
بله، ایشان هم گفتند زیرنظر رئیس مجلس است.
بیشتر ایشان است و ایشان مسیر را هم در آن حوزه و هم در برخی حوزه های اقتصادی دیگر درست می رود منتهی این اختیار قوه مقننه نیست. این وظیفه قوه مجریه است. واقعاً وزرا بعضاً با ایشان همکاری می کنند که بعنوان رئیس قوه مقننه است. منتهی به این معنی نیست که دولت می تواند بورس را اداره کند. می گوییم دخالت هایی که دولت کرده، خوب نبوده است.
افراد توانمند و کارآمد را کنار گذاشته است. در همه جای دنیا دچار فراز و نشیب است، دچار نابه سامانی در اثر شرایط اجتماعی و اقتصادی و غیره می شود. لذا سرمایه گذار باید دقت کند و افراد مطلع را مشاور خود قرار دهند. بورس جایی نیست که بتوان بی محابا وارد شد و حتماً هم نتیجه گرفت.
سفرهای استانی یا همین نظارتهای میدانی آقای قالیباف را چطور میبینید؟ چون میگویند عدهای مخالف و عدهای موافق در مجلس هستند. این طور است؟
بنده جزو موافقین هستم. یعنی من هر هفته به تبریز میروم. رئیس مجلس هم همین طور است. رئیس نمایندگان است و سخنگوی مجلس از یک جهت است. ایشان هم برای این که از نزدیک مسائل را ببیند مناسب است که تشریف ببرند. عدهای از این امر تلقیهای دیگری میکنند و شروع به فضاسازی میکنند و این فضاسازیها را درست نمیدانم.
این چند وقت اول مجلس یکسری حواشی برای مجلس ایجاد شد که خود شما در جریان پاسخگویی آن بودید. قضیه ماشینهای دناپلاس بود که در نهایت در اختیار مجلس بماند که یک امر عادی در دورههای مختلف مجلس بوده است.
این را میتوانم توضیح دهم که چرا این دوره این امر حساس شد و دورههای قبل این چنین نبود. در هیچ یک از ادوار این فاصله قیمتی وجود نداشت و خودروهای لوکسی هم برخی دورهها دادند، در یک دورههایی زانتیا دادند، شاسی بلند دادند منتهی این ماشینی بود که گاهی روی دست خودروساز مانده بود. به یاد دارید که چند سال پیش خودروسازهای ما التماس میکردند که بخرید، یا وام میدادند که از این وام استفاده کنید و خودرو بخرید.
این تفاوت قیمتی که قدری بخاطر نوسانات ارز و بالا رفتن هزینههای خودروسازها و عدم اتکا به داخل آنها در خیلی از موارد بود، اثر گذاشت و دو خودروساز کشور که تیراژ بالایی تولید داشتند شورای رقابت قیمت آنها را کنترل کرد و سمت قرعه کشی رفت و بین قیمت کارخانه و بیرون فاصله ایجاد شد.
در توضیحاتم در تلویزیون عنوان کردم که این ابزار ما مدیریتی است. کسی که در مرز خانه سازمانی درست میکند که مامور به آنجا برود و وظیفه خود را انجام دهد را نمیگویند برای او رفاه ایجاد کرده است. حالا این به نفع بیت المال شده است یا به ضرر بیت المال است؟ به ضرر بیت المال شد، ولی اعتماد عمومی از این مبالغی که در اینجا صرف میشود اهمیت بیشتری داشت. واقعاً هم بازگرداندیم.
معتقد هستید به ضرر بیت المال بوده است؟
بله، برای این که باید بخشی از هزینهها را مجلس پرداخت کند. استهلاک آن از جیب مجلس میرود.
حاشیه دیگری که برداشتهایی شد که تذکر رهبر معظم انقلاب درباره آن بود، توئیت یکی از روسای کمیسیونها در قبال آقای رئیس جمهور بود.
آقای رئیس جمهور از ابتدا گاهی نظرات نسنجیدهای را مطرح میکنند. این که بیان میکنم نظرات نسنجیده عنوان میکنند توهین به ایشان نیست. علیه ایشان اهانتی نمیکنیم. مثلاً ایشان میگوید من در ماشین میروم نظرسنجی میکنم، در جامعه پذیرفته نشد یا جمعه ظهر متوجه شدم قیمت بنزین تغییر کرده است مردم نمیپذیرند؛ لذا بحثی که ایشان درباره صلح امام حسن (ع) کرد اگر بحث قابل تجزیه و تحلیلی است، جای آن از موضع رئیس جمهوری که میخواهد تمشیت امور داخل و خارج را کند، نظر بنده هم نیست؛ لذا کسی این را نفی کند، توهین نیست. رهبری هم بیان کردند انتقاد کنید، ما هم انتقاد کردیم.
ولی اینکه الفاظ دیگری که نمیخواهم از رسانه ملی آن را بیان کنم، برخی از همکاران ما و غیر همکاران ما بکار میبرند و قبلاً هم درباره رئیس جمهور قبلی فضایی در مجلس ایجاد شد، رهبری به جا تذکر دادند که ایشان رئیس قوه مجریه است، منتخب مردم است. راضی و یا ناراضی هستند بحث دیگری است، ولی فعلاً به عنوان اعضای مجلس نمیتوانید توهین کنید. مجلس جای این است که استدلال کنیم، تحلیل بیاوریم، اثبات کنیم، موافقت یا مخالفت کنیم. نظر ما نشد هم احترام بگذاریم.
این مجلس جوانترین مجلس است؟
بله، تقریباً همین طور است.
جوانگرایی در این مجلس خوب است؟
جوانگرایی هم خوب است، انقلابی گری اش هم خوب است، ولی احساس هویتی وجود دارد که میترسم تا آخر آسیب بزند. گاهی به نظرات کارشناسی توجه نمیکند، گاهی به حرفهای دلسوزانه توجه نمیکند. میترسم از اینجا ضربه بخورد. یک جمعی است و گاهی با هم تصمیم میگیرند و با هم موافقتهایی میکنند.
مثلاً یک صفحه و نیم مصوبه داریم، سه صفحه ایراد شورای نگهبان میآید! نزدیک دو صفحه مصوبه داریم و حدود ۴ صفحه ایراد شورای نگهبان میآید. این نشان میدهد این هویت بیش از حد به خود اعتماد میکند و توجه به بقیه ندارد.
قرار بود آئین نامه برای اعتبارنامهها اصلاح شود. اصلاح آئین نامه در این زمینه شروع شده است؟
یکی آمد و در صحن رای نیاورد؛ در مورد تقنین بود. یکی شفافیت است، یکی هم بحثهای نظارتی است. تقنین که نتیجه نگرفتیم به دلیل اینکه اکثریت نمایندگان احساس کردند این اصلاحات، اختیارات آنها را کم میکند و رای ندادند. پیش بینی من هم این بود که چنین حسی بوجود میآید. در این ظرح شفافیت هم فرازهایی هست که کمیسیون ما به جمع بندی رسیده و احساس میکنم این جمع بندی باز هم ممکن است عدهای را مردد کند و بهتر است بی ایراد بیاید. شفافیت موضوعی نیست که همانند موضوع قبلی باشد.
(بخش دوم)
آقای فرهنگی متولد ۱۳۴۰ در تبریز است.
بله.
اسم محمد حسین را از دو برادری که یکی قبل از شما و یکی بعد از شما به رحمت خدا رفتند گرفته شد.
بله.
پدر روحانی هستند.
بله. درست است.
به آقای بوستان آبادی معروف بودند؟
بله. چون اصالتاً آنجا بودند.
رابطه شما با پدر چطور است؟
ایشان خیلی وقت است که به رحمت خدا رفته اند.
در سال ۷۴ به رحمت خدا رفتند؟
بله. پدر ما بودند و خیلی از کمالات ایشان را از نزدیک شاهد بودیم. تهجدهای فوق العاده زیاد و مناجاتهای بسیار عارفانهای داشتند.
به سمت روحانی شدن نرفتید؟
از برادرانم یکی به این سمت رفت و در جریان تبریز شهید شد.
در سال ۷۸؟
بله. یکی دیگر هم الان در حوزه علمیه است. بنده در این حوزه نبودم، چون سنین بعد از دبیرستان ما یا سالهای آخر به انقلاب خورد و به سپاه آمدیم.
مادر را ۹ سالگی از دست دادید.
بله.
چند خواهر و برادر هستید؟
از آن مادر، من سه خواهر دارم و مادر بعدی که آمد و مادر شهید محمدجواد هم ایشان بود، برادران و خواهرانی نیز از ایشان داریم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
ایشان بسیجی بودند و بنده هم بسیجی بودم. اتفاقی در جایی ایشان را دیدم که خیلی روحیات خوبی از نظر حجاب و مسائل دیگر دارند، لذا با واسطه ابتدا با خانواده و خود ایشان صحبت شد و نظر ایشان مساعد بود، همانند بقیه خانوادههای سنتی که خواستگاری میکنند رفتیم.
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
پدر خودم خطبه عقد را خواندند.
مهریه چقدر بود؟
مهریه هم تعداد اندکی سکه بود. ۲۰ تا سکه.
چند فرزند دارید؟
دو دختر و یک پسر دارم.
چه میکنند؟
یکی از دخترها خانه دار است و دو فرزند دیگر در دو مجموعه مختلف فعالیت دارند.
ازدواج کرده اند؟
هر سه فرزندم ازدواج کردند. کسی که سال ۶۱ ازدواج کند بچهها هم پشت هم متولد میشوند و با دو سال فاصله است.
چند نوه دارید؟
الان ۴ نوه دارم.
در وظیفه نمایندگی حاج خانم کمک میکنند؟
گاهی کارهای تایپی دارم، کارهای اینچنینی دارم ایشان کمک میکنند. زحمت به ایشان میدهم، ولی نه در حدی که درگیر موضوعات شوند.
در کار منزل به ایشان کمک میکنید؟
تا جایی که بتوانم کمک میکنم.
اهل کار کردن در خانه هستید؟
بله.
مثلاً غذا بلد هستید درست کنید؟
کم و بیش میتوانم، چون خیلی مواقع در تهران مجرد بودم. دوره اول که نماینده شدم آنها تبریز بودند و من خانه کوچکی در نزدیکی بهارستان خریداری کردم. مدتی که رفت و آمد به خانه یکی از آشنایان داشتم و آنجا غذا و کارها با خودم بود.
اهل تفریح هستید؟
من علاقهمند به مطالعه هستم و تفریحات مهم من تلویزیون است. گاهی فرصت شود با خانواده جایی برویم.
اهل فیلم و سریال چطور؟
بله.
آخرین سریالی که تماشا کردید چه است؟
همینهایی که در تلویزیون پخش میکند. از سرنوشت، خانه امن را میبینم.
چطور است؟
به طور کلی خوب است. قدری صداوسیما کم کار شده است و قدری تکراری نشان میدهد که بخاطر تنگنای بودجهای است. صداوسیما باید تلاش کند این خلا ایجاد نشود. گاهی هم مشکلات سناریو دارد یعنی مشکلاتی از این جنس که موضوع پیش پاافتاده را کش میدهد ضمن این که آن قسمتهای آخر را سرهم بندی میکند و فوری تکلیف همه موضوعات مشخص میشود. موضوعی که مردم دو ماه است پیگیری میکنند، ولی در یک قسمت مشخص میشود. این ضعفها وجود دارد، ولی خود شما هم میبینید وقتی سرگرم کننده است چقدر مخاطب آن زیاد است و جایی که خسته کننده است تعداد کم است یعنی این طور نیست که کسی نگاه نکند. اکثر جامعه علاقهمند هستند سریالهای خود را ببینند.
در این محدودیتهای کرونایی سازمان تمام تلاش خود را برای آنتن میکند.
بله. درست است.
اهل فوتبال هستید.
اهل فوتبال نه در حد حرفهای باشد، بلکه علاقه دارم تماشا کنم.
قرمز یا آبی؟
ما تراکتور هستیم.
وضعیت تراکتور امسال بهتر است؟
هنوز معلوم نیست. به تازگی شروع کردند. عدهای را خریده اند.
هنوز آقای ذوالنوری است؟
بله.
الان هم ماشین سازی و هم تراکتور زیر نظر ایشان است؟
این ایراد را گاهی متخصصین فوتبالی هم مطرح میکنند. اینها قبل از تبریز به خود دولت هم برمی گردد. دو تیم دارد. ادعایی که مالکان دارند میگویند شرکتهای مختلفمان یکیاش این را خریده است هر چند مالکیت با یک نفر است، ولی شرکتهای مختلف خریده اند و از نظر شکلی ایرادی متوجه آن نیست ضمن این که بازیهایی که این دو تیم با هم دارند، یک ذره احساس نمیکنم یک جا بودن آنها در این اثر دارد که ماشین سازی تراکتور را نبرد یا برعکس!
در دوران انقلاب دوران مبارزه را به واسطه پدر درک کردید.
بله. زمانی که مبارزات علنی شد، تظاهرات شروع شد، بحث اعلامیه پخش کردن و جلسات و مساجد بود حدود ۱۸ سال داشتم و هم در مدرسه و هم در مسجد شعبان فعال بودیم. خدا شهید قاضی را رحمت کند، ایشان آنجا محوریت داشت. مساجد دیگر هم بود و سخنرانیهای خوبی بود.
۲۲ بهمن تبریز را به یاد دارید؟
بله. آنجا هم در صحنه بودیم. ماجرا را همه میدانند. حماقت مامور شهربانی که با تیر یک جوانی را شهید کرد که شهید تجلی بودند و این انفجار اتفاق افتاد و عملاً تا نیمی از روز کل شهر از اختیار حکومت خارج شد.
سازمان دانش آموزان مسلمان تبریز هم در ایام اوایل انقلاب بود.
بعد از پیروزی انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب سازمان مجاهدین خلق که سازمان دانش آموزی قوی داشتند، مارکسیستها هم جداگانه فعالیت میکردند، فدائیان برای خود و توده ایها برای خود فعالیت میکردند. سازمانهای منسجمی بودند و یارگیریهای قوی میکردند و جای یک سازمان دانش آموزی در حوزه همراه با انقلاب خالی بود. با جمعی همراه شدیم و آنجا را راه انداختیم و خیلی موثر واقع شد.
آن زمان آقای شریعتمداری در تبریز بودند؟
خیر. ایشان مرجع در قم بودند. اتفاقاً در ۲۹ بهمن تبریز، صحبتهایی کرد و از اهانتی که به امام شد گریه کرد و حادثهای که در قم اتفاق افتاده بود. بعدها ایشان زاویه این چنینی پیدا کرد. آن نوار پخش شد و بسیار تاثیر روی حادثه ۲۹ بهمن داشت و بعدها با انقلاب زاویه پیدا کرد و حوادث بعدی پیش آمد.
چگونه به سپاه رفتید؟
اوایلی که انقلاب پیروز شد، اولویت کشور امنیت شد. هیچ ساختاری وجود نداشت که شهرها را کنترل کند. سرقت و مسائل دیگر وجود داشت؛ لذا آن موقع مدتی به بسیج رفتیم و بعد گفتند باید رسماً وارد شوید و ما وارد مجموعه سپاه شدیم مدتی ماندیم و جنگ شروع شد. بعد هم به ما گفتند اینجا تکلیف است و اینجا لازم است باشید و کارهای مهمی داریم که منظور آمادگی سازی جامعه برای حضور در جبهه بود. من دیدم نمیشود و به زحمت ماموریت ۲۰ روزه از سپاه گرفتم. فکر کنم اگر مانده باشد ماموریت من همان است که به نزدیک ۵ سال طول کشید. رفتم و دیگر نیامدم.
با آقامهدی باکری قبل از آن آشنا شدید؟
نه با هم آشنا بودیم. ایشان به تبریز میآمد. جلسات با هم بود. پدر من را میشناخت. آنجا رفتیم به ما مسئولیت دادند. خدمت ایشان بودیم.
معاون فرهنگی بودید.
بله.
از آقا مهدی خاطرهای دارید؟
خاطرات زیادی دارم. شخصیت فوق العادهای بود. هم نظریه پرداز بود و هم طراح بود و هم مدیر بود و هم نظامی بود و هم اخلاقی بود و هر چه شما برای یک مدیر فوق العاده در ذهن داشته باشید ایشان داشت.
شهردار ارومیه آقا حمید بودند یا آقا مهدی؟
آقا مهدی بودند؛ که یک پیرزنی خاطرهای نقل میکند.
از این کارها ایشان در لشگر هم زیاد میکرد. خیلی مواقع یکی ایشان را نمیشناخت و بکار میگرفت و او هم کار میکرد. مثلاً زمان داشت و مشکلی نبود کمک میکرد. آن زمان لباس و درجه و اینها نبود و کسی نمیشناخت کمک میخواست مثلاً بار خالی میکرد.
با این که فرمانده بودند.
بله. اتفاقات اینچنینی زیاد افتاده بود.
سه دستهای که بعد از جنگ توصیف کردند از آقا مهدی باکری بود؟
این از آقا حمید نقل شده است. خیلی هم معلوم نیست ایشان بیان کرده است، چون کسی که مشخصاً نقل کند یا دست نوشتهای از ایشان باشد نیست. ولکن در روایات کسانی که در این حوزه مطالعه دارند مضمونی میخورد که این حرف امام معصوم باشد، نمیخواهد در حوزههای اخلاقی کنکاش کنید لذا در آنجا سختگیر نیستند در این که سند و مدرک داشته باشند.
این هم، چون مضمون زیبایی بود، در افکار عمومی مانده که از ایشان نقل شده که عدهای ادامه میدهند و خون دل میخورند و عدهای پشیمان میشوند.
بعد از جنگ به دنبال ادامه درس رفتید.
بله. من درسم را سر امتحانات وقتهایی که عملیات نبود، با بقیه دانشجویان میخواندم. از دانشجویان همکلاسی را پیدا کرده بودم و مطالب را میفرستادند و ما هم فرصت میکردیم و فراغتی بود، مطالعه میکردم و سر امتحان با بقیه امتحان میدادم.
در سال ۷۶ به چه کسی رای دادید؟
من به آقای ناطق رای دادم.
برای آقای ناطق هم کار کردید؟
آن زمان خیر، چون سپاه بودم فعال به معنای رسمی نبودم، ولی کسی سوالی میکرد نظر خودم را بیان میکردم. از این که آقای خاتمی هم انتخاب شد ناراحت نشدم. تحلیل داشتم و تحلیل من این بود که یک فضای گسیختگی بین نظام و بخشهایی از جامعه ایجاد میشود، احساس کردم آقای خاتمی توانست این خلاء را حل کند و همان بخشهای جداشده که از زمان آقای هاشمی بدلیل سیاستهای خاصی که داشت این فاصله زیاد میشد، آسیبش را هم آقای ناطق دید، آقای خاتمی آن را پوشش داد.
دولت آقای خاتمی هم این ضعف را داشت که ایشان میدان بیخودی به معاندین نظام دادند. در رسانهها و افرادی که دور ایشان بودند، اظهارنظرهای عجیب و مطالب نادرست عنوان میشد. مرتب به جامعه پمپاژ میکردند.
آگاهانه بود یا غیرآگاهانه؟
اینکه عمدی بود یا خیر، مستند به هیچ یک ندارم، ولی آن چه اتفاق میافتاد شاهد بودیم و آثار در جامعه داشت. بعد از اینکه آقای احمدی نژاد انتخاب شد باز یک بازسازی دیگری اتفاق افتاد.
شما به آقای احمدی نژاد رای دادید؟
بله. به ایشان رأی دادم و حتی در ستاد ایشان در مرحله دوم کمک کردم که مصاف ایشان با آقای هاشمی بود.
مرحله اول چطور؟
مرحله اول، چون جریان سیاسی که با آن هماهنگ بودیم، به آقای لاریجانی رسیده بود، با ایشان بودیم، ولی با آقای احمدی نژاد هم مخالف نبودم.
تعداد زیادی هم شرکت کردند.
یکی از دوستان جملهای بیان میکرد که همه اصولگرایان دست به دست هم دادند تا شکست بخورند و خدا نگذاشت. ۶-۵ نفر از شخصیتهای ارزشی کاندیدا شدند.
مجلس هفتم اولین مجلسی بود که دولت وزرا را معرفی کرد و ۴ وزیر را انداخت.
در آن دوره روی اشخاص حساسیت بود. برخی منتقد برخی از افراد بودند و مخالفتهای تندی در آن زمان داشتند. بیشتر جنبه اشخاص را داشت تا کلیت دولت. مجلس هفتم نسبتاً سختگیرانه با اقای احمدی نژاد برخورد میکرد.
اینطور میگفتند که دولت، چون یکسری از طرفداران دولت هم در مجلس رای آورده بودند، اثر ویژهای در تعیین رئیس جدید مجلس داشت.
همان سختگیریهایی که در دوره هفتم اشاره کردم، طبیعیتاً آقای دکتر احمدی نژاد را نسبت به مدیریت مجلس حساس کرد.
برعکس ایجاد شد. در مجلس هشتم و نهم روابط به نحوی شد که به سمت یکشنبه سیاه رفت.
نه، روشهای این دو متفاوت بود. آقای دکتر لاریجانی وارد تعامل شد و ارتباطاتی برقرار کرد و به نوعی خود را در افکار نمایندگان جدید جا زد.
شما مدیریت آقای حداد را بهتر میدانید یا آقای لاریجانی؟
هر یک را باید جداگانه بحث کرد، خیلی قابل مقایسه با هم نیستند. ایشان یکسری نقاط مثبت و منفی داشت و آن یکی هم یکسری نقاط مثبت و منفی داشت. مثل هر کس دیگری باید جداگانه بحث شود.
آقای قالیباف چطور حرکت میکنند؟
قطعاً متفاوت از دو نفر دیگر هستند. ایشان به طیف جامعه ارزشی و انقلابی نزدیکتر است، منتهی این که در مجلس چطور فعالیت میکنند قضاوت زود است، چون چند ماهی از مجلس گذشته است و ارزیابی من این است که ایشان مجری قوی تری است.
معنی این حرف شما این نیست که شاید برای انتخابات ۱۴۰۰ بیایند؟
من نمیدانم و واقعاً خبری ندارم که تصمیم جدی دارد یا خیر.
در جایی گفته بودید علی لاریجانی، ریاست مجلس برای ابقای خود تلاش کرد و در نتیجه آن مسائل کلان از اولویت افتاد.
اواخر بود. اواخر ایشان خیلی به موضوعات کلیدی نمیپرداخت. حتی یک بار در جلسهای غیرعلنی ۱۴-۱۳ مورد از محورهای اولویت دار را برای کشور خیلی خوب ارائه کرد و در سطح عالی بود و فردا یکی از نمایندگان تهران با صدای بلند گفت آن حرفهای خوب خوب چه شد؟!
حالا هر کسی یکسری ویژگیهایی دارد و ایشان هم در طرح مسئله قدرت بالایی دارد. در توجیه مطلب ذهن پویایی دارد، اما این که چقدر بتواند آن را به اجرا بگذارد و چقدر مسیر را درست برود، چون هیچ وقت در قالب یک مجری در جایی فعالیت نکرده که راحت با دیگری مقایسه کنم.
اینکه میگویند برجام ۲۰ دقیقهای تصویب شد درست است؟
۲۰ دقیقه که واقعیت داشت. کمتر و بیشتر را باید چک کنیم، ولی همین حدود بود. منتهی در رای نمایندگان همه دادوبیدادها و مصاحبهها و بحثهای بیرون و ... بین نمایندگان مشخص بود. اگر نمایندگان چنین نظری نداشتند، قاعدتاً رای دو سومی نمیدادند. این که یکبارهای شد درست نیست. این چندین ماه درگیری بود و حدود دو ماه در کمیسیونهای مختلف از جمله کمیسیون ویژه، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بررسی شد.
منتهی در اینجا موضوع تا حدودی روشن بود که طرف مقابل دنبال عمل کردن نیست. نمیگفت خزانه داری آمریکا استثناء شود. آن را که استثناء کرد وضع فعلی ایجاد شد.
یعنی کلاً شرایط بررسی برجام در مجلس را در آن زمان منطقی میدانید؟
۲۰ دقیقهای تصویب شدن را نه، حتی در کلیات این نظر را ندارم. من احساس کردم آئین نامه درست رعایت نشده، چون ما هم بهمراه بقیه سوگند خورده بودیم من گفتم نمیتوانم اعلام کنم، چون بدلیل این که موضوعاتی رعایت نشد که آقای رئیس خودشان اعلام کرد. این که میگویند یکباره تصویب شد درست نیست. روی این مسئله مخالف هستم، چون تلویزیون جلسات را مستقیم پخش میکرد.
روز حمله چند نفر داعشی به مجلس حضور داشتید.
بله.
خدا بسیار رحم کرد.
قبل از این که وارد شوند اولین عدد من بودم، چون نزدیک به ورودی آنجا بودم.
چطور فهمیدید؟
یکی از همکاران از بیرون آمد و گفت داعش وارد شده و داره میزند. ابتدا فکر کردم شوخی میکند و گفت واقعی است. آن لحظه احساس عمومی را بیان میکنم که در قرآن جاهای مختلف است و انزل سکینته ... درست است که توپ و تانک نبوده است، ولی شمشیر و خون و زخمی بود، یک آرامشی حاکم شد. من آنجا بودم حس مثبتی نسبت به این صحنه داشتم و به رئیس جلسه که آقای پزشکیان بود گفتم ادامه بدهید. جلسه را قطع نکنید.
سال ۸۸ هم مجلس بودید و فتنه ۸۸ اتفاق افتاد. پیش بینی آن فتنه را میکردید؟
تحلیلش را میتوانم بیان کنم، ولی این که دقیقاً میدانستم چه اتفاقاتی میافتد را واقعاً شاید هیچ کسی پیش بینی این وضعیت را نمیکرد. انتخابات برگزار میشود و همانند انتخابات امریکا یک طرف رای آورده و طرف دیگر ادعاهایی دارد، ولی کشت و کشتار راه نمیافتد و یا همه جا را بسوزانند و همه را از بین ببرند. ضدانقلابی مثل ما ندارند که پشت چنین اتفاقاتی بیاید.
و فضای رسانهای آنها را باید در نظر گرفت که باید روی این کار شود. این که فضای مجازی آنها دست خودشان است و بر اساس قاعده سریع حتی توئیتهای ترامپ را ...
بسترها را بیان کنم و بعد شما هر جایی را بحث دارید بیان کنید. چرا مردم آمدند؟ اینکه یکی مطلبی عنوان کند و چند تن بیایند خیلی مهم نیست. مردم آمدند. خانه ما در مسیر اجتماعات این افراد بود و میدیدم چقدر جمعیت میرود. چند اتفاق افتاد که این فضا را ایجاد کرد.
یکی اینکه چه انتخاباتهای قبل از آن و چه انتخاباتهای بعد از آن طوری است که وقتی گرایشی در کشور ایجاد میشود در همه جای کشور نزدیک به هم است. این جا برای اولین و فعلاً تا اینجا آخرین بار، این اتفاق افتاد که منطقه بندی شد، جغرافیایی شد، یعنی جنوب شهریها به یکی رای دادند و شمال شهریها به فرد دیگری رای دادند.
استانهای محروم به یکی رای دادند و مناطق برخوردار به یکی دیگر رای دادند در نتیجه شما خود را جای کسی بگذارید که در صفی هستید که ۱۰۰ درصد آن به آقای موسوی رای میدهد. همه میبینند یا میپرسند یا میشنوند و هیچ کسی به آقای احمدی نژاد رای نمیدهد. فردای آن روز وقتی میبینند این فرد رای نیاورد یا طرف مقابل که کاندیداست بگوید در برخی از مناطق از من حمایت کردند و تشکر میکنم و در برخی مناطق هم رای ندادند و این توجیه میشد. کاری که ۳-۲ هفته بعد اتفاق افتاد و مردم متوجه شدند.
بستر دوم، شیوه اعلام نتایج از طریق صداوسیما بود. همیشه ابتدا روستا را میشمارند و بعد بخش را جمع میزدند و بعد شهرستان را جمع میزدند و بعد استان میشد و استان را اعلام میکردند. استانی روی سرجمع آرا میآمد و روزانه اعلام میکردند. برای اولین بار ثبت نتایج را آنلاین کردند، یعنی از ساعات اولیه این عددها را تلویزیون اعلام میکردند.
این را ستاد انتخابات اعلام میکرد و صداوسیما بدون هماهنگی کاری نمیکرد!
بله، من انتقاد به شما نمیکنم. برای اولین بار این روش اتفاق افتاد که اینچنین اعلام شد و از کوچکترین شعب شمارش شروع شد. از همانجا این فاصله ۶۵-۳۵ و ۶۰-۴۰ شروع شد. کسی که در صف ایستاده و دیده، میگوید ما بودیم و رای دادیم چرا که بستر این بود که همه جای کشور تقریباً شبیه هم است. این بسترها دست به دست هم داد و آن سوءتفاهم ملی ایجاد شد، ولی این سوءتفاهم چرا رفع شد؟
برای اینکه بحثهایی که مثال زدم در تلویزیون بیان شد و اعلام شد کدام صندوقها را میگویید که بازشماری شود. گفتند ما صندوق را نمیگوییم. پس چه بود؟ اینکه میگفتند در صندوقها کسی دست برده و دخالت کرده، چه چیزی را زیرسوال میبرید؟ اینها را مردم به تدریج متوجه شدند که رای مردم بوده است و بعدها از خودشان هم نقل قولهایی از سران خود آنها شد و علنی در تریبون بیان نکردند، ولی از منابع موثق شنیدیم که گفتند در انتخابات تقلبی نبود.
من خداحافظی میکنم، اما طبق روال برنامه، آقای فرهنگی عزیز با دستخط خود مهر پایانی بر این برنامه میزنند.
«به نام آن که جان را فکرت آموخت.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست، که من خموشم و او در فغان و در غوغاست.
حضورم در همه صحنههای زندگی ام همین شرایط را در برداشت. هر جا که بودم عشق خدمت به کشور و مردم عزیزمان شاکله اصلی کارهایم بود.
در مجلس هم عمدتاً در اندیشه امیدآفرینی، کمک به طبقات محروم و فرودست جامعه و اقدامات حمایتی از آنها، توسعه همه جانبه کشور به خصوص در حوزه تولید بوده ام.
از همه دست اندرکاران برنامه ارزشمند دستخط هم عمیقاً سپاسگزارم.
محمد حسین فرهنگی، ۲۶/۸/۹۹»
باشگاه خبرنگاران