به گزارش راهبرد معاصر؛ گرچه مقاومت و سلحشوري ملت يمن همچنان ادامه دارد اما هر روز صحنه هايي دلخراش از جنایت های سعودی در يمن مخابره مي شود كه قلب هر انسان آزاده اي را مي آزارد. در چنین شرایطی انسان های آزاده و دولت هایی که با آمریکا مخالف هستند باید برای یاری ملت یمن اقدام کنند. اولین گام نیز به رسمیت شناختن دولت نجات ملی یمن مستقر در صنعا لست که بر مردم سالاری، انتخابات و وحدت همه احزاب و گروه ها و قبایل بنا شده است.
ایران و سوریه این دولت را به رسمیت شناخته اند و قطر نیز دارای ارتباطات بسیاری با صنعاست هر چند روابط دیپلماتیک خود را رسمیت نداده و به حد سفارت نرسانده است.
در چنین شرایطی وزارت خارجه ایران (که با اعزام سفیر به صنعا نشان داد دوست ملت یمن است) می تواند از ارتباطاتش در جهان برای افزایش پذیرش بین المللی دولت صنعا استفاده کند و دولت های امریکای لاتین و افریقا را با اهمیت راهبردی این پذیرش دیپلماتیک آشنا سازد.
کوبا، ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه در گذشته سابقه مقابله با استکبار آمریکا را در کارنامه خود ثبت کرده اند و دارای حکومت هایی مردمی هستند. علاوه بر اینکه در مجامع جهانی از ایران ( در پرونده هسته ای) حمایت کرده و رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسند. آنها می توانند دولت نجات ملی یمن را به عنوان حکومت برخاسته از نظر مردم به رسمیت بشناسند.
ونزوئلا دلیل دیگری هم دارد تا علیه ریاض اقدام کند؛ این کشور به همراه روسیه و عراق به علت بازی های نفتی عربستان که به کاهش قیمت نفت منجر شد از سعودی ضربه خوردند از این رو می توانند با حمایت از دولت مردمی یمن به اقدامات ویرانگر عربستان در جهان واکنش نشان دهند.
نکته عجیب مواضع ترکیه است که همواره با عربستان و امارات در چالش به سر می برد اما در یمن همراستا با عربستان منصور هادی مستعفی را دولت قانونی می داند. حال آنکه در صورت همراهی ترکیه با دولت صنعا این کشور می تواند از منافع راهبردی بسیاری بهره مند شود.
این در حالیست که منصور هادی با شخصیتی کاملا سرسپرده در هتل های ریاض مستقر است اما دولت نجات ملی در صنعا مشغول مدیریت کشور و مبارزه با اشغالگری عربستان سعودی است.
به دو علت می توان در خصوص گرایش مردم یمن به دولت صنعا قاطعانه صحبت کرد؛ اول حضور مردم در تظاهرات های میلیونی است که حمایت ملت یمن از آن دولت را نشان می دهد.
دوم روند جدا شدن روزافزون قبایل از احزابی مانند ((اصلاح)) و نیز ((کنگره)) و پیوستن به دولت نجات ملی است به ویژه در مارب و جوف.
این پذیرش مردمی موجب شده جمعیت مناطق در اختیار دولت صنعا بیش از سایر مناطق یمن باشد که در اشغال عربستان و امارات است. نحوه مدیریت دولت نجات موجب شده تا مردم یمن با آنکه زیر محاصره و بمباران قرار دارند اما همبستگی را حفظ کنند. ضمن آنکه ایستادگی در برابر دولت سعودی از آرزوهایی است که نه تنها برای زیدی ها بلکه برای همه مردم یمن حتی جنوبی ها هم از دیرباز مطرح بوده است.
در عرصه میدانی دولت نجات ملی یمن توانست با آزادسازی سپس تثبیت حضور در پایگاه نظامی ماس در شمال غرب استان مارب (که با همراهی قبایل این استان انجام شد)، عزم این دولت را بر آزادسازی تدریجی سراسر مارب نشان می دهد. روندی که از ده ماه قبل آغاز شده و همچنان عقب نشینی ارتش سعودی و مزدوران منصورهادی ادامه دارد. استان مارب علاوه بر ارزش اقتصادی، از اهمیت راهبردی دیگری هم برخوردار است.
مارب تنها استان باقی مانده در شمال یمن است که هنوز در اشغال ارتش و مزدوران سعودی است. چرا که آنها در گذشته عدن را به شورای انتقالی جنوب واگذار کردند و از سال 1394 نیز صنعا (پایتخت) این کشور در اختیار انصارالله بود. در نتیجه دولت مستعفی هادی حساب زیادی بر شهر مارب بازکرده بود که حد فاصل شمال و جنوب این کشور با شرق و غرب آن محسوب می شد.
این در حالیست که انصارالله در ماه های قبل پایگاه های الکوفل و الجفره را آزاد کرده و اکنون فقط سه پایگاه الصحن الجن و التداوین در نزدیکی شهر مارب و پایگاه الرویک پیرامون چاه های نفتی الصافر (در غرب استان مارب) باقی مانده تا پیروزی انصارالله بر اشغالگران تکمیل شود. فرداي اين موفقيت سعودی ها و منصورهادی در منطقه ای از شمال یمن حضور نخواهند داشت. سایر مناطق شمالی یمن در استان های جوف و حضرالموت اغلب بیابانی و فاقد زیستگاه و بدون جمعیت است.
این نکته ای است که عربستان و منصورهادی می دانند و به هر اقدامی دست یازیدند تا مانع آن شوند از جمله حملات مستمر هوایی و نیز یورش های متعدد به پایگاه های الخنجر و اللبنات در استان جوف در شمال مارب که در هر مورد با ضد حمله های انصارالله عقب نشستند.
آخرین تاکتیک عربستان در صحنه دیپلماتیک ظاهر شده است. آنچه دولت سعودي با عنوان منطقه حائل در مرز عربستان با يمن به عنوان ((كليد صلح)) بيان مي كند فقط و فقط يك حيله انگليسي است با اين هدف كه آزادسازی مارب متوقف شود. همانگونه كه پيش بيني مي شد اشغالگران با كمك غرب قصد دارند فشارهاي جهاني را بر دولت صنعا بيافزايند.
منطقه حائل و پس از آن استقرار نيروهاي حافظ صلح زماني است كه دو كشور تنها در حاشيه مرزها اختلاف داشته باشند. حال آنكه دولت سعودي به عنوان نيرويي اشغالگر صدها كيلومتر از مرزهاي بين المللي عبور كرده و بيش از 5 سال در سراسر خاك يمن دست به کشتار و تخریب زده است. از آن گذشته رياض هرگز به آتش بس هايي كه اعلام كرده پايبند نبوده و كسي آن را جدي نمي گيرد. آخرين نمونه عيني آن به فروردين امسال بازمي گردد با اعلام آتش بس بر شدت حملات هوایی علیه مردم آن کشور افزود.
آنچه خبرگزاري انگليسي رويترز منتشر مي كند دقيقا مانند ساير نقشه هاي انگليس براي نابودي ملت يمن است كه برخي توسط هماهنگ كننده سازمان ملل بيان مي شود كه خود نيز از اتباع انگليس است. مارتين گريفيث بارها پاسخ هاي موشكي و پهپادي ارتش يمن علیه سعودی را محكوم كرده و خواستار توقف آن شده اما هيچ اقدامي براي پيشگيري از ويراني يمن به دست دولت سعودي انجام نمي دهد. این درحالیست که انصارالله به مراکز نظامی عربستان را هدف می گیرد و ارتش سعودی خانه های مردم و مدارس و بیمارستان ها را بمباران می کند.
عجيب نيست گريفيث كه يك شهروند انگليسي است و اكنون عنواني از سازمان ملل را يدك مي كشد چنين بي تفاوت به اعمال ضد بشري باشد كه دولت هاي سعودي و امارات مي آفريدند. انگليس همان كشوري است كه يمن را به استعمار كشيده بود و آن را به دو نيم تقسيم كرد و زمينه اشغال سه استان ديگر يمن را توسط دولت سعودي در دهه 1930 فراهم آورد. همان دولت سعودي كه صد سال قبل به دست انگليس تشكيل شد و اماراتي كه 50 پيش با اراده لندن ساخته شد. اما يمن هزاران سال سابقه تمدن و فرهنگ غني دارد.
همه این موارد مسئولیت وجدان های بیدار و انسان های آزاده را بیشتر می کند؛ سازمان های مردمی و رسانه های حقیقت نگر باید دولت ها را تحت فشار قرار دهند تا ضمن محکوم کردن عربستان دولتی که مردم یمن در صنعا تشکیل داده اند در عرصه جهانی به رسمیت شناخته شود و زمینه برای کمک به ملت یمن فراهم شود. کافیست یکبار به کودکان زخمی یمنی نگاه کنید تا شما هم به این موج بپیوندید.